فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا
رَجَعُوا إِلَیْهِمْ. .
در شب گذشته عرض شد یكی از دستورهایی كه در دین مقدس اسلام هست،
دستور تفقّه است. تفقّه همان معرفت به معارف و احكام و دستورهای دین است، نه
معرفت سطحی بلكه معرفت عمقی. دستور تفقّه می رساند كه در دین مقدس اسلام
خاصیتی وجود دارد كه آن خاصیت با تفقّه روشن می شود؛ یعنی در دستورات این
دین، ظاهرهایی هست و باطنهایی. البته اشتباه نشود، اینكه كلمه ی ظاهر و باطن
می گوییم در حدود همان مسائلی است كه دیشب عرض كردم و امشب هم
نمونه هایی عرض می كنم. این دین، تفقّه پذیر و به تعبیر دیگر اجتهادپذیر است.
اجتهادپذیری یا تفقّه پذیری این دین فرع بر این است كه یك عمقی در دستورات
آن و یك جریانهای مخفی در آن وجود داشته باشد كه با نیروی تفقّه و اجتهاد
می توان آنها را درك كرد.
یكی از مسائلی كه از صدر اول اسلام در میان مسلمین مطرح بوده این است كه
در این دین دستوری كه تعبد محض باشد، یعنی خالی از هر مصلحت و حكمتی و
صرفاً یك دستور اختراعی محض باشد، وجود ندارد. باید كلمه ی «تعبد» را معنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 167
بكنم.