در
کتابخانه
بازدید : 645006تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="Sanad">حرف «ب» </span>حرف «ب»
Expand حرف پحرف پ
Collapse حرف تحرف ت
تاریخ- نقش انبیا در تحول تاریخ
تاریخ فقه و فقها
تاریخ هجری- مسأله ی تغییر تاریخ هجری به مسیحی و نقدآقای محیط طباطبایی
تبلیغ و هدایت و نقش مستقل آن
تبلیغ و هدایت و نقش مؤثر آنها
تبلیغ
یادداشت روش تبلیغ
تبلیغ و دعوت
تبلیغ
تبلیغ- حسینیه ی هدایت شیراز (9 و 10 و 11 فروردین 51)
راه و روش تبلیغ دین
تجمّل
تحریفات
تحریف كلمه
تحمل و سعه ی صدر نسبت به عقاید و سلیقه های دیگران
تحولات اجتماعی
تربیت آدمكش در آمریكا
تربیت اسلامی
تربیت و ایدئولوژی
تربیت كودكان و جوانان در آلمان- هدف
تربیت و اخلاق و هماهنگی
تربیت و فطرت و فرق تربیت با صنعت
تربیت و شكفتگی روح، ماهیت تربیت
ترس و دلهره
تربیت- اثر معكوس- تربیت متناسب با زمان- قوه ی نقادی
تربیت از راه میلها و رغبتها نه از راه ترس
تربیت نااهلان
تربیت و اصلاح نفس- تربیت شعور باطن
تربیت اولاد- مدارك
مراحل تربیت
تربیت كودك
تربیت مبنی بر ترس، خرس مآبانه
تربیت- نرمی در جای درشتی و درشتی در جای نرمی
تربیت
تربیت ملی
تربیت اسلامی
تربیت- عوامل سوء تربیت
ترك
تزكیه ی نفس- میلهای خفته
تزكیه ی نفس، بدبینی به نفس
تزكیه ی نفس، انسان سالم
تزكیه ی نفس- اثر سختگیری های افراطی
تزكیه ی نفس- معنی ترك خودپرستی- تفاوت تعبیر قرآنی و تعبیر مزدایی
یادداشت تزكیه ی نفس
تزكیه ی نفس
تزكیه ی نفس- نفس امّاره- لزوم حكومت عاقله
تزكیه ی نفس فلسفی و تزكیه ی نفس عرفانی
تزكیه ی نفس و احتیاج به مربی و مرشد در نزد صوفیه یا احتیاج به روانپزشك
تزكیه ی نفس
تزكیه و جهاد نفس- مدارك و منابع
تزكیه ی نفس
تزكیه ی نفس- حق بدن
تزكیه ی نفس- روایات
تزكیه و جهاد نفس- روایات
تزكیه ی نفس- اخلاص
تزكیه ی نفس
راههای اصلاح اخلاق و تزكیه ی نفس
تزكیه ی نفس- علل فساد اخلاق
تزكیه ی نفس و ترك دنیایی كه نیرو و آزادی است
مسائل مربوط به تزكیه ی نفس
تزكیه ی نفس
تزكیه ی نفس- جهاد با نفس
تسلیم
تسلیم در برابر حقیقت
تسلیم به راه هر مقصد
تصوف، كتب عرفانی
تصوف- چنته ی فقر
تعصب
تعلیم و تربیت اسلامی
تضاد
تعارف
تعاون
تعرّب بعدالهجرة
تعصب دینی از نظر سید جمال
تعلیم و تربیت اسلامی
تعلیم و تربیت اسلامی
تعلیم و تربیت اسلامی
تعلیم و تربیت اسلامی
یادداشت تعلیم و تربیت اسلامی
تعلیم و تربیت مكانیكی
تعلیم و تربیت اسلامی
مسائل تعلیم و تربیت
مسائل تعلیم و تربیت اسلامی
یادداشت تعلیم و تربیت اسلامی جلسه شب سوم خرمشهر
تعلیم و تربیت اسلامی- عامل زمان
تفاهمات اسلامی درس اول: حسن تفاهم
درس دوم: آیات و احادیث
درس سوم: نقش حج در وحدت وتفاهم مسلمانان
تفاهمات اسلامی
تفتیش عقاید، مدارك
تفتیش عقاید در مسیحیت
تفسیر سوره ی حمد- صراط مستقیم
مقدمه ی تفسیر حمد- جواد صابر
تفقّه و تفكر
تفقه و بصیرت
تفكر
تقلید
آیات ذمّ تقلید
تقلید
تقوا و آرزو و سعادت
تقیه ی سیاسی
تقیه و پفیوزی
تقیه و نفاق
تقیه- دو تفسیر برای تقیه
تقیه
تقیه- امر به معروف و نهی از منكر
تقیه
تقیه- خروج بالسیف
تقیه
راز تكامل
تكامل تاریخی انسان
تكامل تاریخ و مفهوم آن
تكفیرها
تمدن غرب- جنایت در آمریكا
تمدن
تمدن جدید- آمار جنایت در آمریكا
تمدن و خودكشی
تمدن جدید و مشخصات آن
تمدن خارجی
تمدن- هدف تمدن چیست؟
تمدن و دین
تمدن، علل انحطاط تمدنها، اسلام و مقتضیات زمان
تمدن و علل انحطاط آن
تمدن امروز
تمدن اسلامی
تمدن اسلام- مدارك
انگیزه های تمدن اسلامی
تمدن اسلامی- علت انحطاط مسلمین از نظر سید جمال
تمدن اسلامی- علل انحطاط مسلمین از نظر كواكبی
تمدن جدید- آمریكا
تمدن و اعتیاد
تمدن جدید، آثار ماشین
تمدن- عناصر تمدن و فرهنگ
تمدن معاصر- مشكلات امروز
تمدن ماشینی و انقلاب صنعتی، یا خطای فرزند آدم
تمدن اسلام- انگیزه ها و عواملش
تمدن امروز و گرسنگی دو سوم سكنه ی جهان
تنهایی
تواضع
توتم و تابو
توكل
توكل- مدارك
توكل و كار و تحصیل رزق
اتقوا مواضع التهم
تهمت و فحاشی
Expand حرف جحرف ج
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از مسائل مهم تعلیم و تربیت این است كه آیا عامل زمان یكی از ابعاد آن را تشكیل می دهد یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا با تغییرات زمانی و دگرگونیهای زمان اصول تعلیم و تربیت نیز باید تغییر كند یا نه؟ اینجا نیز مانند بحث «اخلاق و تربیت زن» كه آیا اخلاق و تربیت یك جنسی است یا دوجنسی و آیا جنسیت عامل مؤثری است در چگونگی تعلیم و تربیت یا نه، سه نظریه است.

