در كشكول شیخ بهایی، چاپ شركت طبع و نشر قم، صفحه 129
اشعار ذیل را تحت عنوان «للشیخ ابی علی بن سینا و یقال انه
لابی علی بن مسكویه» نقل می كند:
اگر دل از غم دنیا جدا توانی كرد
نشاط و عیش به باغ بقا توانی كرد
جلد دوم . ج2، ص: 130
و گر به آب ریاضت برآوری غسلی
همه كدورت دل را صفا توانی كرد
ز منزلات هوس گر برون نهی قدمی
نزول در حرم كبریا توانی كرد
وگر ز هستی خود بگذری یقین می دان
كه عرش و فرش و فلك زیر پا توانی كرد
ولیك این عمل رهروان چالاك است
تو نازنین جهانی كجا توانی كرد
نه دست و پای امل را فرو توانی بست
نه رنگ و بوی جهان را رها توانی كرد
چو بوعلی ببر از خلق و گوشه ای بگزین
مگر كه خوی دل از خلق واتوانی كرد
آنگاه اشعار معروف حافظ را نقل می كند:
به سرّ جام جم آنگه نظر توانی كرد
كه خاك میكده كحل بصر توانی كرد
گدایی در میخانه طرفه اكسیری است
گر این عمل بكنی خاك زر توانی كرد
به عزم مرحله ی عشق پیش نه قدمی
كه سودها كنی ار این سفر توانی كرد
تو كز سرای حقیقت نمی روی بیرون
كجا به كوی حقیقت گذر توانی كرد
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی كرد
این دو قطعه تفاوت دو دید «فیلسوف اخلاقی» و «عارف» را
بیان می كند. بعید نیست كه حافظ در این غزل ناظر به بوعلی است و
نظر او را تلویحاً انتقاد می كند كه جز از راه دستگیری مرشد
امكان پذیر نیست.