نوع شناخت یك مكتب از جامعه و از تاریخ و طرز برداشت آن از این دو، نقش
تعیین كننده در ایدئولوژی آن مكتب دارد، از این رو ضرورت دارد در متن جهان بینی
اسلامی، طرز نگرش اسلام به جامعه و به تاریخ روشن گردد.
بدیهی است كه اسلام نه مكتب جامعه شناسی است و نه فلسفه ی تاریخ. در كتاب
آسمانی اسلام هیچ مطلب اجتماعی یا تاریخی با زبان معمول جامعه شناسی یا فلسفه ی
تاریخ طرح نشده است، همچنانكه هیچ مطلب دیگر- اخلاقی، فقهی، فلسفی و غیره-
با زبان معمول و در لفافه ی اصطلاحات رایج و تقسیم بندیهای مرسوم بیان نشده است.
در عین حال، مسائل زیادی از آن علوم كاملا قابل استنباط و استخراج است.
تفكّر اسلامی درباره ی جامعه و تاریخ- كه ما از آن جهت كه به یكدیگر مربوطاند
و بعلاوه می خواهیم به اختصار درباره ی آنها بحث كنیم آنها را در یك فصل قرار می دهیم-
از اهمیّت ویژه ای برخوردار است كه شایسته ی مطالعه و تحقیق است و مانند بسیاری
از تعلیمات دیگر اسلامی نشانه ی عمق و ژرفایی این تعلیمات است. البتّه ما از مسائل
مربوط به جامعه و تاریخ آن اندازه طرح می كنیم كه فكر می كنیم در شناخت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 328
ایدئولوژی اسلام ضرورت دارد.
از جامعه آغاز می كنیم و سپس به تاریخ می پردازیم. مسائل جامعه اینهاست:
1. جامعه چیست؟
2. آیا انسان بالطّبع اجتماعی است؟
3. آیا فرد اصیل است و جامعه انتزاعی، یا بر عكس جامعه اصیل است و فرد
انتزاعی، یا شقّ سوّم در كار است؟
4. جامعه و سنّت.
5. آیا فرد در برابر جامعه و محیط اجتماعی مجبور است یا مختار؟
6. جامعه در تقسیمات اوّلیه ی خود به چه نهادها و چه قطبها و چه گروه هایی تقسیم
می شود؟
7. آیا جامعه های انسانی مطلقا دارای یك ماهیّت و یك نوعیّت اند و اختلافات
آنها از قبیل اختلافات افراد یك نوع است، و یا بر حسب اختلاف منطقه ها و شرایط
زمانی و مكانی و درجه ی فرهنگها و تمدّنها انواع متعدّد و ماهیّتهای مختلف می گردند و
طبعا جامعه شناسیهای متعدّد می یابند و هر نوع از یك ایدئولوژی خاص می تواند
برخوردار باشد مغایر با ایدئولوژی نوع دیگر؟ به عبارت دیگر، آیا همان طور كه
انسانها با همه ی اختلافات منطقه ای و نژادی و تاریخی، از نظر جسمی نوعیّت واحد
دارند و قوانین پزشكی و فیزیولوژیكی واحد بر آنها حكمفرماست، از نظر اجتماعی
نیز نوعیّت واحد دارند و سیستم اخلاقی و اجتماعی واحدی می تواند آنها را اداره
كند و ایدئولوژی واحد می تواند بر بشریّت حاكم باشد، یا هر جامعه ای بر حسب
شرایط منطقه ای و فرهنگی و تاریخی، جامعه شناسی ویژه دارد و ایدئولوژی خاص را
ایجاب می نماید؟
8. آیا جامعه های انسانی كه از فجر تاریخ تا عصر حاضر به صورت پراكنده و
مستقل از یكدیگر بوده و نوعی كثرت و اختلاف بر آنها حكمفرما بوده است (لا اقل
اختلاف فردی نه نوعی) ، به سوی وحدت و یگانگی سیر می كنند و آینده بشریّت،
جامعه ی یگانه و تمدّن یگانه و فرهنگ یگانه و بالاخره یك رنگ و یك شكل شدن بشریّت
است و دوگانگیها- چه رسد به تضادها و تزاحمها- از میان برخواهد خاست، و یا
بشریّت محكوم است به ادامه ی چند رنگی و چند شكلی و چندگانگی از ناحیه ی فرهنگ و
ایدئولوژی و آنچه مقوّم وجود اجتماعی اوست؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 329
اینها یك سلسله مسائل است كه از نظر ما شایسته و بایسته است دیدگاه اسلام
درباره ی اینها روشن شود. در اینجا به ترتیب و به اختصار درباره ی اینها بحث می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 331