در آغاز این مقاله گفتیم مخالفان پیغمبر و اسلام در آن تاریخ، آن حضرت را به
اخذ مطلب از افواه دیگران متّهم كردند (در آیاتی از قرآن این اتّهام منعكس است) ،
ولی به این جهت متّهم نكردند كه چون با سواد است و خواندن و نوشتن می داند، شاید
كتابهایی نزد خود دارد و مطالبی كه می آورد از آن كتابها استفاده كرده است.
ممكن است كسی بگوید رسول خدا را به این جهت نیز متّهم كرده اند و این
اتّهام نیز در قرآن منعكس است. در سوره ی فرقان آیه ی 5 می فرماید:
وَ قالُوا أَساطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ اِكْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلی عَلَیْهِ بُكْرَةً وَ أَصِیلاً.
گفتند: اینها كه این می گوید افسانه های پیشینیان است كه آنها را نوشته پس هر
صبح و شام بر او املاء و القاء می شود.
جواب این است كه گذشته از اینكه اتّهامات دشمنان پیغمبر آنچنان تعصّب آمیز
و ناشی از عقده و احساسات بود كه به تعبیر قرآن جز «ظلم و زور» نامی بر آن نتوان
نهاد، این آیه صراحت ندارد كه آنها مدّعی بوده اند پیغمبر خودش می نوشته است.
كلمه ی «اكتتاب» ، هم به معنی نوشتن آمده است و هم به معنی «استكتاب» كه عبارت
است از اینكه شخصی از دیگری بخواهد كه برای او بنویسد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 248
ذیل آیه قرینه است كه مقصود معنی دوم است، زیرا مضمون آیه این است: «آنها
گفتند افسانه های پیشینیان را نوشته (یا دیگران برایش نوشته اند) پس هر بامداد و
پسین بر او قرائت می شود» . «اكتتاب» را به صورت ماضی و «املاء» را به صورت
جاری و مستمر ذكر كرده است؛ یعنی چیزهایی كه قبلاً آنها را نویسانیده است،
دیگران كه سواد خواندن دارند هر صبح و شام می آیند و بر او می خوانند و او از آنها یاد
می گیرد و حفظ می كند. اگر خود پیغمبر خواندن می دانست لزومی نداشت بگویند
دیگران هر صبح و شام بر او املاء می كنند، كافی بود بگویند خودش مراجعه می كند و
به ذهن می سپارد.
پس حتّی كافران زورگو و تهمت ساز زمان پیغمبر نیز- كه همه گونه تهمت به او
می زدند: دیوانه اش می خواندند، ساحر و جادوگرش می نامیدند، كذّابش لقب دادند،
به تعلّم شفاهی از افواه دیگران متّهمش كردند- نتوانستند ادّعا كنند چون خواندن و
نوشتن می داند محتویات كتابهای دیگر را به نام خودش برای ما می خواند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 249