فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا
رَجَعُوا إِلَیْهِمْ. .
به طور كلی برای هر انسانی لازم است كه دارای فكر نقّادی باشد. قوه ی نقّادی و انتقاد
كردن به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد، یك شی ء را در محك قرار دادن و
به وسیله ی محك زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. مثلاً انتقاد از یك
كتاب معنایش این نیست كه حتماً باید معایب آن كتاب نمودار بشود، بلكه باید
هرچه از معایب و محاسن داشته باشد آشكار بشود. انسان باید در هر چیزی كه از
دیگران می شنود نقّاد باشد، یعنی آن را بررسی و تجزیه و تحلیل كند. صرف اینكه
یك حرفی در میان مردم شهرت پیدا می كند خصوصاً كه با یك بیان زیبا و قشنگ
باشد، دلیل بر این نیست كه انسان حتماً باید آن را بپذیرد و قبول كند. بویژه در امر
دین و آنچه كه مربوط به دین است، انسان باید نقّاد باشد.
آنچه كه در شبهای گذشته راجع به احادیث بحث می كردیم كه پیغمبر فرمود:
آنچه را كه از من می شنوید به قرآن عرضه بدارید، اگر موافق است بپذیرید و اگر
مخالف است نه، خود نوعی نقّادی است. حدیثی است كه من عین عبارات آن یادم
نیست ولی مضمون آن یادم است كه ائمه ی ما آن را از حضرت عیسای مسیح نقل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 191
كرده اند. تقریباً مضمونش این است: شما كه علم را فرا می گیرید، اساس كار این
است كه نقّاد باشید؛ یعنی قدرت انتقاد در شما باشد، كوركورانه تسلیم نشوید، خواه
گوینده صالح باشد و خواه ناصالح. در بین حدیث دارد: كونوا نُقّادَ الْكَلامِ. .
حدیث دیگر كه فی الجمله از آن یادم هست، راجع به اصحاب كهف است كه
داستان آنها در قرآن آمده است:
إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً. `وَ رَبَطْنا عَلی
قُلُوبِهِمْ [1]. . . معروف است كه اینها صرّاف و صیرفی بوده اند. این سخن را به این معنی گرفته اند كه كار آنها صرافی بوده است. ائمه ی ما فرموده اند كه در این نسبت كه گفته اند
اینها صراف طلا و نقره بوده اند، اشتباه شده است؛ كانوا صَیارِفَةُ الْكَلامِ صراف سخن
بودند نه صراف طلا و نقره؛ یعنی مردمان حكیم و دانایی بوده اند و چون حكیم
بوده اند وقتی حرفی به آنها عرضه می شد، آن حرف را می سنجیدند. تفقّه در دین كه
در این آیه ذكر شده است:
فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ مستلزم
این است كه انسان واقعاً نقّاد باشد و كار نقّادی او به آنجا كشیده شود كه هرچیزی را
كه گفته می شود و با امر دین تماس دارد، بتواند تجزیه و تحلیل كند.
همین جمله ای كه من دیشب نقل كردم و گفتم اخیراً معروف شده است و به
حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده اند: لاتُؤَدِّبوا اَوْلادَكُمْ. . . از باب تعبیر لفظی خیلی زیبا
و قشنگ است، خیلی سازگار است. روی همین جهت می بینید یك مقبولیتی در
میان افراد پیدا كرده است و هركس در هر جایی این جمله را می گوید.