1. تغییر و تبدیل در یك نوشته یا گفته را تحریف گویند.
تحریف یا لفظی است و یا معنوی. تغییر لفظی تصرف در لفظ است،
مثل اینكه كلمه ای را عوض یا جابجا كنند یا جمله ای را عوض یا
جابجا كنند، یا كلمه یا جمله یا شعری (در شعر) كم یا زیاد كنند. در
آثار علمی و ادبی، تحریف زیاد است. یكی از متتبعین زمان ما
می گوید: از قوم ایرانی بی امانت تر (در حفظ آثار ادبی و علمی) وجود
ندارد. لهذا در همه ی دواوین اشعار [تحریف صورت گرفته است ] مثل
مولوی و اشعار «از محبت تلخها شیرین شود- از محبت مس ها زرین
شود» كه بر آن افزوده شده است:
از محبت دُردها صافی شود
از محبت دردها شافی شود
از محبت خارها گل می شود
از محبت سركه ها مل می شود
از محبت دار تختی می شود
وز محبت بار بختی می شود
از محبت سجن گلشن می شود
بی محبت روضه گلخن می شود
از محبت نار نوری می شود
وز محبت دیو حوری می شود
از محبت سنگ روغن می شود
بی محبت موم آهن می شود
از محبت حزن شادی می شود
وز محبت غول هادی می شود
از محبت نیش نوشی می شود
وز محبت شیر موشی می شود
از محبت سقم صحت می شود
وز محبت قهر رحمت می شود
جلد دوم . ج2، ص: 78
از محبت مرده زنده می شود
وز محبت شاه بنده می شود
فقط باقی مانده كه بگوید: از محبت استكان نعلبكی می شود،
آفتابه لگن می شود، كاسه بشقاب می شود، زردآلو خربزه می شود،
هندوانه پیاز می شود! ! !
به هر حال این یك نوع تحریف است كه از كتب تاریخی و ادبی
و علمی گرفته تا كتب حدیث هست. ابی الخطاب گفت: و لقد دسست
فی اخباركم اربعة الاف حدیث.
تحریف معنوی، تصرف در تفسیر و توجیه مقصود لفظ است با
حفظ لفظ، نظیر تفسیر و توجهیی كه معاویه در داستان معروف
«
تقتلك الفئة الباغیة» در مورد قتل عمّار یاسر كرد. این تحریف معنوی
بود. همچنین داستان «
ان الحكم الاّ للّه» كه خوارج را به وجود آورد و
شعار «لا حكم الاّ للّه» بلند شد و علی فرمود: «
كلمة حق یراد بها
الباطل» ، یك نوع تحریف و تفسیر غلط از آیه ی قرآن بود كه به عمد یا
جهل شد و آنهمه مصیبتها در عالم اسلام به وجود آورد. و همچنین
داستان حدیث «
اذا عرفت فاعمل ما شئت» .
2. در قرآن تحریف لفظی نشده و نخواهد شد، اما تضمینی نشده
كه از تحریف معنوی مصون بماند. از قضا قرآن كریم از لحاظ تحریف
معنوی مصیبتها دیده از طرف ارباب مذاهب و نحله ها كه در محل
خود مسطور است، مخصوصاً از طرف كسانی [كه ] خود را اهل باطن
و تأویل می دانند مثل متصوفه و باطنیه و تا اندازه ای بعضی شیعه.
3. منطقیین یكی از صناعات خمس را باب مغالطه می دانند كه
برای شناختن و احتراز از آن، دانستن آن را لازم می دانند و بلكه اهم
فواید منطق، شناختن راه مغالطه است؛ همان مقام را در منطق دارد كه
معرفت بیماریها و میكربها برای طبیب نافع است. تحریف لفظی و
معنوی، داخل در انواع سیزده گانه ی مغالطه است (رجوع شود به
سخنرانیهای دهه ی سوم صفر در مسجد تجریش در سال 1377
[قمری ] ) .
4. قرآن كریم در آیات زیادی از تحریف نام می برد (
یحرّفونجلد دوم . ج2، ص: 79
الكلم عن مواضعه) و ظاهراً شامل هر دو قسم تحریف است و باید به
همه ی آن آیات یا تفسیر آنها مراجعه شود.
5. «كلمه» كه قابل تحریف است و در قرآن تحریف آن نكوهش
شده اعم است از كلمه ی اصطلاحی، جمله و سطرها و یك مطلب كامل
جامع، همان طوری كه اعم است از عبارت و شخص و حادثه.
گاهی مقصد و معنی یك شخص یعنی روحیه و افكار او تحریف
می شود، یعنی یك شخصیت برخلاف آنچه هست معرفی می شود، و
این یك نوع تحریف معنوی است، كما اینكه تحریف در نفس خود كه
در قرآن «تدسیس» خوانده شده از نوع تحریف [معنوی ] است.
به هر حال تحریف گاهی در عبارت است و گاهی در شخص و
گاهی در حادثه. تحریف در حادثه این است كه یا در كیفیت آن كم یا
زیاد شود و یا در تفسیر و توجیه آن كم و زیاد شود. اول، شبیه
تحریف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبیل تحریف روح و معنی
و باطن است. و تحریف باطن بیشتر شبیه به مسخ است كه دگرگونی و
تغییر ماهیت می آورد و قلب می كند حقیقت را از بعضی تحریفات
[معنوی ] .
حادثه ی عاشورای امام حسین از حوادثی است كه تحریف در آن
زیاد راه یافته، هم از لحاظ لفظ و صورت و هم از لحاظ معنی. از
لحاظ لفظ و ظاهر به جهت اینكه اینقدر حشو و زواید و بندوبیل به آن
بسته اند كه در هیچ جا دیده نمی شود، از عروسی قاسم و وجود لیلی و
دعای او در كربلا و قصه ی فاطمه ی صغری و مرغ پیام رسان
[1]گرفته تا داستان زعفر جنّی و امثال اینها و قضیه را بكلی به صورت خرافه و
افسانه و موهوم درآورده، درصورتی كه یك حادثه ی تاریخی است و
همه ی متون معتبر تاریخی آن را ضبط كرده اند و اینهمه بندوبیل ندارد.
