تولستوی می گوید: ایمان آن چیزی است كه آدمی با آن زندگی
می كند. ناصرخسرو می گوید: ز دنیا روی زی دین كردم ایراك. . .
اكنون ببینیم آثار ایمان چیست.
1. الف. یكی از آثار ایمان شیرین كردن تلخی و سبك كردن سنگینی
كار است چون طرز تلقی انسان را از جهان تغییر می دهد، جهان
[مهرگان ] می شود، كه در ورقه های تحت همین عنوان بیان شد و سخن
ویلیام جیمز نقل شد.
ب. یكی دیگر از آثار و فواید ایمان قابل تحمل كردن مصائب است.
قرآن می فرماید:
«ألَّذینَ إذا أصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالوا إنّا للّهِ ِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعونَ» ،
چون ایمان به منطقی برتر است یعنی ایمان به جبران است درصورت
عكس العمل خوب نشان دادن.
ج. یكی دیگر از آثار ایمان مطبوع كردن پیری است. رجوع شود به
ورقه های «پیری و جوانی» . در اینجا داستانی هست از حضرت رضا
جلد یك . ج1، ص: 472
و
مأمون كه كنیزی هدیه فرستاد و حضرت آن را پس فرستاد و اشعاری
سرود، چون پیری پایان كار و روزهای آخر چراغ حیات تلقی
نمی شود.
د. یكی دیگر از آثار و فواید ایمان زایل كردن وحشت مرگ به معنی
وحشت نیستی است؛ به عبارت دیگر تغییردادن مفهوم مرگ است از
نیستی به تحول و تكامل، زیرا این منطق و جهان بینی مفهوم مرگ را از
نیستی تبدیل می كند به انتقال از نشئه ای به نشئه ی دیگر. انسان غریزتاً از
نیستی وحشت دارد. ایمان به انسان این عقیده را می دهد كه مرگ انتقال
است. در این صورت اگر انسان فاسدالعمل باشد از مرگ می ترسد، نه به
معنی وحشت از نیستی بلكه به معنی وحشت از شكنجه و عذاب، ولی
اگر صالح باشد آرزوی مرگ می كند و می گوید: مرگ اگر مرد است گو
نزد من آی- تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ. . . رجوع شود به ورقه های
«مرگ» .
پشتوانه ی اخلاق:
هـ. یكی دیگر از آثار ایمان این است كه پشتوانه ی اخلاق است. آدم
باایمان می تواند اخلاق محكم داشته باشد، یعنی اخلاقی كه نه شهوات
خودش آن را متزلزل كند و نه ترسها و تهدیدهای دیگران، زیرا اخلاق
همواره از دو ناحیه تهدید می شود: از ناحیه ی مطامع و از ناحیه ی مخاوف و
تهدیدات. رجوع شود به ورقه های
«اول الدین معرفته» . .
پشتوانه ی عدالت:
و. یكی دیگر از آثار ایمان این است كه پشتوانه ی عدالت است. در
ورقه های «عدالت اجتماعی» گفتیم كه فرق انبیا و سایر مصلحین این
است كه آنها تنها قانون عادلانه آوردند یا خواستند بیاورند ولی انبیا
علاوه بر آن، ایمان به عدالت و احترام حقوق را نیز آوردند.
جلوگیری از
عوارض
ناگوار عصبی
و روانی:
ز. یكی دیگر از آثار ایمان این است كه مانع بیماریهای عصبی و
روانی است. در شماره ی «ب» گفتیم كه ایمان مصائب را قابل تحمل
می كند. آن از نظر مقدار رنجی بود كه انسان می كشید. اكنون از نظر
عوارض عصبی و روانی است كه بعداً پیدا می شود. برای این جهت
جلد یك . ج1، ص: 473
رجوع شود به ورقه های «بیماری روحی و روانی» و ورقه های
«یادداشت عبادت» .
