یك نكته را باید عرض بكنم كه این معانی عالی به اصطلاح عرفانی چون در میان ما
به یك شكل بدی تعلیم شده است، به اصطلاح امروزیها گریز از بیرون تلقی شده و
بلكه ریشه اش هم گریز از بیرون تلقی گردیده است. البته یك توجیهات خیلی
بی ربطی هم در این زمینه ها می كنند كه همیشه وقتی كه افرادی از بیرون مأیوس
می شوند، به درون خودشان یعنی به خیالات خودشان پناه می برند (كه خود
نمونه های اسلام برضد این مطلب است) . مطلب این جور نیست. البته قبول داریم كه
خیلی افراد یك راه انحرافی در این زمینه رفته اند و شاید همین بهانه ای شده برای
آنها برای فرار از مسئولیتهای اجتماعی، ولی انسانِ اسلام انسان جامع است. ما
همیشه باید علی علیه السلام را نمونه قرار بدهیم. همین علی كه در خلوت عارفانه خودش
اینچنین است، ما می بینیم در مسئولیتهای اجتماعی حد اعلی حساسیت را دارد، و
انسانی كه اسلام می خواهد چنین است.
غرضم این است كه شما از این مطلب فورا ذهنتان به آن سو نرود كه یا این
طرف را انكار بكنید یا بگویید حالا كه این جور است پس راه این است و
مسئولیتهای اجتماعی وجود ندارد. نه، انسانِ اسلام انسان جامع است. این را ما به
عنوان یكی از ابعاد وجود انسان داریم بیان می كنیم. ما كه انسان را یك موجود یك
بعدی معرفی نمی كنیم كه یك بعد بیشتر ندارد و آن بعدش هم این است! به قول خود
عرفا: انسان ناقص، انسانی كه هنوز عرفانش به كمال نرسیده، از غیر خدا بكلی
می بُرد، ولی وقتی كه به آنجا رسید و سرشار شد، حالت بازگشت دارد. آن وقت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 900
برمی گردد و وظایف و مسئولیتهای خود را انجام می دهد و الاّ اگر كسی رفت آنجا و
برنگشت، هنوز خام است و كامل نیست.
پس این تهمت به اسلام است كه كسی خیال كند در اسلام عنایتی به روح
عبادت- كه عبارت است از نیایش و پرستش فارغ از بهشت و جهنم- نشده؛
فوق العاده توجه شده كه اگر بخواهیم موادش را جمع كنیم اقلاً دو سه جلسه باید
درباره مواد آن بحث كنیم.