ایمان: از قول تولستوی نقل شده كه: «ایمان آن چیزی است كه
آدمی با آن زندگی می كند. » یعنی ایمان بزرگترین سرمایه ی زندگی است.
مردم این مقدار توجه دارند كه سلامت یك سرمایه است برای زندگی،
امنیت همین طور، ثروت همین طور، زن و فرزند همین طور، دوستان
صمیمی همین طور، علم و هنر و صنعت همین طور
[1]، اما توجه ندارند كه در كنار همه ی اینها آن چیزی كه از همه ی اینها بزرگتر است و مهمتر است
ایمان است (رجوع شود به ورقه های «دین و ایمان بزرگترین سرمایه ی
زندگی است» ) .
در باب ارزش ایمان از دو جنبه می توان بحث كرد. یكی از آن جنبه
كه حق است و ارزش، و ایمان محتوی حقیقتی است، از لحاظ اینكه
چقدر محتوی حقیقت است. این جنبه جنبه ی نظری و فكری و
جلد یك . ج1، ص: 487
علمی
مطلب و به عبارت دیگر جنبه ی ارزش نظری مطلب است. جنبه ی دیگر از
آن جهت كه خیر و نافع و مفید است و به عبارت دیگر جنبه ی ارزش
علمی مطلب است. این دو جنبه را- ولو ذهناً و فرضاً- می توان از
یكدیگر تفكیك كرد، یعنی ممكن است فرض كرد یك چیز حق باشد
ولی خیر و نافع نباشد و یا برعكس حقیقت نباشد ولی مفید باشد و آثار
سودمندی داشته باشد، گو اینكه به حسب واقع ملازمه ای هست بین
حق و مفید
(فَأمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأرْضِ
كَذلِكَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأمْثالَ) . .
در ورقه های «عدالت اجتماعی» و ورقه های «عدالت اجتماعی در
اسلام» بحث كردیم كه عدالت كه شرط اوّلی حیات اجتماعی است،
مشروط به دو چیز است: یكی قانون عادلانه و دوم ایمان به عدالت كه
در مقام عمل، قوا از داخل وجود خود كنترل شود. قانون تا ایمان در كار
نباشد كنترل كننده نیست. افراد نیز قادر نیستند افراد دیگر را كنترل
كنند. نمی توان جامعه را آنچنان از لحاظ نیرو متعادل كرد كه همه
همدیگر را جبراً كنترل كنند، بالاخره این توازن بهم می خورد یا آنكه از
نظر یكدیگر مخفی بمانند و احتیاج است به ایمان به عدالت. ایمان به
عدالت جز در پرتو ایمان به خدای عادل پیدا نمی شود
[1] . و همچنین سایر عوامل نه گانه ی معروفی كه ارسطو برای سعادت ذكر كرده است.