رجوع شود به دفتر 89، مبحث تربیت.
تربیت باید براساس تكوین و استفاده از مقررات دقیق و صراط
باریك تكوین و خلقت باشد و به این ترتیب است كه استعدادها به
فعلیت می رسد؛ یعنی تربیت از قبیل صنعت نیست كه پیراستن و
آراستن و ساختن و وصل و پیوند و فصل و قطع باشد، مثل اینكه
كسی از گوهری نگینی می سازد و از قطعات آهن و فنر و سیم و
لاستیك و چوب و غیره اتومبیل می سازد. تربیت به فعلیت رساندن
استعدادی است كه در موجود نامی یا حیوان یا انسان هست
[1].
تربیت
شكوفانیدن
است:
فرض
كنید غنچه را كه می خواهید تربیت كنید تا گل بشود، او یك صراط
دارد، صراط باریك. او را با زور دست و با چكش و با پتك نمی شود
شكوفاند و باز كرد. او عوامل نرم و لطیفی مخصوص لازم دارد. او با
دست نسیم و شعاع نور و آب آبپاش و گرمای معتدل در حالی كه
شرایط زمینی و خاك او درست باشد، شكفته می شود و باز می شود.
تربیت شكوفانیدن است.
زور و ارعاب
و ترس در
تربیت:
لهذا اطفالی كه از اول با زور و تشر و تشدید
جلد دوم . ج2، ص: 89
روبرو می شوند غنچه هایی هستند كه از اول پرپر می شوند، بلكه
همیشه به حال غنچه بودن می مانند، بلكه آثار سوء روحی و
پس رانی ها و عقده ها در روح آنها پیدا می شود
[2]و بعدها به صورت جانی و شقی در می آیند.
رجوع شود به ورقه ی «نرمی در معاشرت و تربیت» و به ورقه های
«معاشرت» .
[1] رجوع شود به
اسفار، فصل بیان فرق بین صناعت و. . .
[2] مخصوصاً زیان ترسانیدن طفل كه خودش فلسفه ی تهدید را نمی داند، مثل بچه ای كه روی دامن كسی ادرار می كند و كتك می خورد و خیال می كند كه اصلاً نباید ادرار كند.