در
کتابخانه
بازدید : 1548679تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Collapse <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Expand <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطلبی را شیخ در مباحث غایات در باب علت و معلول دارد اگرچه در الهیات شفا، مباحث قوه و فعل هم دارد. بحثی آنجا طرح كرده اند راجع به اشكال در باب غایات.

اشكال این است: شما كه قائل هستید كه هر چیزی یك علت غائی دارد، در مواردی كه غایات، غیر متناهی است چگونه توجیه می كنید؟ مثالهای زیادی به عنوان نقض گفته اند. یكی اینكه افراد هر نوعی به عقیده حكما غیرمتناهی است. مثلاً شما می گویید كه زید مولّد عمرو و بكر است كه اولاد او هستند، باز عمرو و بكر مولّد افراد دیگری هستند و. . . آیا هر نسلِ بعد غایت نسل قبل هست یا نیست؟ ناچار باید بگوییم غایت هر نسلی نسل بعد است. نقل كلام به نسل بعد می كنیم، آن نسل هم غایتش نسل بعد است و. . . هیچ وقت به نسلی نخواهیم رسید كه بگوییم اساسا بشر [به خاطر او] به وجود آمده، همه اینها مقدمه بوده اند برای او و او غایت همه است و او دیگر غایت ندارد و نسلی بعد از او نیست. این قابل توجیه نیست. اولاً این مطلب به این معنا قابل قبول نیست كه ما بگوییم نسلهای بشر كه در گذشته به وجود آمده اند همه مقدمه اند برای یك نسل نهایی كه در آینده می خواهد به وجود آید و آن نسل نهایی كه نسل كامل است قهرا مقطوع النسل است. یك وقت بشر می رسد به نسلی كه آن نسل مقطوع النسل می شود و آن نسل نهایی كاملترین نسلهاست و اساسا فلسفه به وجود آمدن بشر آنها هستند. بعلاوه روی اصول دیگری كه حكما قائل اند اصلاً افراد هر نوعی را محدود و متناهی نمی دانند.
شیخ آنجا جواب می دهد: این از اول اشتباه است كه ما هر نسلی را مقدمه برای نسل بعدی و هر نسلی را غایت نسل قبلی بدانیم یعنی غایت هر نسلی را در خارج از وجود او بدانیم. زید برای چه به وجود آمده است؟ برای اینكه عمرو از او به وجود بیاید. عمرو برای چه به وجود آمده است؟ برای اینكه بكر از او به وجود بیاید. چنین چیزی نیست، بلكه اینها غایت هستند ولی غایات بالعرض اند نه غایات بالذات.

غایت هر انسانی غایت طولی است و در طول او قرار گرفته نه غایت عرضی یعنی انسانی در عرض او. غایت این انسان همان كمالاتی است كه خود او باید به آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 84
برسد. هر انسانی برای یك سلسله كمالات معنوی و روحانی و جسمانی و آنچه كه در استعداد دارد آفریده شده است نه اینكه هر انسانی مقدمه است برای نسل بعد از خودش.
البته در اینجا خیلی بحثهای دیگر را می شود به میان آورد كه با بحثهای متجددین امروز مرتبط است. كسانی كه قائل به اصالت جامعه هستند و فرد را یك امر تقریبا مقدّمی یا امر عرضی می دانند معتقدند هر جامعه ای مقدمه است برای جامعه دیگر (نه هر انسانی برای نسل بعد از خودش) و همه برای این است كه تكامل رخ بدهد، یعنی جامعه انسانیت به كمال برسد. حال این جامعه انسانیت در حدی متوقف می شود یا نمی شود، مسأله دیگری است كه از بحث ما خارج است، شاید در بحث غایات این مسأله را مطرح كنیم.
در آنجا شیخ می گوید این اشتباه است كه ما هر نسلی را مقدمه نسل بعد و هر پدری را مقدمه فرزند بدانیم. هدف و غایت اصلی طبیعت ابقاء نوع و وجود هر نوعی از انواع است كه مثلاً نوع انسان در دنیا وجود داشته باشد. ولی امكان ندارد كه طبیعت به این غایت خودش به وسیله یك فرد برسد، چون فرد طبیعی محكوم به فنا و زوال است. طبیعت این غرض خودش را از راه تناسل تأمین می كند. طبیعت همیشه می خواهد نوع انسان بر روی زمین باشد. مطابق حرف شیخ اگر امكان این امر می بود كه نوع انسان بر روی زمین مخلّد باقی بماند طبیعت آن تدبیر را به كار نمی برد كه مسأله تناسل را به وجود آورد و افراد دیگر را ایجاد كند. ولی آنچه كه در نظام طبیعت است و طبیعت می خواهد [این است كه ] نوع انسان وجود داشته باشد.

چون نوع انسان با یك فرد نمی تواند دوام وجود پیدا كند، از راه تناسل این غرض و هدف خودش را تأمین كرده.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است