آدمی هرچه مربوط به خودش [باشد] برایش شیرین و هم
سبك و آسان و قابل تحمل است (مثل معروف: آب دهان هركس به
دهان خودش شیرین است) اما هرچه مربوط به دیگران است بر
دوشش سنگینی می كند. اخلاق و سلیقه و عادات و عقاید دیگران
برای ما چون مربوط به خود ما نیست، تلخ و سنگین و غیرقابل تحمل
است.
لهذا در هر كسی لازم است سعه ی صدری پیدا شود و قدرت
«تحمل» پدید آید. انسان نباید انتظار داشته باشد كه همه ی مردم
هم سلیقه و همفكر او باشند. مردم طبعاً همان طوری كه از لحاظ شكل
و قیافه و اندامْ مختلف آفریده شده اند و نمی توان دو نفر یافت كه از
هر جهت كاملاً مثل هم باشند، از لحاظ روحیات و عقاید و سلیقه نیز
جلد دوم . ج2، ص: 83
مختلف آفریده شده اند. در حدیث است:
لو علم الناس كیف خلقوا
لم یلم احد احداً. مبادی و رشته های سرشت مردم و همچنین مبادی
تربیت مردم مختلف است. درست است كه روح و قلب بیش از جسم
و تن قابل قالب گیری و تغییر است ولی این طور نیست كه روحیه مثل
قطعه های گِل باشد كه به آسانی بتوان آنها را در قالبی مثل قالب
خشت یا قالب فلزات ذوب شده ریخت و هرطور كه خواست از آن
صورتی و شكلی پدید آورد، حتی دراختیار خود شخص هم نیست.
مگر ممكن است خود شخص با تصمیم و اراده، هر شكلی را كه میل
دارد به روح خود بدهد؟ ! البته نه.
مردم در عین اینكه باید در یك صراط مستقیم و یك شاهراه
حركت كنند، هر كدام راهی از وجود خودشان مخصوص به خودشان
دارند و به قول آقای طباطبایی در تفسیر سوره ی حمد: صراط یكی
است اما سبیل، مختلف و متفاوت است.
شرط هادی و راهبر، سعه ی صدر و قدرت تحمل است كه در عین
اینكه همه ی مردم را می خواهد به یك شاهراه هدایت كند توجه داشته
باشد كه «
الطرق الی اللّه بعدد انفاس الخلائق» ، توجه داشته باشد كه سبیل
متفاوت است. همچو شخصی بهتر می تواند مردم را هدایت كند،
برخلاف اشخاص تنگ نظر و ضیق المشرب كه حتی در جزئیات
زندگی مردم نیز می خواهند دخالت كنند و تضییق به عمل آورند.
از همین جا می توان فهمید كه خوبی یك آئین به این نیست كه
حتی در جزئیات بخواهد بر مردم تضییق كند و همه را در راه فرعی
واحد ببرد. خوبی به این است كه راههای فرعی و تعدد آنها را به
رسمیت بشناسد، یعنی در حقیقت اختلافات لایتناهی فردی و
اختلافات و تفاوتهای اقلیمی و منطقه ای قومی و حتی اختلافات
زمانی و عهدی را به رسمیت بشناسد، در عین اینكه همه ی بشر را به
یك شاهراه هدایت می كند.
اگر پدر و مادر نسبت به فرزندان و رئیس یك اداره نسبت به
زیردستان و معلم نسبت به شاگردان و رئیس یك كشور نسبت به
جلد دوم . ج2، ص: 84
عموم مردم و بالأخره مربی دینی نسبت به مردم سعه ی صدر و قدرت
تحمل داشته باشد، بهتر می تواند آنها را اداره و تربیت كند. شرط
اساسی اداره ی افراد بشر تاب تحمل و سعه ی صدر است (
آلة الرئاسة
سعة الصدر) .
عفو و اغماض و خطابخشی از لغزشهای عملی و فكری مولود
سعه ی صدر، و برعكس كینه توزی و تعصب و انتقام جویی و تكفیر و
تفسیق مولود تنگ نظری و ضیق صدر است.