مقدمتاً باید این جمله ی مولی را یادآوری كنیم: الیمین والشمال مضلة والطریق الوسطی هی الجادةراست گرایی و چپ گرایی گمراهی و سقوط و به مقصد نرسیدن است و راه راست و مستقیم جاده ی واقعی است. ظاهراً مقصود از راست گرایی تفریطگرایی و جمود و روش محافظه كارانه است و مقصود از چپ گرایی افراطگری و تندروی و ضدیت كامل با گذشته و حال است. و چقدر این جمله منطبق است با اصطلاح راست گرایی و چپ گرایی عصر حاضر كه ظاهراً از دوره ی هگل به مناسبت دو دسته از شاگردانش كه یك دسته در طرف راست كرسی استاد می نشستند و محافظه كارانه فكر می كردند و دسته ی دیگر در طرف چپ كرسی او و انقلابی فكر می كردند [رایج شده است ] .

در باب تعلیم و تربیت از نظر عامل زمان سه روش است. یك
جلد دوم . ج2، ص: 195
روش هدف تعلیم و تربیت را محافظت افكار و اندیشه ها و عادات و تقالید و رسوم و سنن گذشته می داند و نظام اجتماعی كه مورد پذیرش اوست یك نظام قالبی است (به قول راسل در كتاب در تربیت ص 100) یعنی یك سلسله قالبهای ساخته و از پیش پرداخته از جانب خود دارد [كه ] جامعه را در آن قالبها بریزد و متحجّر و منجمد كند، درست مانند قالبی كه خشت زن برای خشتها تهیه كرده است و یا قالبهایی كه برای مصنوعات فلزی قبلاً تهیه می شود. جامعه از نظر این دسته یك شئ جامد قابل شكل دادن و آن شكل را تثبیت كردن است، جامعه مانند گچ شل یا فلز ذوب شده است كه در هر قالبی بریزی پس از مدتی شكل همان قالب را می گیرد. عادات و رسوم و تقالید، همان قالبهاست كه پس از مدتی جامعه را شكل می دهد، شكلی كه تغییرش چندان آسان نیست.

