این مطلب اختصاص به مراتب زمانی حركت جوهری و غیر حركت جوهری ندارد،
بلكه در مراتب وجود و هستی مطلقا مطلب از همین قرار است. معنی ندارد انسان
سؤال كند «چرا خدا خداست و چرا عقل اول عقل اول است؟ چرا ملَك ملَك است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 199
و چرا شیطان شیطان است؟ چرا خدا به جای عقل اول نیست و عقل اول به جای
خدا نیست؟ چرا ملك به جای شیطان نیست و شیطان به جای ملك نیست؟ » . كسی
كه چنین سؤالاتی می كند كأ نّه این طور فرض كرده كه خداوند یك ذاتی است كه
ممكن است آن ذات، خدا باشد و ممكن است عقل اول باشد. بلكه در باب ماهیت
هم معنا ندارد كسی بپرسد «چرا انسان فرس نیست و فرس انسان نیست؟ » . خلاصه
اگر كسی به واقع و نفس الامر توجه داشته باشد می فهمد كه همه اینها سؤالاتی است
كه معنا ندارد.