در
کتابخانه
بازدید : 883322تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Collapse <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
Expand پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی
Expand تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین» تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین»
Collapse عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت
Expand عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه
Expand عوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهادعوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهاد
Expand عوامل تربیت (4) : كارعوامل تربیت (4) : كار
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولی در اینجا مسئله دیگری است كه در باب عبادت حتما باید آن را ذكر كنیم و آن این است كه ممكن است كسی بگوید كه اتفاقا در ادیان و لااقل در اسلام- كه اكنون مورد بحث ماست- علی رغم اینكه دین و مذهب است و باید حس نیایش و پرستش تقویت شده و پرورش یافته باشد، هیچ عنایتی به این حس نیست. آن عبادتی كه در ادیان آمده است، به حس نیایش كاری ندارد؛ یا به طمع كار دارد كه باید با آن مبارزه كرد و یا به ترس كار دارد كه با آن هم باید مبارزه كرد. عبادت در ادیان جز معامله چیزی نیست، زیرا ادیان افراد را وادار می كنند به عبادت برای بهشت یا برای فرار از جهنم. حال اگر كسی بیاید نماز بخواند برای بهشت، بهشت یعنی چه؟ بهشت یعنی جایی كه در آنجا انواع لذتها هست: حور است، قصور است، جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ است، میوه های بهشتی و غذاهای لذیذ بهشتی است، شرابهای بی مستی و بی دردسر بهشتی است و انواع لذتهایی كه بشر نمی تواند تصور كند. یك كسی از لذت دنیا چشم می پوشد برای لذت آخرت. او نه تنها خداپرست نیست و حس نیایش خود را تقویت نمی كند، بلكه یك آدمی است كه از دنیاپرست ها مادی تر است، زیرا یك نفر دنیاپرست به همین لذات محدود مادی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 893
قانع شده ولی او یك آدم حسابگری است؛ می بیند اگر بخواهد سی چهل سال عمر این دنیا را به این لذتها بگذراند، قابل نیست، بالاخره تمام می شود، می گوید این سی چهل سال را هر طور هست دندان روی جگر می گذاریم برای اینكه برویم در آنجا ابدالآباد به همین لذتهایی كه اینجا رها كرده ایم برسیم. پس محرك او در این كار، طمع است و غیر از این چیزی نیست. آن كسی هم كه برای فرار از دوزخ [معصیت ] نمی كند همین طور است. عبادت می كند یا ترك لذت مادی می كند برای اینكه عقوبت نشود. باز امری است كه از حدود منفعت جویی بیرون نیست. بنابراین در ادیان [به حس نیایش انسان توجه نشده است. ] و این را مخصوصا مسیحیها نسبت به اسلام خیلی ایراد می گیرند كه در قرآن به نعمتهای مادی، زیاد توجه شده.

شاید آنها در تعبیرات خود می گویند كه قرآن توجهش فقط به نعمتهای مادی آن دنیاست و بنابراین به حس نیایش- كه روان شناسی آن را به عنوان یك حس عالی می شناسد- توجه نكرده، برعكس به طمع انسان توجه كرده است.
این ایراد البته ایراد واردی نیست، ایراد ناواردی است. اولاً همه می دانیم كه از نظر اسلام، عبادت درجات و مراتبی دارد؛ یك درجه اش عبادت به خاطر طمع به بهشت است و یك درجه آن عبادت برای ترس از جهنم است و بالاتر از این، درجات دیگر عبادت است كه هدف آن عبادتها نه بهشت است و نه جهنم. در خود قرآن به این مطلب توجه شده و در كلمات پیغمبر اكرم و ائمه اطهار اینقدر در این زمینه هست كه الی ماشاءاللّه. از همه معروفتر جمله ای است كه در نهج البلاغه و در كلمات حضرت رسول و حضرت صادق هست و به هر حال جمله ای است كه مال امروز نیست. از تألیف نهج البلاغه به وسیله سیّد رضی هزار سال می گذرد، تا چه رسد به زمان حضرت امیر. امیرالمؤمنین می فرماید:
اِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ طَمَعا فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ، وَ اِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ خَوْفا فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبیدِ، وَ اِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ شُكْرا (حُبّا) [1]فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ [2].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 894
یعنی گروهی از مردم خدا را عبادت می كنند برای طمع در بهشت. این عبادت، از نوع تجارت است، تجارت پیشگی و معامله گری است؛ در اینجا كار می كند برای اینكه در آنجا سودی ببرد. و گروهی عبادت می كنند از ترس جهنم. اینها كارشان شبیه كار بردگان است كه از ترس شلاّق ارباب كار می كنند. و قوم دیگر عبادت می كنند نه به خاطر بهشت و نه به خاطر ترس از جهنم، بلكه سپاسگزارانه؛ یعنی خدای خودش را می شناسد، خدا را كه شناخت، آنچه دارد همه را از خدا می بیند، و چون همه چیز را از خدا می بیند، حس سپاسگزاری او را وادار به عبادت می كند؛ یعنی اگر نه بهشتی باشد و نه جهنمی، همان شناختنش خدا را و حس سپاسگزاری اش او را وادار به عبادت می كند، و این عبادت احرار و آزادگان است.
آن اوّلی بنده طمع خودش است. دومی بنده ترس خودش است. سومی است كه از قید طمع و ترس آزاد است و فقط بنده خداست.

[1] - . اینجا روایتهای مختلفی هست. در نهج البلاغه شُكْرا دارد، در كلمات پیغمبر یا ائمه حُبّا دارد.
[2] - . نهج البلاغه، حكمت 229 [با كمی اختلاف در عبارت. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است