از نظر این گروه، دستگاه تعلیم و تربیت نسبت به فرهنگ و معنویات مردم و نسبت به روح و احساسات مردم همان وظیفه ای را دارد كه اداره ی باستان شناسی نسبت به حفظ و نگهداری آثار باستانی دارد؛ وظیفه اش صرفاً محافظت و نگهبانی فرهنگ و معنویات به معنی اعم شامل تصورات و اوهام و خرافات هم هست، مثلاً نحسی سیزده نوروز و امثال اینها به نام سنن ملی و ترادیسیونها.

روش دوم درست عكس روش اول است، اساسش بر ستیزه با گذشته است، روی هرچه به گذشته متعلق است داغ باطله می زند. در این روش اساس تعلیم و تربیت بر تجدد و تحول و تنفر از گذشته است. یگانه چیزی كه تقدیس می شود عصیان، تمرّد، سنت شكنی، طغیان است. به هیچ اصل ثابت و معیار دائمی معتقد نیست. منكر كلیت و منكر ضرورت و دوام است. همه چیز برایش نسبی و موقت است.

از دیدگاه طرفداران نظام قالبی كه نظریه ی جامدهاست، تعلیم و تربیت حقیقتی است مطلق و در همه ی زمانها یك گونه است و آنچه هم در گذشته بود همان حقیقت مطلقی است كه همه وقت باید باشد. پس
جلد دوم . ج2، ص: 196
این نظریه مبتنی بر دو اصل است: یكی اینكه تعلیم و تربیت مثل 24+2 همه زمانی است، مثل جدول فیثاغورس است، و ثانیاً گذشته معیار صحیح و درستی است برای همیشه. اما از دیدگاه طرفداران روش دوم، تعلیم و تربیت مفهومی نسبی است؛ هر زمان نوعی تعلیم و تربیت اقتضا می كند و حقیقت نسبی [است ] از آن نظر كه همواره متكامل است؛ آینده محتوی بر حقیقت بیشتری از گذشته است و گذشته به هیچ وجه سندیت و اعتباری نسبت به حال و آینده ندارد.

طبق این نظریه دستگاه تعلیم و تربیت در حكم یك كارخانه ی ماشین سازی است كه سال به سال مدل ماشینش عوض می شود و نو جای كهنه را می گیرد، ماشین مدل 74 ناسخ ماشین مدلهای سالهای قبل شده و هر سال مدل تازه به بازار می آورد. انسانها هم سال به سال مدلشان باید عوض شود، اگر عوض نشود علامت فرسودگی دستگاه تعلیم و تربیت است همچنان كه یك كشور صنعتی اگر محصولش یكنواخت بماند علامت انحطاط است.

روش سوم بر این اساس است كه جامعه یك موجود زنده است، نه مانند مصنوعات جمادی است كه باید برایش قالب ساخت و نه مانند مصنوعات كارخانه هاست كه هر سال مدل جدید پیدا كند.

موجود زنده بر طبق اصول معین و فطری رشد و نمو می كند. جامعه ی انسانی از نظر تعلیم و تربیت دو نیاز دارد. یكی آموزش و پرورش اصول انسانی و اخلاقی یعنی چیزهایی كه مربوط است به فطرت و طبیعت انسان و به حوزه ی ایمان و اخلاق و به نحوه ی «بودن» انسان.

انسانیت، آدمیت، معیارهای ثابتی دارد و قابل دگرگونی نیست. مثلاً وظیفه شناسی، ایثار، احسان، عدالت، استقامت، شجاعت، عفاف زبان، عفاف شكم، عفاف دامن، تسلط بر نفس، احساسات نوع دوستانه، ترك آزار جانداران، خداشناسی و. . . اینها یك سلسله اصول ثابت و معیارهای ثابتند. و دیگر آموزش و پرورشی كه به چگونگی انسان بودن و ساختمان روحی انسان و فطرت انسان سر و كار ندارد، مربوط است به تخصص و مهارت در كارهای
جلد دوم . ج2، ص: 197
اجتماعی كه میان افراد تقسیم می شود، و البته نوع كارها و ابزار و وسایل كارها اعم از كارهای تولیدی و مصرفی و غیره عوض می شود و تغییر می كند و قهراً تربیت فنی كه مربوط است به مهارت و تخصص در امور فنی متغیر و متكامل است و هر زمانی نوعی مهارت و تخصص را ایجاب می كند. طبق این نظر مؤسسات تعلیم و تربیت نه كارشان قالب سازی و تحمیل قالبها بر جامعه است و نه كارشان انسان ماشینی تحویل دادن است، بلكه كارشان از قبیل كشاورزی و باغبانی است.

