1. الم تر كیف ضرب اللّه مثلاً كلمة طیبة. . . .

2. ان اللّه اصطفی ادم و نوحاً و ال ابراهیم و ال عمران. . . .

3. انا اعطیناك الكوثر. فصلّ لربك و انحر. ان شانئك هو الابتر. .

4. انما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً. .

5. فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل. . . .

6. و یطعمون الطعام علی حبه. . . .

7. مسئله ی ذریه ی رسول از نظر طبیعی و ژنتیك. ازدواج علی و زهرا و اینكه عقد این ازدواج را خدا بسته است، البته جنبه ی تشریفاتی ندارد؛ نظر به نسل منتخبی است كه در ضبط و نگهداری اسلام نقش عمیقی خواهد داشت. .

8. مسئله ی چهل روز كناره گیری و روزه و ریاضت رسول خدا و پس از چهل روز با خدیجه مباشرت كردن، خود نشانه ی یك نسل مصطفی و منتخب الهی است. .

9. مسئله ی مودت ذوی القربی و اینكهلا اسئلكم علیه اجراً الاّ المودة فی القربی، با اینكه در كمال صراحت در قرآن به صورت یك اصل ثابت از همه ی پیغمبران نقل می كند: لا اسئلكم علیه اجراً ان اجری الاّ علی اللّه. .

10. مسئله ی خمس در قرآن از نظر فقه شیعه كه: و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربیو اینكه چرا به پیغمبر این اختصاص و امتیاز را داد، به عقیده ی ما فلسفه اش جز متمایز بودن وجدا ماندن نسل سادات برای اینكه عملاً حافظ و نگهبان اسلام باشند نیست. .

11. سلاطین فاطمی كه در جهان بوده اند از قبیل فاطمیین مصر، صفویه ی ایران، هاشمی های حجاز و اردن، حداقل این است كه همه ی اینها از نظر خاصیت شجاعت فوق العاده بوده اند. .

12. نقش علویین و فاطمیین در مبارزه و قیام علیه ظلم خلفای عباسی و اموی در زمان.

13. حدیثانی تارك فیكم الثقلین كتاب اللّه و عترتیكه پیغمبر اكرم دو اثر یكی روحی و یكی جسمی باقی گذاشت؛ اولی قرآن، دوم دختری و دو سبط بزرگوار. .

14. درباره اش می گفت: فاطمة بضعة منّی. در [جلد] دهمبحار، صفحات. . . از منابع اهل تسنن این حدیث را نقل می كند. .

15. فاطمة انسیة حوراء. .

16. رعایت علی فرزندان زهرا را به شكل خاص نسبت به سایر فرزندانش.

17. زهرا كفو علی بود از لحاظ جسم و از لحاظ روح. از لحاظ جسم، قوی بنیه و رشید قامت و درشت استخوان بود، هیكل و اندام و راه رفتنش شبیه پیغمبر اكرم بود، سخن گفتنش شبیه پیغمبر اكرم بود، فصاحتش شبیه پیغمبر اكرم بود. در داستان سقیفه كه سخن راند در مجمع صحابه، همینكه صدایش بلند شد یكباره همه ی مجلس تكان خورد و ناله ها به گریه بلند شد. .

18. زهرا از اصحاب كساء است كه آیه یانما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس. . . [درباره ی آنان نازل شده است. ] .

از اصحاب مباهله است: فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم. . . .

ام الائمه است و خدا نسل پیغمبر را به وسیله ی او تا قیامت باقی نگه داشت. .

او سیدة النساء است. .

پیغمبر او را «امّ ابیها» می نامید. هی روحی التی بین جنبیّ. 19. داستان «و ابیض یستسقی الغمام بوجهه- ثمال الیتامی عصمة للارامل» كه منتهی شد به اینكه رسول اكرم فرمود: سرت را نزدیك بیار و با زهرا نجوا كرد و زهرا خوشحال شد. .

20. این مسئله باید طرح شود كه آیا آن چیزی كه مورد تعجب است این است كه خاندان یك شخص خوب به او ایمان داشته باشند یا این است كه ایمان نداشته باشند؟ البته از نظر اینكه خاندان یك شخص، بهتر او را می فهمند قاعده این است كه ایمان داشته باشند ولی از نظر اینكه همیشه چیز بسیار نزدیك كمتر جاذبه دارد و ایمان از نوع جاذبه است، عجیب این است كه خاندان یك شخص از نظر معنوی مجذوب او باشند. پس اینكه خاندان شخص او را بفهمند عادی است نه عجیب، ولی اینكه مجذوب او باشند عجیب است. .

خاندان پیغمبر از زن و فرزند و نوه و اولاد بعدی همه مجذوب پیغمبر بودند، حتی در نسلهای پایین تر. .