خود دروغهای روضه ها اگر جمع شود كتابی می شود بس بزرگ و
جلد دوم . ج2، ص: 80
پرحجم، بعضی مثل كتاب اسرار الشهاده دربندی.
قصه ها از آمدن حضرت زهرا در شب یازدهم و آمدن حضرت
رسول و از طفل امام حسین به نام رقیه كه در شام مرده و بعد برایش
ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند و حتی جمله ی معروف «اسقونی
شربة من الماء فقد تفتّت كبدی من الظماء» هنوز در یك مقتل صحیح
دیده نشده است.
و اما تحریف معنوی این حادثه كه بالاتر است: هدف این حادثه
و هدف دستور عزاداری امام حسین بكلی از بین رفته. برای
مرثیه خوانها حالت حرفه و كسب پیدا كرده و برای بعضی مردم جنبه ی
سرگرمی و تئاتر و تفریح و برای بعضی دیگر صرفاً جنبه ی كارگشایی
دارد، [برای ] بعضی هم حالت یك عادت و رقابت بر سر آن دارد،
برای بعضی وسیله ی استفاده های اجتماعی و سیاسی است.
هم فلسفه و روح قیام سیدالشهدا تحریف شده و به جای اینكه
مقصد و روح نهضت آن حضرت را از كلمات خودش به دست آورند
آن را كفاره ی گناهان امت فرض كرده اند نظیر آنچه مسیحیان درباره ی
مسیح گفته اند، و هم فلسفه ی عزاداری كه زنده نگه داشتن مكتب
حسینی است دچار تحریف شده است و اساساً برای حسین، این
مردم مكتب و مقصدی نمی شناسند.
6. تحریف مطلقاً زشت است و خیانت است. چیزی كه هست
گاهی خیانت به فرد است مثل تحریف در یك شعر و گاهی خیانت به
اجتماع است مثل تحریف در تاریخ یك قوم، گاهی تحریف در امور
عادی است و گاهی در اسناد است. سند نیز گاهی از قبیل اسناد
معاملات
[2]و ازدواجها و گاهی از قبیل قرارداد و عهدنامه های مهم است. از همه خطرناكتر تحریف در اسناد اخلاقی و معنوی است،
یعنی تحریف در گفتارها یا كردارهایی است كه برای میلیونها نفر سند
جلد دوم . ج2، ص: 81
و حجت است مثل تحریف در گفتار یا سیرت پیغمبر یا امام، و از
این قبیل است تحریف معنوی حادثه ی سیدالشهدا. و لهذا كذب بر
پیغمبر و امام بزرگتر و مبطل روزه است.
تحریف این حادثه نظیر تحریف در یك آیه ی قرآن است، بلكه
خود این حادثه آیه ای است از آیات حق در كتاب تكوین، آیه ی
محكمه ای است كه باید از آن پیروی شود، سوره ای است از
سوره های یك كتاب مقدس ناطق آسمانی، و تحریف كننده و
تفسیركننده به رأی و هوا در این حادثه، مشمول حدیث معروف
است:
. . . فلیتبوأ مقعده من النار.
7. سوره ی نساء، آیه ی 46:
من الذین هادوا یحرفون الكلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و
عصینا واسمع غیر مسمع و راعنا لیاً بألسنتهم و طعناً فی الدین
ولو انهم قالوا سمعنا و اطعنا واسمع وانظرنا لكان خیراً لهم و
اقوم ولكن لعنهم اللّه بكفرهم فلایؤمنون الاّ قلیلاً.
سوره ی مائده، آیه ی 13:
فبما نقضهم(بنی اسرائیل)
میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیةً
یحرّفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظًّا ممّا ذكّروا به و لاتزال
تطّلع علی خائنة منهم الاّ قلیلاً منهم فاعف عنهم واصفح ان اللّه
یحب المحسنین.
ایضاً سوره ی مائده، آیه ی 41:
یا ایها الرسول لایحزنك الذین یسارعون فی الكفر من الذین
قالوا امنّا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذین هادوا سماعون
للكذب سماعون لقوم اخرین لم یأتوك یحرّفون الكلم من بعدجلد دوم . ج2، ص: 82
مواضعه یقولون ان اوتیتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا
و من یرداللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شیئاً اولئك الذین
لم یرداللّه أن یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الآخرة
عذاب عظیم.
سوره ی بقره، آیات 75- 79:
افتطمعون ان یؤمنوا لكم و قد كان فریق منهم یسمعون كلام اللّه
ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون. و اذا لقوا الذین
امنوا قالوا امنّا و اذا خلا بعضهم الی بعض قالوا اتحدثونهم بما
فتح اللّه علیكم لیحاجوكم به عند ربكم افلا تعقلون. اولا یعلمون
ان اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون. و منهم امّیّون لایعلمون
الكتاب الاّ امانی و ان هم الاّ یظنون. فویل للذین یكتبون
الكتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمناً قلیلاً
فویل لهم ممّا كتبت أیدیهم و ویل لهم ممّا یكسبون.
[1] و مرغ های وای حسین كشته شد و شفای دختر یهودی. رجوع شود به ورقه های «تحریفات در حادثه ی تاریخی عاشورا» كه مفصل بحث شده است.
[2] از نظر قوانین مدنی تحریف در اسناد رسمی، جنایی شمرده می شود نه جنحه، و مجازات شدید دارد.