ریشه اختلاف این است: مناط احتیاج به علت چیست؟ متكلمین حرفشان این
است كه اگر زمان اول و آخر نداشته باشد لازم می آید واجب الوجود باشد؛ چون اگر
چیزی قدیم و جاوید شد (مخصوصا اگر قدیم شد) لازمه اش وجوب وجود آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 215
است. اگر زمان قدیم باشد پس نباید معلول و مخلوق باشد؛ چون شی ء حادث، از آن
جهت كه حادث است نیازمند به علت است و اگر شیئی حادث نباشد نیازمند به
علت نیست. پس لازمه حرف فلاسفه این است كه زمان واجب الوجود باشد و این
همان دهریت است و مستلزم انكار واجب الوجود است.
فلاسفه در جواب می گویند: اشتباه شما از آنجا ناشی شده است كه مناط
احتیاج اشیاء به علت را حدوث اشیاء دانسته اید و خیال كرده اید شی ء چون نبوده و
بعد بود شده نیازمند به علت است، در حالی كه این مطلب با براهینی باطل است.
مناط احتیاج اشیاء به علت امكان ذاتی آنهاست نه حدوثشان؛ یعنی اشیاء اگر در
مرتبه ذاتْ امكان داشته باشند نیازمند به علتند خواه حادث باشند و خواه قدیم.
معلول و مخلوق بودن به مسبوقیت وجود شی ء به عدم زمانی ارتباط ندارد، بلكه
مربوط به خلأ ذاتی اشیاء است. اگر شی ء در مرتبه ذاتش نه موجود بود و نه معدوم
(یعنی نه اقتضاء وجود داشت نه اقتضاء عدم) پس وقتی این ذات موجود شود، از
بیرون ذاتْ این وجود را یافته و این وجود متعلق به ماوراء ذات است، حال چه
حادث باشد چه قدیم.
در مقام مثال می گوییم: نور خورشید در ذات خودش تعلق به خورشید دارد و
این تعلق بستگی ندارد به اینكه این نور قبلا نبوده و بعد وجود پیدا كرده، بلكه اگر از
ازل خورشید وجود داشته باشد و از ازل هم این نور را داشته باشد باز هم نور مال
خورشید و از آنِ خورشید است؛ یعنی خورشید است كه این وجود را به این نور داده
است و الان هم این نور قائم به خورشید است.
نسبت علت به معلول نسبت قیّومیّت است. اگر مناط احتیاج شی ء به علت
حدوث باشد لازمه قطعی اش این است كه شی ء در بقاء احتیاجی به علت نداشته
باشد- چون همین قدر كه حادث شد دیگر نیازش رفع شده و احتیاجی به علت
ندارد
[1]- و چنین چیزی محال است.
خلاصه، این بحث ریشه عمیقی در باب علت و معلول دارد و در آن، میان
متكلمین و فلاسفه نزاع شدیدی است. متكلمین می گویند: قِدم از صفات مختص
واجب الوجود است و حدوث از صفات مختص ممكنات، پس اگر شیئی قدیم شد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 216
واجب الوجود است. فلاسفه می گویند: ما دو نوع قِدم و حدوث داریم: قدم ذاتی و
قدم زمانی، حدوث ذاتی و حدوث زمانی؛ آن كه از مختصات واجب الوجود است
قِدم ذاتی است نه قدم زمانی.
[1] - . كما اینكه عده ای از متكلمین گفته اند: لو جاز عدم الواجب ما ضرّ عدمه فی بقاء العالَم.