نسل صالح یادگار پیغمبر است. لااقل صالحان نسل پیغمبر یادگارهای خوبی برای آن حضرتند، و وضع ائمه ی اطهار و علویین و فاطمیین صالح در اعصار بعد به صورت علما و صلحای امت و ابناء رسول اللّه یك وزنه ی روحی برای مسلمین تلقی می شد. ایرانیان وقتی كه می خواهند قیام كنند، به سراغ «الرضی من آل محمّد» می روند. .

21. مسلماً پیغمبر اكرم می خواست كه نسلش مشخص و ممتاز باقی بماند بدون آنكه امتیاز مادی برای آنها قائل شود، زیرا مسئله ی خمس «له ما فضل و علیه ما نقص» است آنچنان كه در روایات باب خمس آمده است. .

22. مسئله ی امتیاز لباس سادات به شال سبز و یا سبر [1]را اول بنی العباس اختراع كردند ولی چون پشتوانه ی آنها فقط زور و ملك و ثروت بود نه عواطف و احساسات مردم، [این شعار] منقرض شد. بعد در زمان مأمون ظاهراً بنا شد كه شعار عباسیین سبز و شعار علویین سیاه باشد، ولی شعار علویین ماند و شعار عباسیین [پس از] پانصد سال خلافت منقرض شد، تدریجاً لباس متحدالشكل این شعار را از بین برد. همچنین كلمه ی «سید» روی اسم مردها و «بی بی» روی اسم زنها متأسفانه تدریجاً از میان می رود. بعضی از سادات اصرار دارند كه كلمه ی سید روی اسمشان نباشد [2]. از مرحوم تقی زاده ذكر خیری شود: با اینكه آن مرد تظاهر دینی نداشت ولی اصرار داشت كه كلمه ی سید را جلو اسمش بگذارد. در گذشته كلمه ی «میرزا» جلو اسمشان می گذاشتند، البته این هم مستحدث است. كلمه ی میرزا هم در اول ظاهراً اسم سادات بوده است، ولی قطعی نیست. .

23. مسئله ی احترام سادات به قد راست بلند شدن برای آنها.

24. مثل اینكه در گذشته گیسوان بافته نیز شعار علویان بوده است. سعدی درگلستان، باب اول، حكایت 32 می گوید: .

شیادی گیسوان بافت كه من علوی ام و با قافله ی حجاز به شهر درآمد كه از حج همی آیم و قصیده ای پیش ملك برد كه من گفتم. نعمت بسیارش فرمود و اكرام كرد. یكی از ندمای حضرت پادشاه كه از سفر دریا آمده بود گفت: من او را عید اضحی در بصره دیدم. . . دیگری گفت: پدرش نصرانی بود در ملطیه، پسر «شریف» چگونه باشد و شعرش را در دیوان انوری یافتند. . . 25. لقب «شریف» كه سعدی نقل می كند، از لقب سادات علوی است. شریف مرتضی و شریف رضی به همین اعتبار است. امروز هم اولاد امام حسن در مكه و مدینه به نام شرفا معروفند، بلكه در روایت عنوان بصری آمده است كه می خواست به حضرت «یا شریف» خطاب كند ولی امام امتناع كرد. .

26. مطلب عمده و روح (زیرا اینها همه پوسته و تشریفات و چهارچوب است) آن است كه عترت مانند قرآن مرجع باشد. .

اشتباه است كه بگوییم اهل سنت یكی را گرفتند و ما یكی؛ خیر هیچ كدام هیچ كدام را نگرفتند، زیرالن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض. .

27. آقای شریعتی درتفسیر نوین(سوره ی كوثر) ص 359 می گوید: .

امروز در روی زمین كسی را نمی توان یافت كه به اندازه ی پیغمبر اسلام فرزند معلوم و معین داشته باشد، قطع نظر از كسانی كه فرزندی آنها مجهول است و نیاكانشان در دوره ی خلفای جور سیادت خود را مستور داشتند. . . كشتار بیرحمانه ای كه از آل محمد صلی الله علیه و آله در عهد ننگین بنی امیه و بنی عباس شده نباید فراموش كرد كه از جمله در حادثه ی كربلا جز علی بن الحسین مردی باقی نگذاشتند. .

بعد، از كمّیت گذشته به كیفیت می پردازد از ائمه، علما، حكما، نویسندگان، عبّاد، فقها، مراجع تقلید، سلاطین، سیاسیون، شهدا، انقلابیون، احرار. .

28. مسئله ی حفظ نسب و معلوم النسب بودن سادات كه امروز كسان زیادی هستند كه نسب خود را تا حدود چهل پشت می دانند و در هر دوره ای علمای انساب بوده اند كه اگر كسی اجداد خود را تا چند پشت كه به یكی از مَعاریف می رسد بداند، بقیه را آنها معین می كنند. .