راه صحیح و یا راه سوم و به تعبیر امیرالمؤمنین «الیمین والشمال مضلّة والطریق الوسطی هی الجادة» ، این راه بسیار باریك است، صراطی است كه بر متن جهنم كشیده شده است. انحراف از این راه باریك، چه به راست و چه به چپ، موجب سقوط می شود. انحراف به راست ما را سنت پرست و عادت پرست و محافظه كار و جامد و راكد و منجمد می كند، و انحراف به چپ ما را مخرّب و نه سازنده می سازد.

به قول راسل در كتاب در تربیت ص 100، ما سه نوع نظام اجتماعی داریم. نظام اجتماعی قالبی، یعنی نظامی كه مانند یك قالب سفت و محكم است و به هیچ وجه تجاوز از حدود و عادات را جایز نمی شمارد. بشر در این نظام اجتماعی مانند درختی است كه در گلدان كوچكی قرار گرفته باشد كه مجال رشد و توسعه پیدا نمی كند.

جامعه ای كه پابند تقالید و رسوم (ترادیسیون) است. می گوید مثل اسپارت و چین، اقتضای آنجا چنین بود كه طبیعت بشری در آن قالبی كه قبلاً آماده شده است ریخته شود و به شكلی كه از پیش ترسیم گردیده است درآید.

دوم نظام ماشینی. پیروان صنعت و افراد كمونیست (همه ی كسانی كه به جامعه ی بشری از دیدگاه تولید می نگرند و بس) هر دو از این طبقه می باشند و هیچ كدامشان به طبیعت و سرشت بشر توجهی ندارند و غایات حیات را چیزی ساده می انگارند و در جمله ی «افزایش تولید به حداكثر» خلاصه می كنند. مقصود آنان از تنظیم
جلد دوم . ج2، ص: 198
اجتماعی، رسیدن به این غایات و نتایج ساده است. اشكال راه آنان این است كه مردم فعلی میلی به این غایات و نتایج ندارند و به شدت طالب همه جور چیزهای متفرق و گوناگون می باشند كه فكر منظم سازمان دهنده هرگز برای آن ارزشی قائل نیست، و این حال، سازمان دهنده را به توسل به قالب متوجه می سازد تا درنتیجه آدمیانی به دست آورد كه راضی و راغب به همان چیزی باشند كه به نظر او خوب می آید و همین امر به نوبه ی خود به شورش و انقلاب منجر می گردد.

نوع سوم، نظام اجتماعی روینده [1]. یك ماشین یا یك قالب چیزی است كه سازنده ی آن به میل خود آن را انتخاب می كند اما درخت، طبیعت خاص خود را دارد و راهی به تغییر نوع آن نیست.

فقط كاری كه می توان كرد این است كه آن را به صورت نمونه ی بهتر یا بدتر انواع خود درآوریم. . .

فیزیك از زمان نیوتن بر فكر، و از زمان انقلاب صنعتی بر عمل مسلط و فرمانروا شده است و به همین نسبت تصور و تشبیه اجتماع را به ماشین همراه خود آورده است.

در آیه ی كریمه ی قرآن: محمّد رسول اللّه والذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم تریهم ركعاً سجداً یبتغون [2]فضلاً من اللّه و رضواناً. . . ذلكمثلهم فی التوریة و مثلهم فی الانجیل. . . چنین نظام اجتماعی نباتی روینده و بالنده ای را ذكر می فرماید.

لازمه ی نظام اجتماعی روینده این است كه حركت در چهارچوب فطرت و طبیعت صورت گیرد. همچنانكه راسل گفت نظام قالبی و نظام ماشینی ساخته ی انسان است و تابع میل بشر كه چه عادات و تقالیدی را حاكم كند و یا ماشین را برای چه منظوری و چه مقصدی بسازد. ولی نظام روینده خصوصیتش این است كه شئ روینده یك
جلد دوم . ج2، ص: 199
طبیعت و فطرت و سرشت مخصوص به خود دارد و خودش كمالی و غایتی دارد و ما باید تابع آن غایت و هدف باشیم و به زور هم نمی توانیم بر او تحمیل كنیم، باید ما از سرشت او الهام بگیریم.

