در انفاقات همان طوری كه ملاحظه ی مبدأ روحی آن می شود كه از
چه فكری و عقیده ای پیدا شده، آیا به خاطر ریا و تظاهر بوده یا ابتغاء
لوجه اللّه، باید ملاحظه ی مبدأ مادی خود مال هم بشود كه از كجا به دست
آمده. بخششهای عثمانی و صله ی رحم های عثمانی ضررش بیش از
سودش است، آنجا جای بخل و مضایقه است.
جلد یك . ج1، ص: 424
علی بن ابی طالب آنچه را كه به كدّ یمین و عرق جبین تحصیل كرده
بود، از جنگ به دست آورده بود و یا بیل زده بود و یا در ته چاه كلنگ
زده بود و آب جاری كرده بود انفاق می كرد اما از بیت المال مسلمین
كوچكترین بخششی نمی كرد، حتی برادرش عقیل را محروم می كرد.
در داستان عین ابی نیزر كه (كامل) مبرّد نقل كرده (الكنی) ذیل احوال
المبرّد) علی از این طرف آب را جاری كرد و از این طرف كاغذ و دوات
و قلم خواست و وقف كرد بر فقرای مدینه و ابن السبیل ها لیقی اللّه به
وجهه حرّ النار. یا آنكه در داستان سوره ی
«هل اتی» قرص نانی كه با آبله ی
كف دست به دست آورده بود در حال گرسنگی و روزه به فقیر و یتیم و
اسیر داد. این مهم است. مردم ما چون توجهی به دو مبدأ روحی و مادی
انفاقات نداشته اند كه از چه راهی آن مال به دست آمده باشد و با چه
اخلاصی انفاق شده باشد و فقط اهمیت و بزرگی انفاق را به زیادی مبلغ
آن فرض كرده اند، لهذا برای بزرگ جلوه دادن داستان عطای انگشتر در
نماز قیمت انگشتر را بالا برده اند، تا حد خراج شامات رسانده اند! ! !
فكر نكرده اند همچو گوهر قیمتی در آنجا چه می كرد و علی هم اساساً
به انگشت خود نمی كرد.
فی (الصافی) ذیل آیه ی
«یا أیُّهَا الَّذینَ امَنوا أنْفِقوا مِنْ طَیِّباتِ ما كَسَبْتُمْ. . . »
فی (الكافی) عن الصادق علیه السلام:
«كان القوم قد كسبوا مكاسب سوء فی الجاهلیة
فلما اسلموا ارادوا ان یخرجوها من اموالهم لیتصدقوا بها فابی اللّه تعالی الاّ ان
یخرجوا من طیبات ماكسبوا» یعنی با فاسد نمی شود دفع فساد و ترمیم
خرابیها كرد.
غالباً انفاقات و صدقات و موقوفات ما از این نظر خراب است. این
مساجد و معابد و این گنبدهای امام زاده ها و این مدرسه ها غالباً از پول
حرام ساخته شده. در حدیث است كه در قیامت شخص قدم از قدم
برنمی دارد الاّ اینكه از او از چند چیز می پرسند، از جمله اینكه مالت را
از كجا آوردی و در كجا صرف كردی؟ پس حساب «از كجا آورده ای»
هم هست.
می گویند زبیده را كه نهر طائف را جاری ساخت بعد از مردنش در
جلد یك . ج1، ص: 425
خواب دیدند كه خدا با تو چه كرد؟ گفت: هیچ چی، خداوند ثواب و
اجر این كار را به میان صاحبان واقعی پولها تقسیم كرد و من هیچكاره
شدم.
گویند ایضاً كه همین زبیده كه زن هارون بود البته ثروت هنگفت
دراختیارش بود، شعرا و متملقین می آمدند و مداحی می كردند و صله
می گرفتند. شاعری آمد و برای آنكه مبالغه كرده باشد درباره ی جود و
سخای زبیده گفت:
أ زبیدة بن جعفر طوبی لزائرك المثاب
تعطین من رجلیك ما تعطی الاكف
(من الرقاب ظ)
غلامان زبیده خواستند شاعر را بزنند، خود زبیده گفت: كاری با او
نداشته باشید، مقصودی نداشته، دیده دیگران می گویند «شماله اجود
من یمینه» یا «یساره اجود من یمینه» و این شخص این مقایسه را بین پا
و دست كرده است