سعه ی میدان
زندگی و ایجاد
كانونی از لذت
معنوی:
ح. یكی دیگر از آثار ایمان این است كه میدان زندگی را بر انسان
وسیع می كند و كانونی از لذت درونی به انسان می دهد، برخلاف
بی ایمانی كه:
«وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ
الْقِیمَةِ أعْمی » . .
روشندلی:
ط. یكی دیگر از آثار ایمان، روشنی دل است. مؤمن جهان را
روشنتر می بیند.
ایمان به
پیروزی:
ی. یكی دیگر امیدواری به حق و حقیقت است. مؤمن می داند كه
حق پیروز است و تلاش در راه حق و راه باطل یك جور نیست؛ اگر
انسان در راه حق و درستی گام بردارد، نیرویی هست كه او را تأیید
می كند.
إنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْكُمْ وَ یُثَبِّتْ أقْدامَكُمْ. .
خوشبینی به
نظام عالم:
یا. یكی دیگر از آثار ایمان، خوشبینی به نظام عالم و رضایت و
انطباق با محیط عالم است. رجوع شود به ورقه های «بدبینی» و
ورقه های «جهان» .
تأیید عقل در
تزاحم مطبوع
و مصلحت:
یب. یكی دیگر این است كه در تزاحم و تعارض مطبوع و مصلحت
كه طبع طرفدار مطبوع و عقل طرفدار مصلحت است، بهترین مؤید و
تقویت كننده ی عقل است.
تقوا در نهان. احسان بی طمع. شجاعت بی نظیر:
در كتاب «قرائت» سالمندان گفتیم كه تقوا و عفت در نهانخانه ها و
احسان و نیكوكاری در نهایت بی طمعی، شجاعت و فداكاری و
قیامهای حیرت انگیز در برابر جباران و فراعنه، همه از آثار خاص
ایمان به خداست.
زور، پول، علم، صنعت، نظم و دیسپلین، تربیت و تلقین نمی تواند جای ایمان مذهبی
را پر كند:
حیرت انگیزترین داستانها در این زمینه ها در تاریخ
اهل مذهب پیدا می شود، و گفتیم: نه زور و نه پول و نه علم و نه صنعت و
نه نظم و تشكیلات و نه تربیت و تلقین و نه چیز دیگر نمی تواند جای
دین را پر كند. البته منظور این نیست كه دین جای آنها را پر می كند، و
هر اندازه زور و پول و علم و صنعت و نظم و تشكیلات و تربیت و تلقین
زیادتر بشود و تمدن به اصطلاح توسعه پیدا كند احتیاج به نیروی ایمان
بیشتر می شود.
جلد یك . ج1، ص: 474
اعتماد و
اطمینان به
افراد:
یج. اعتماد و اطمینان افراد به یكدیگر و سكونت نفس از ناحیه ی
افراد دیگر، اعتماد پدر به پسر و به عكس، اعتماد زن به شوهر و
بالعكس، اعتماد شریك به شریك، اعتماد همسایه به همسایه، اعتماد
حكومت به ملت و بالعكس (داستان «تقی» در كتاب (آیینه ی) حجازی) .
محبت
برادرانه ی افراد
به یكدیگر:
ید. محبت و احسان به یكدیگر به وسیله ی انفاقات، تعلیمات،
ارشادها، دستگیریهای بیغرضانه، مخصوصاً احسان و محبت به
افتادگان و مأیوسان و پیران و از پادرآمدگان. البته نیاز افراد به محبت
غیر از نیازشان به احسان است. قرآن در باب انفاقها توجه كاملی دارد
به آزار روحی نرساندن.
مایه ی اتحاد و
اتفاق:
یه. وسیله ی اتحاد و اتفاق و یكپارچه شدن جامعه است و وسیله ی
متحدشدن جانهاست، كه «متحد جانهای شیران خداست» .
آرامش خاطر:
یو. آرامش خاطر، گرم كردن دل و روح و ایجاد نشاط از راه جذب
كردن انسان از خود محدود به حقیقتی قابل پرستش و ثابت و جاوید و
محبوب كه انسان با پیوند به او خود را از هر فنا و نیستی حفظ می كند.