این است معنی «فاقم وجهك للدّین حنیفاً فطرة اللّه التی فطرالناس علیها» [3]و این است كه ایمان و اخلاق كه به منزله ی قوانینی است كه باغبان درباره ی درخت رعایت می كند، تغییرناپذیر است. تغییرات درخت از قبیل شكوفه كردن، میوه دادن، زردشدن برگ، همه ی اینها در كادر قوانین طبیعی و فطری حاكم بر درخت است.

اینجا نظریه ی سوم از یك طرف نظریه ی اول را مخاطب قرار می دهد، می گوید تو عادات و تقالید و سنن و رسوم و احیاناً مهارتها و تخصصها را به جای نوامیس حیات گرفته ای و به آنها چسبیده ای و می گویی «انّا وجدنا ابائنا علی امّة و انّا علی اثارهم مقتدون» . می گوید انحراف از هر سنت و قاعده ی جاری را نباید محكوم كرد؛ باید به بررسی پرداخت كه آن قاعده ی جاریه از اصول و نوامیس فطرت است یا صرفاً یك عادت و رسم. و از طرفی خطاب به نظریه ی سوم می گوید تو به نام قالب شكنی، حصارشكنی، كارهای ضدفطری می كنی. مگر هر قانون زنجیر است؟ همه چیز را به نام سنتها و زنجیرها نباید محكوم كرد.

ضمناً معلوم می شود كه مسأله ی عامل زمان در تعلیم و تربیت مسأله ی حادّ عصر ما هم هست، نسل جوان را با نسل كهن در مقابل هم قرار داده است. اگر این حقیقت از نظر علمی روشن شود- و قابل روشن شدن است- و همچنین از نظر دینی- كه آن هم روشن شدنی است- ما می توانیم میان دو نسل آشتی بدهیم و توافق و هماهنگی
جلد دوم . ج2، ص: 200
به وجود آوریم. این است كه این مسأله اهمیت فراوان یافته است.

اینجا جای این است كه درباره ی نظام ارزشها نیز بحث شود (ر. ك:

كتاب تعلیم و تربیت اجتماعی شاپور راسخ، صفحه ی 192) و همچنین درباره ی اینكه نظام تعلیم و تربیت، هم وسیله ی صیانت و دوام فرهنگ سنتی و هم آماده ساز جامعه برای ارزشها و اندیشه های نو و تازه است. (همان كتاب، ص 97) ایضاً اینكه آیا تعلیم و تربیت، فعلی است یا انفعالی؟ (همان كتاب، ص 104) در كتاب تعلیم و تربیت در جهان امروز تألیف شاپور راسخ، ص 192 می گوید:

