راجع به مسئله اراده و به تعبیر دیگر تسلط بر نفس و مالكیت نفس، آنچه كه در
دستورهای اسلامی در این زمینه رسیده است تحت عنوان تقوا و تزكیه نفس آنقدر
زیاد است كه ضرورتی ندارد ما به عنوان یك شاهد دلیل بیاوریم كه بله، در اسلام به
مسئله تقویت اراده توجه شده است. همین قدر برای اینكه نمونه ای به دست داده
باشیم، جمله ای را از نهج البلاغه نقل می كنم كه جمله بسیار عالی و زیبایی در این
زمینه است.
امیرالمؤمنین تعبیری دارند، اول درباره خطا و گناه می فرمایند:
اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا
خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُهامَثَل گناهان مثل اسبهای چموش است كه اختیار را از كف
سوار می گیرند.
می دانیم گناه از آنجا پیدا می شود كه انسان تحت تأثیر شهوات و میلهای
نفسانی خودش برخلاف آنچه كه عقل و ایمانش حكم می كند، عملی را انجام
می دهد. ایشان می فرمایند حالت گناه، حالت از دست دادن انسان مالكیت نفس
خود را است. آنوقت در مورد تقوا كه نقطه مقابل آن است می فرماید: اَلا وَ اِنَّ التَّقْوی
مَطایا
[1]ذُلُلٌ
[2]ولی مَثَل تقوا مثل مركبهای رام است كه اختیار مركب دست سوار است
نه اختیار سوار دست مركب؛ یعنی او فرمان می دهد، این عمل می كند، لجامش را به
هر طرف متمایل كند به همان سو می رود بدون آنكه لگدپرانی و چموشی كند.
و هیچ مكتب تربیتی در دنیا اعمّ از مادی یا الهی پیدا نشده است كه بگوید
خیر، تقویت اراده یعنی چه؟ ! انسان باید صددرصد تسلیم میلهای خودش باشد و
هرطور كه خواهش نفسانی او حكومت كرد، همان طور عمل كند. بله، مردمِ این گونه
در دنیا زیادند اما یك مكتبی كه مدعی تربیت انسان باشد و از این اصل طرفداری
كند وجود ندارد. سارتر و امثال او (اگزیستانسیا لیستها) در موضوع آزادی
چیزهایی گفتند كه نتیجه منطقی حرف آنها همین بود- و به آنها در این زمینه خیلی
انتقاد كردند- و لهذا كم كم كار به جایی رسید كه در خود اروپا اگزیستانسیالیسم
مساوی شد با كامجویی و شهوترانی و لاابالیگری و بی بندوباری. ولی بعد آنها هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 889
در مقام توجیه برآمدند كه چنین نیست، از مكتب ما سوء استفاده كرده اند، مكتب ما
چنین چیزی نمی گوید.
[1] - . مطایا جمع مطیّه به معنی مركب است.
[2] - . نهج البلاغه، خطبه 16