ایجاد احساس
تعهد و
مسؤولیت:
یز. ایجاد احساس مسؤولیت و تعهدآوری در مقابل جامعه كه امروز
فوق العاده مورد توجه است.
استقامت:
یح. استقامت در برابر بحرانهاو تلاش و مقاومت پیگیر.
یط. جلوگیری از تزلزل ارزشها و اصالتها كه در اندیشه ی نسل امروز
پیدا شده و جلوگیری از پوچ پنداری نسبت به زندگی (نهیلیسم) و
سرگردانی ناشی از آن كه در نسل امروز پیدا شده است.
ایمان مساوی با قدرت:
2. از جمله بحثها در آثار ایمان این است كه ایمان خود یك قدرت
است برای بشر در مقابل قدرت اقتصادی و نظامی و غیره.
قدرت فردی
در برابر نفس:
زیرا اولاً
قدرت است در مقابل شهوات و مطامع نفسانی و برای تملك نفس و به
عبارت دیگر قدرت كنترل بر نفس است (رجوع شود به جزوه ی مهندس
كتیرایی برای كنترل ایمان) .
قدرت اجتماعی:
ثانیاً قدرت است در مقابل تهدیدات و
تخویفات امثال فرعون امثال سحره ی مؤمن را كه گفتند:
فَاقْضِ ما أنْتَ
قاضٍ إنَّما تَقْضی هذِهِ الْحَیوةَ الدُّنْیا. در اینجاست كه سخن كسانی كه گفته اند
دین افیون اجتماع است، وسیله ی تخدیر و بی حسی است باید انتقاد كرد.
جلد یك . ج1، ص: 475
دین قدرت اجتماعی است و بهترین نمونه اش همان بود كه اسلام به
وجود آورد و دو قدرت بزرگ امپراطوری را به زانو درآورد. امروز هم
دین یك قدرت بزرگ است در مقابل كمونیسم و استعمار و غیره. در
صدر اسلام داستانهایی نظیر داستان بلال و خباب و عثمان بن مظعون
می رساند كه ایمان چه اندازه استقامت می دهد (مثل داستان بلال و
خباب و یاسر و سمیه) و چقدر شهامت و جرأت می دهد (مثل داستان
عثمان بن مظعون) .
وسعت نظری
كه ایمان
می دهد و علم
ناتوان است:
یكی دیگر این است كه ایمان روشنایی و بصیرت و بینایی است،
بینش انسان را عوض می كند یعنی توسعه می دهد، جهان را با ابعاد
زیادتری نشان می دهد، جهان دیگری می شناساند، قوانین دیگری ارائه
می دهد (رجوع شود به ورقه ی «ایمان شأن یك اقلیت پخته است» )
[1]. ایمان، پیشرو و هادی علم و فلسفه است.
آیا دین جهل و
تعصب و
محدودیت
است و علت
ركود و دشمن
علم است؟ :
نقطه ی مقابل این عقیده این است كه دین جهل و تعصب و محدودیت
است، دایره ی دید و بینش را محدود می كند، دشمن علم و دانش است، با
علم ضدیت دارد و مانع توسعه ی علم است زیرا علم را موجب ارتداد و
بی دینی می داند.
3. راجع به آثار ایمان كه بحث می كنیم باید مطلب را تقسیم بندی كنیم،
به این نحو: .
تأثیر دین در آسایش و بهجت و لذت شخصی و اینكه آدم دیندار
نوعی خوشیها و سرگرمیها و لذتها دارد كه غیردیندار از آنها محروم
است (نمره ی ح، ط، ی، یا و یو) یعنی لذت عبادت، روشندلی، ایمان به
موفقیت حامیان حق، خوشبینی به نظام عالم و انطباق با محیط جهان.
دوم تأثیر دین در اخلاق لازم برای یك فرد و به عبارت دیگر در
كنترلی كه لازم است هر فردی بر خود داشته باشد (شماره ی هـ) یعنی
پشتوانه ی اخلاق.