« (بانو) فلورانس كِلوكُن گفته است هر جامعه یك رشته ارزشهای اساسی دارد كه عام است و همه ی فعالیتها و رفتارهای اعضای جامعه را تنظیم می كند و بر آن جمله تأثیر می گذارد. و او در هر جامعه ای پنج موضوع اصلی را محور تمایلات اساسی در زمینه ی ارزشها دانسته است: طبیعت و ذات انسان از نظر نیكی و شرارت، رابطه ی انسان با طبیعت از نظر حاكمیت و محكومیت، مسأله ی زمان و گذشته نگری و آینده نگری، نوع روابط افراد جامعه كه عمودی باشد یا افقی، پنجم اینكه اصل بر بودن است یا ساختن و كردن و یا شدن، كه ارزش از كدامیك از این سه امر است. » بنا بر آنچه گفتیم جامعه یك واحد زنده است، دارای اصالت و شخصیت و طبیعت خاص به خود. تعلیم و تربیت باید براساس شناخت فطرت و طبیعت انسان از لحاظ فردی و شناخت فطرت و طبیعت جامعه باشد. و گفتیم قوانین فطری اعم از فردی و اجتماعی دراختیار بشر نیست، قراردادی نیست، بشر باید آنها را كشف كند و به كار بندد. حتی تسریع در تكامل نیز مثل آنچه در مورد بهبود نسل و
جلد دوم . ج2، ص: 201
اصلاح نژاد در گیاهان، حیوانات، انسانها پیشنهاد و یا عمل می شود نیز ناشی از شناخت طبیعت و فطرت واقعی است و مورد استفاده قراردادن همان قوانین. پس بشر قادر به تغییر اشیاء هست اما قادر به تغییر قانون طبیعت نیست، و تغییر خود اشیاء با استفاده از شناخت قوانین طبیعی صورت می گیرد. پس انسان، هم می تواند طبیعت را تغییر دهد و هم نمی تواند؛ می تواند با استفاده و استمداد از خود طبیعت یعنی با شناخت خود طبیعت و به كار گرفتن خود طبیعت، و اما نمی تواند تغییر دهد درصورتی كه بخواهد بی اعتنا به قوانین فطرت و طبیعت باشد. و معلوم شد كه تأثیر انسان در تكامل صنعتی یعنی در تكامل مصنوعات جمادی و ماشینی به یك گونه است و تأثیرش در تكامل موجودات زنده از قبیل گیاه و حیوان و انسان فردی و جامعه ی انسانی به گونه ای دیگر است؛ در جمادات كه خود به خود متكامل نیستند و یا تكامل خواسته ی انسان در آن مسیر نیست به یك نحو است و در جاندارها كه خود در خط مسیر تكاملی قرار دارند به نحوی دیگر است. و معلوم شد بنابر آنچه ما گفتیم وظیفه ی تعلیم و تربیت نگهداری قالبها نیست، بلكه نگهداری مدار و راه است.

تعلیم و تربیت از آن جهت كه تعلیمات ثابت دارد واقعاً راهنماست.

اینجا یك پرسشی پیش می آید و امروز یكی از دانشجویان آن را مطرح و من در روز گذشته آن موضوع در ذهنم آمده بود ولی درباره ی آن بحثی نكردم. اما چون امروز یك دانشجوی محترم آن را مطرح كرد و ممكن است در ذهن بعضی دیگر نیز این سؤال مطرح شود و نظر به اینكه جزء سؤالهای امروزی و روشنفكری محسوب می شود، من امشب مطرح می كنم و آن این است كه نظریه ی ثبات اصول تعلیم و تربیت در آنچه مربوط به معیارهای انسانی فرد و معیارهای انسانی جامعه است مبتنی بر اصل فطری بودن یك سلسله اصول یعنی بر قبول فطرت و طبیعت ذاتی انسان بود و مبتنی بود بر اینكه ما جامعه را نه مانند یك شئ و قالبی بدانیم و نه یك ماشین بلكه مانند یك گیاه و یك درخت بدانیم كه دارای طبیعت خاص به خود است،
جلد دوم . ج2، ص: 202
ولی امروز در فلسفه ی معاصر یعنی اگزیستانسیالیسم مسأله سرشت و فطرت در انسان بكلی طرد و نفی می شود، زیرا مسأله ی سرشت و فطرت مبتنی بر اصالت ماهیت است و در انسان اصالت با وجود است، یعنی انسان اول وجود پیدا می كند و بعد ماهیت و ذات و طبیعت و فطرت، و این خود انسان است كه به خود ماهیت و ذات می بخشد و به عبارت دیگر انسان دارای حد و مرز تعیین شده ی قبلی نیست. اساساً «انسان چیست» غلط است، انسان آن چیزی است كه بخواهد باشد [4]
[1] تعبیر نظام قالبی و نظام ماشینی و نظام روینده از ماست نه از راسل.
[2] المیزانمی گوید: جمله ی «یبتغون» ممكن است غایت ركوع و سجود باشد و ممكن است غایت حیات باشد و دوم انسب است.
[3] این نكته كه قرآن مجید برای جامعه شخصیت و اصالت و حیات و ممات و عزت و انحطاط و عمر و اجل قائل است، از این نظر فوق العاده جالب است و می رساند كه نظام اجتماعی مورد نظر اسلام یك نظام روینده است و به عبارت بهتر نظام واقعی و فطری اجتماع یك نظام روینده است. رجوع شود بهالمیزانآیات مربوط به شخصیت و اصالت اجتماع در قرآن و تفسیر آنها.
[4] [متأسفانه دنباله ی مطلب در دستنویس استاد نیامده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است