عطف به آنچه در دفتر 89 فصل «تزكیه نفس» گفتیم كه یكی از
علل عدم موفقیت در تزكیه ی نفس این است كه تعلیم اخلاقی در میان
ما به صورت تعلیم و تدریس وجود دارد ولی به صورت علاج و
پزشكی وجود ندارد و گفتیم كه تنها در میان متصوفه احتیاج به مرشد
و مربی رسمیت یافته. برای عقیده ی صوفیه در این باب رجوع شود به
رساله ی ولایت نامه ملاّسلطان، صفحه 241- 258.
ایضاً رجوع شود به بستان السیاحة ملاّ زین العابدین شیروانی كه
به یك واسطه از مشایخ ملاّ سلطانعلی است.
در صفحه ی 261 ولایت نامه، موضوع احتیاج به شیخ و معلم را به
قضیه ی موسی و شعیب در ابتدا تأیید می كند كه:
شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد
كه چند سال به جان خدمت شعیب كند
و در آخر كار كه مقتدا و صاحب تورات بود مأمور شد كه از خضر
علم لدنّی تعلیم بگیرد، و جمله ای از دعای امام سجاد نقل می كند كه:
و وفقنی لطاعة من سددنی و متابعة من ارشدنی.
حافظ می گوید: قطع این مرحله بی همرهی خضر مكن. . .
مولوی می گوید:
هر كه او بی مرشدی در راه شد. . .
دیگری گوید:
بی پیر مرو تو در خرابات
هرچند سكندر زمانی
دیگری گوید:
به كوی عشق منه بی دلیل راه قدم
كه گم شد آن كه در این ره به رهبری نرسید
دیگری:
من به سر منزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان كردم
رجوع شود به ورقه های «ولایت و اخذ اجازه از مرشد» .
جلد دوم . ج2، ص: 132
رجوع شود به جلد 5 محجة البیضاء، كتاب ریاضة النفس.