1. منسوب به ایشان است:
دواؤك فیك. . . وانت الكتاب. . . اتزعم
انك. . . .
2.
رحم اللّه امرأ علم من این و فی این و الی این. ولاتكن سبعاً ضاریاً علیهم. .
3.
تكرمون للّه فی عباده ولا تكرمون اللّه فی عباده. .
4. حساسیت علی درباره حق و عدالت كه شهید عدالت شد. علی
یك انسان منزوی و جدا از انسانهای دیگر و اجتماع و بی تفاوت در
سرنوشت آنها نبود. علی بیش از هر فرد دیگر احساس مسؤولیت
می كرد؛ احساس مسؤولیت درباره انسانها، احساس مسؤولیت درباره
آزادی انسانها و حقوق انسانها و عدالت میان انسانها.
5. علی میان خوارج و اصحاب معاویه تفاوت قائل بود، بدین جهت
كه خوارج عقیده و مكتب داشتند و از روی ایمان كار می كردندگو
اینكه در اشتباه بودند ولی اصحاب معاویه این حد از انسانیت را هم
نداشتند یعنی ایمانی به اصل و مكتبی نداشتند. لهذا فرمود:
لا تقتلوا
الخوارج بعدی فلیس من طلب الحق فأخطأه كمن طلب الباطل فأدركه. .
6.
و هذا اخو غامد و قد ورد خیله الانبار. . . .
7. ترحم عجیب علی درباره افتادگان، یتیمان، بیوه زنان كه او را از
پا درمی آورد، گریه های باشكوه علی در این موارد مانند خنده باشكوه
در مقابل نیروی دشمن- مثال خنده های لوس و گریه های تضرع آمیز
برخی محكومین.
8.
لولا حضورالحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر. . . .
9. علی مردی است كه سراپا اخلاص درباره ی خدمت به انسانها بود
(وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّه. . . ). علی به دست خود قنات جاری می كرد،
هنوز از آنجا خارج نشده به موجب سندی آنها را وقف انسانهای
جلد یك . ج1، ص: 279
محروم می كرد.
10. راجع به انسانیت از دیده ی علی علیه السلام در دو قسمت باید بحث
كنیم: یكی انسانیت در دیده ی فكر و اندیشه و عقل علی و دیگر انسانیت
در دیده ی دل و احساسات علی.
در قسمت اول باید ببینیم علی درباره انسان چگونه می اندیشیده
است. مثلاً به طبیعت انسان خوشبین بوده یا بدبین؟ مقام او را در میان
موجودات چه مقامی می دانسته است؟ چه چیز را لایق مقام انسانیت
می دانسته است و چه چیز را لایق مقام انسان نمی دانسته است، و
بالاخره «خود» انسانی را چه نوع خودی می دانسته است؟ .
در این قسمت علی همان كلمات و تعبیرات را به كار می برد كه قرآن
به كار برده است از قبیل نفخه ی الهی، اصطفا، غایت خلقت بودن و غیره.
علی انسان را برگزیده می داند و برای او مقام والا و ارجمندی قائل
است. علی به طبیعت انسان خوشبین است نه بدبین. علی انسان را
اشرف مخلوقات می داند. علی مقام انسانیت را از اینكه به دنائتهای
مادی بچسبد بالاتر می دانسته است.
این جمله منسوب به ایشان است:
دواؤك فیك. . . رحم اللّه امرأ علم من این [1].
در قسمت دوم یعنی انسان در دیده ی دل و احساسات، علی مقام
فوق العاده حساسی دارد.
- علی شیفته انسانیت، عدالت، حق، آزادی، راستی، امانت [است. ] .
- علی برای انسانها احساس مسؤولیت می كرد.
- علی میان خوارج و اصحاب معاویه تفاوت قائل بود.
جلد یك . ج1، ص: 280
- علی [می فرمود: ]
هیهات ان یغلبنی هوای و لعلّ بالحجاز. . . .
- علی و اشك باشكوه او در مورد افتادگان.
-
لولا حضور الحاضر. . .
-
یطعمون الطعام. . . .
- وقفهای علی.
- رابطه عبادت و انسانیت، روزه و رهایی از اسارت طبیعت، لازمه
تسلط بر طبیعت آزادی از اوست، مسلمانان صدر اول، نقشه استعمار،
آزادی از طبیعت مقدمه آزادی از زنجیر استعمار است.
- جمله علی علیه السلام:
واللّه مستأدیكم شكره و مورثكم امره. .
- درد خلق داشتن علی: جمله های نامه به عثمان بن حنیف:
وحسبك داء ان تبیت ببطنة. . . أأقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و
لااشاركهم فی مكاره الدهر. .
- در مباحث اخلاق گفته ایم كه بحث در این است كه آنچه به انسان و
كار انسان ارزش می دهد و قدر می دهد و آن را مورد احترام می كند و
قداست می بخشد چیست؟ خیر و فضیلت و با عدالت بودنِ ذاتی كار
است؟ (نظریه افلاطون) ، اعتدال و میانه بودن است (نظریه ارسطو) ،
غنای نفس است (نظریه كلبیان) ، نیرومندی اراده است (نظریه
رواقیان) ، محبت است (نظریه مسیحیان) ، نفع و سود بیشتر برای
بیشترین است (نظریه اصحاب نفع- بنتام، استوارت میل) ، احساس
تكلیف و منبعث از تكلیف بودن است (نظریه كانت) . . . احساس كرامت
است (نظریه خود ما) ؟ .
باید گفت آنچه اولاً و بالذات ارزش می دهد و منشأ همه
ارزشهاست، حق پرستی و حقیقت پرستی به معنی خداپرستی است. این
ادراك و این احساس یعنی درك شناسایی خدا و احساس پرستش او
منشأ همه ی اینها می شود و ریشه و معنی دهنده به همه اینهاست. علی
علیه السلام شیفته حق و عدالت و آزادی، انسان معتدل، انسان غنی النفس،
جلد یك . ج1، ص: 281
انسان قوی الاراده، انسان بامحبت، انسان خیررسان و احسان كننده،
انسان احساس كننده تكلیف و مسؤولیت، انسان صاحب درد
[1] . جمله های معروف:
«فبعث. . . لیستأدوهم میثاق فطرته و یذكّروهم منسیّ نعمته و یثیروا
لهم دفائن العقول» كاملاً می رساند كه علی درباره خود انسانی و من انسانی چه جور
می اندیشیده و تا چه حد می خواسته انسان را به ذات خویش آگاه كند.