29. علی فرمود: غداً تعرفوننی و تكشف لكم عن سرائری. اقبالمی گوید: ای بسا شاعر كه بعد از مرگ زاد. .

باید دید زهرای جوان مظلوم مخفیةٌ قبراً مجهولةٌ قدراً خونش، ژنش بعدها چه كرد، در تاریخ چه نقشی بازی كرد. حسین در عاشورا می گوید: و حجور طابت و طهرت. از اینجا معلوم می شود كه داستان چهل روز ریاضت و عبادت رسول خدا برای تولید چنین نسل ممتاز چقدر اهمیت داشته است. .

30. گفتیم كه سوره یانّا اعطیناك الكوثر، مخصوصاً به قرینه یانّ شانئك هو الابتراشاره است به كثرت ذریه. البته تنها كثرت ذریه، كوثر و خیر كثیر نیست؛ طیّب بودن و صالح بودن و مصلح بودن و ستون فقره ی اسلام بودن نیز دخالت دارد. پس تنها نظر به كمیت نیست، كیفیت هم در نظر است. .

عملاً معلوم شد كه نسل پیغمبر كه از بطن زهراست واقعاً كوثر است؛ یعنی خود زهرا كوثر است، از زهرا كمّاً و كیفاً خیرات كثیر ظاهر شد. .

حضرت زهرا به حسب ظاهر در هیجده سالگی یا بیست و هفت سالگی از دنیا رفت. در زمان حیاتش بروزات زیادی نداشت ولی به حكم مثل معروف «ای بسا شاعر كه بعد از مرگ زاد» زهرا بعد از مردنش به وسیله ذریه ی پاكش زنده شد، خون پاك و پرجوش زهرا در رگ فرزندانش كار كرد. در میان قریش، هاشمیان و در میان هاشمیان، علویان و در میان علویان، فاطمیان ممتازند. ستون فقرات اسلام بنی فاطمه اند. ائمه، علما، حكما، سیاسیون، شعرا [3]، انقلابیون و نهضت كنندگان، آمران به معروف و ناهیان از منكر و بالاخره مصلحین از میان اینها برخاسته اند. این است سرّ خمس كه نسب سادات، ممتاز و مشخص باشد و این است سرّقل لا اسئلكم علیه اجراً الاّ المودة فی القربیو این است سرّ اینكه پیامبر صلی الله علیه و آله چهل روز خود را با ریاضت تصفیه می كند تا نطفه ی زهرا منعقد گردد. .

نسل زنده این است كه در قرن سیزدهم و چهاردهم افرادی مثل میرزای شیرازی پیدا می شوند و گوهر خود را با تحریم تنباكو ظاهر می كنند و یا افرادی مثل سید جمال الدین اسدآبادی (و یا بهتر به قول خودش سید جمال الدین حسینی) پیدا می شوند و نهضتهای اسلامی را پایه گذاری می كنند. خون فاطمی در رگهای سید جمال الدین می جوشید. اینهایی كه به ظاهر سیدند و زن صفت، باید گفت مادران سست عنصری داشته اند، همان طوری كه علی به محمد بن حنفیه گفت: اخذتك عرق امك. .

.

درالامام الصادقشیخ حسین مظفر (ج 1، ص 144) می نویسد: .

و من آثار الصادق علیه السلام فی العراق من تلك الجیئات. . . محرابه فی مسجد سهیل (السهلة) و یقع فی وسط المسجد و له صلوة و دعاء و السبب فی ذلك معروف و هو ان الصادق علیه السلام كان فی الكوفة و دخل علیه بشار المكاری فأعلم الصادق ان جلوازاً یضرب رأس امرأة یسوقها الی الحبس و هی تنادی بأعلی صوتها المستغاث باللّه و رسوله و لایغیثها احد، و قال: لم فعل بها ذلك؟ قال: سمعت الناس یقولون انها عثرت، فقالت: لعن اللّه ظالمیك یا فاطمة. فارتكب منها ما ارتكب. فقطع الصادق الاكل و كان بین یدیه رطب طبرزد [4]و لم یزل یبكی حتی ابتل مندیله و لحیته و صدره بالدموع، ثم ذهب الصادق من فوره و معه بشار الی مسجد السهلة فصلی ركعتین و دعا. فلما خرج جاء الرسول فاعلمه انها اطلق سراحها فاستر [5]لذلك و بعث لها بصلة و كانت قد ابت ان تقبل من الوالی شیئاً و قد اعطاها مائتی

جلد نهم . ج9، ص: 305

درهم و كانت محتاجة و ما زال الناس یقصدون المسجد و المحراب و یدعون بذلك الدعاء فی طلب الحوائج.

---