سوم در پیشگیریها و رفع و كاهش آلام و ناراحتیها از قبیل
جلد یك . ج1، ص: 476
شیرین كردن تلخیها و سبك كردن سنگینیها و ازاله ی وحشت مرگ و
یأس پیری، قابل تحمل كردن مصائب، جلوگیری از بیماریهای عصبی،
آسان كردن گذشتن از مطبوع به خاطر مصلحت (شماره های الف، ب،
ج، د، ز، یب) .
چهارم در روابط اجتماعی یعنی در اخوت و احساسات یگانگی و
صمیمیت كه
«إنَّمَا الْمُؤْمِنونَ إخْوَةٌ» ، و در حس اجرای عدالت اجتماعی و
قناعت و سازش هركس به حد خود و حق خود، و در اطمینان به
دیگران كه این فوق العاده مهم است كه انسان به زن و فرزند و رفیق خود
بتواند اعتماد كند. داستان حجازی و مردی كه زن خود را بی دین كرد،
شاهدی است بر مدعا یعنی پشتوانه ی عدالت. رجوع شود به شماره ی و و
یج و ید و یه.
پنجم در تأثیر دین در شخصیت انسان یعنی در تضعیف و تقویت
شخصیت انسان. و چون شخصیت انسان مربوط است به اینكه قوی
باشد یا ضعیف، بینش و ذكاوت بیشتری داشته باشد یا كمتر، پس این
جهت مربوط است به مسأله ی قدرت و علم كه در نمره ی 2 گفتیم.
4. راجع به تأثیر دین در خوشی و بهجت، قرآن می فرماید:
«مَنْ عَمِلَ
صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أجْرَهُمْ
بِأحْسَنِ ما كانوا یَعْمَلونَ» . قرآن در این آیه خوشی و بهجت دنیا و آخرت
را توأماً نتیجه ی ایمان معرفی كرده است. .
5. راجع به تأثیر ایمان در حسن روابط اجتماعی:
حسن روابط
اجتماعی،
محبت، عدالت،
قدرت. اطمینان متقابل:
حسن روابط اجتماعی به سه چیز است: اول عدالت، دوم محبت،
سوم قدرت (در مقابل زور) . عدالت یعنی هركس به حقوق خود قانع و
برای حقوق دیگران احترام قائل باشد، از ظلم و ستمگری و استثمار كه
لازمه ی طبیعت بشری است پرهیز كند. احتیاج انسان به اطمینان از ناحیه ی
دیگران در همین جا معلوم می شود. محبت یعنی اینكه به دیگران و
سرنوشت آنها علاقه مند باشد و محبت بورزد، خاری كه پای دیگران
برود مثل این است كه در چشم او فرورفته باشد،
«ولو أنّ امرأً مسلماً مات
علی هذا أسفاً. . . » . جلد یك . ج1، ص: 477
داستان علی و هرمزان و عبیداللّه عمر، همچنین داستان «قف بجانب
طعمك یا اباالحسن» ، داستان ابن ابی رافع و زینب، داستان علی و
عقیل، داستان زینب دختر پیغمبر و گردنبند خدیجه، شیفتگی برای
عدالت را بیان می كند.
تنها ایمان
مذهبی قادر
است كه پیوند
انسانی برقرار
كند:
اما محبت؛ داستان علی و دختر یتیم، علی و بیوه زن و مشك آب.
مادیات قادر نیست افراد را به یكدیگر پیوند انسانی بدهد. مثَل
مادیات مثَل این آجر و این آهن است، مثَل معنویات مثَل ملاط برای
آجرها و جوش برای آهنهاست.
و قدرت عبارت است از توانایی روحی در برابر نیروهای اجتماعی
مخالف (ر. ك: [شماره ی 2] )
[1] . ایضاً ورقه ی «دین و مذهب، و جهان بینی» ، سخن ویلیام جیمز.