1. «
ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم» (اسراء، آیه 9) ، «
و من
احسن قولاً ممن دعا الی اللّه و عمل صالحاً و قال اننی من المسلمین» (سوره ی
فصلت، آیه 33) ، «
الذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونه و لا یخشون احداً
الاّ اللّه و كفی باللّه حسیباً» (احزاب، آیه 39) ، «
یا ایهاالرسول بلغ ما انزل
الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» (مائده، آیه 67) ، «
فهل علی
الرسل الاّ البلاغ» (نحل، آیه 35) ، «
ما علی الرسول الاّ البلاغ» (عنكبوت،
آیه 18) ،
ادع الی سبیل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی
احسن(این آیه مربوط است به متد تبلیغ) .
2. بحث ما به مناسبت این مركز جدیدالتأسیس دینی- كه سه
چهار ماهی بیشتر از عمر آن نمی گذرد و امیدواریم خداوند به آن عمر
طویل و پربركتی عنایت فرماید و آن را به صورت یك مركز عالی و
بسیار مفید تبلیغ اسلام قرار دهد- درباره ی اصل تبلیغ از نظر دین
مقدس اسلام است.
پیامبران
تشریعی و
پیامبران
تبلیغی:
پیغمبران خدا عموماً عهده دار تبلیغ پیام الهی به مردم بوده اند،
اعم از آنهایی كه مشرّع و صاحب شریعت و قوانین بوده اند و یا صرفاً
رسالتشان رسالت تبلیغ شریعت یك پیغمبر صاحب شریعت بوده است.
فبعث فیهم
رسله. . . :
علی علیه السلام درباره ی فلسفه ی رسالت پیاپی انبیا می فرماید:
فبعث
فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذكروهم منسیّ
نعمته و یثیروا لهم دفائن العقول و یحتجوا علیهم بالتبلیغ.
در عصر شریعت ختمیه همان طوری كه نیازی به پیامبر تشریعی
جلد دوم . ج2، ص: 75
نیست، نیازی هم به پیامبر تبلیغی نیست. اما پیامبر تشریعی به
واسطه ی ختم نبوت به موجب فلسفه ای كه در مقاله ی «ختم نبوت»
گفته ایم و اما پیامبر تبلیغی به واسطه ی اینكه این وظیفه بر عهده ی افراد
خود امت- كه در دوره ی ختمیه افراد رشدیافته در عقل و علم چنین
صلاحیتی را دارند- گذاشته شده است و در آن مقاله به تفصیل بیان
شده است.
بلاغ و وصول:
3. كلمه ی تبلیغ، كلمه ای ساده از ماده ی بلاغ است كه به معنی
رساندن پیام یا سلام و امثال اینها یعنی یك فكر و یا یك احساس
است (نه هر رساندن از قبیل رساندن امور مادی مانند پول كه جای
كلمه ی ایصال است)
[1].
بلاغت:
بلاغت را از آن جهت بلاغت می گویند كه كلام و سخن [باید] قادر باشد منظور و منویّ و پیام گوینده را و
بالأخره فكر و احساس او را به شنونده ابلاغ كند، فكر را به عقل و
اندیشه ی او ابلاغ كند و احساس را به ضمیر و احساسات او، یعنی هم
حامل پیام عقل به عقل باشد و هم حامل پیام دل به دل. پیامبران
رساننده ی پیام الهی به مردمند (
و قال یا قوم لقد ابلغتكم رسالة ربی و
نصحت لكم ولكن لاتحبون الناصحین) و مردم عادی و مخصوصاً
حضرات مبلّغین اسلام در مقام پیامبرانِ پیامبر و پیام رسانانِ
پیام رسانِ خدا هستند.
پیامبرانِ پیامبر:
الذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونه و لایخشون احداً الاّ اللّه و كفی باللّه
حسیباً.
سرنوشت
كلمات:
4. این كلمه جزء كلمات خوبی است كه سرنوشت شومی پیدا
كرده است، مانند كلمه ی استعمار و كلمه ی صداقت و صداقتی در عرف
امروز ما، برعكس كلماتی مانند رعنا كه مفهوم زشتی را می رساند و
در عرف ما مفهومی مرادف مفهوم «زیبا» پیدا كرده است. حافظ شما
می گوید:
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
كه سر به كوه و بیابان تو داده ای ما را
در عرف امروز وقتی كه می گویند تبلیغات یعنی پرپاكاند كردن و
جلد دوم . ج2، ص: 76
راست و دروغ جوركردن و كم و زیاد كردن و فریبكاری،
به طوری كه خود ما وقتی كه می خواهیم یك شایعه ای را تكذیب كنیم
می گوییم ای آقا اینها همه تبلیغات است یعنی دروغ است.
لزوم مبارزه با
مفهوم غلط
بعضی كلمات:
بعضی
كلمه ی وزارت تبلیغات را مرادف با وزارت دروغ پراكنی می دانند. این
سبب شده كه
بعضی از متدینین اخیراً از این كلمه خوششان نیاید، مثلاً خوششان
نمی آید كه گفته شود تالار تبلیغ، انجمن تبلیغات، كانون تبلیغات.
ولی همان طوری كه من در حضور عده ای از رفقا گفتم، نباید ما این
كلمه را كه خود هیچ تقصیری ندارد و تقصیر از مردم است رها كنیم،
خصوصاً باتوجه به اینكه این كلمه با همان مفهوم صحیحش در قرآن
مجید آمده است.
امروز ضرب المثل تبلیغات فریبكارانه، تبلیغات روغن نباتی
است كه گاهی می گویند یك گرم روغن نباتی تو را از آهو دونده تر،
از فیل نیرومندتر و از شیر شجاعتر می كند.
می دانیم كه در جوامع امروز جهان، مؤسسات حرفه ای برای
تبلیغ پیدا شده، به میزان پولی كه می گیرند راست و دروغ جور
می كنند و از این نظر نظیر نوحه سراها و سوگوارهای كرایه ای و
اجاره ای قدیم هستند كه اجیر می شوند خود را به جای صاحب عزا
مغموم و مهموم نگه دارند و احیاناً گریه كنند و اشك بریزند.
تبلیغ، یكی از شرایطش این است كه از منزل روح و دل خود
انسان عبور كرده باشد، یعنی اول پیام به اعماق روح خود مبلّغ رسیده
باشد و آنگاه از آنجا برای دیگری صادر شود.
[1] رجوع شود به
مفرداتراغب. آنچه در متن گفته شده قابل مناقشه است.