در
کتابخانه
بازدید : 1552997تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Collapse <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand جلسه پنجاه و هفتم جلسه پنجاه و هفتم
Expand جلسه پنجاه و هشتم جلسه پنجاه و هشتم
Expand جلسه پنجاه و نهم جلسه پنجاه و نهم
Collapse جلسه شصتم جلسه شصتم
Expand جلسه شصت و یكم جلسه شصت و یكم
Expand جلسه شصت و دوم جلسه شصت و دوم
Expand جلسه شصت و سوم جلسه شصت و سوم
Expand جلسه شصت و چهارم جلسه شصت و چهارم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
خلاصه اشكالی كه بیان شد این است: شما قائل هستید كه صور و هویات جوهریه [1] متجدد بالذات هستند و همین صورت جوهریه متجدده بالذات رابط میان حادث و قدیم است. می گوییم: صورت بلاماده است یا مع الماده؟ اگر صورت بلاماده باشد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 173
لازم می آید تجرد این صورتها و طبیعت نبودن آنها؛ چون طبیعت بودنِ طبیعت و مادی بودن امر مادی به این است كه تعلق به ماده داشته باشد. پس نمی توانید بگویید در این صور هیچ حیثیت قابلی ای وجود ندارد.
اما اگر بگویید در این صور حیثیت قابلیّ [2]وجود دارد، می گوییم: این ماده یا قدیم است یا حادث. اگر حادث باشد تسلسل لازم می آید (یعنی لازم می آید خود این ماده قابل هم قابلی داشته باشد و قابل دوم هم قابلی داشته باشد و. . . ) ، و اگر قدیم باشد اقلّ محذورات این است كه در عالم به جزئی قدیم و جزئی حادث یا جزئی ثابت و جزئی متغیر قائل شده باشیم و حال آنكه مدعای شما این است كه این عالم به تمام ذرات و اجزائش حادث و متغیر متحرك است.

[1] - . اصلا هویت جوهر به صورتش است، شیئیة الشی ء بصورته لا بمادّته.
[2] - . [ «یاء» در كلمه «قابلیّ» برای نسبت است نه تنكیر، لذا مشدد آمده. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است