در
کتابخانه
بازدید : 2833133تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand تفسیر سوره ی حشر (1) تفسیر سوره ی حشر (1)
Expand تفسیر سوره ی حشر (2) تفسیر سوره ی حشر (2)
Collapse تفسیر سوره ی حشر (3) تفسیر سوره ی حشر (3)
Expand تفسیر سوره ی حشر (4) تفسیر سوره ی حشر (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مقصود از «غیب» در اینجا چیست؟ ما یك غیب نسبی داریم و یك غیبِ به یك اعتبار مطلق. برای ما اكثر غیبها و شهادتها نسبی است؛ چطور؟ مثلاً ما الآن در این منزل و در این اتاقها كه هستیم آنچه كه در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای آن، همه برای ما غیب است و نهان. ما حتی از جیب یكدیگر اطلاع نداریم. همینهایی كه اینجا نشسته ایم، فقط یك ظاهری از یكدیگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 174
می بینیم، دیگر غیر از همین ظاهر و شكل و اندام و وضع نشستن و این صندلیها و این دیوارها و این سقف و این میز و اینها كه الآن داریم می بینیم [چیز دیگری نمی بینیم. ] حتی در همین جا باز غیبها و نهانها برای ما، صد برابر پیداها برای ماست؛ گذشته از اینكه از دل و نیت و ملكات یكدیگر خبر نداریم- همین طور كه گفتم- حتی از جیب یكدیگر هم خبر نداریم تا چه رسد به قسمتهای دیگر. پس آنها برای ما می شود پنهان؛ و لهذا- مثلاً همین جا كه ما نشسته ایم- اگر كسی از دل ما خبر بدهد می گوییم از غیب خبر می دهد، اگر از جیب ما خبر بدهد باز می گوییم از غیب خبر داده است؛ تا چه رسد به ماوراء این دیوار، پشت این دیوار، آن خانه ی دیگر و آن شهر دیگر.
آیا مقصود از اینكه «خداوند عالِم غیب و شهادت است» چنین چیزی است؟ یا نه، همه اینها تازه جزء شهادت است؟ این عالم ما و عالم طبیعت و عالم محسوس از اول تا به آخرش همه شهادت است. اعماق این زمین هم- اگر فرو بروید- همه شهادت است. غیب یعنی یك امر نادیدنی نه امر دیدنی ای كه فعلاً ما آن را نمی بینیم.

داخل آن خانه برای كسانی كه آنجا هستند شهادت است اینجا غیب است؛ داخل این خانه برای كسانی كه اینجا هستند شهادت است آنجا غیب است، ولی هم آن دیدنی است هم این، هم آن خانه حس كردنی و لمس كردنی است هم این خانه. اما چیزهایی هست كه غیب است به معنی نادیدنی، یعنی اصلاً قابل رؤیت و قابل احساس نیست. مثلاً فكر و اندیشه و روح و احساسات ما كه اكنون اینجا وجود دارد، همه ی اینها آثارشان پیداست، و الّا خود اینها را فقط هر كسی در درون خودش آگاه است (چون خودش عین همان درون است) و هیچ كس نمی بیند. اینها دیدنی نیست یعنی به چشم قابل احساس نیست و با دست قابل لمس كردن نیست.
در عالم نیز همین جور است. همین طور كه در اندام ما نادیدنی و دیدنی وجود دارد، [در عالم هم نادیدنی و دیدنی وجود دارد. ] مثلاً ما درون خود به معنای احشاء و امعاء و قلب و كبد و ریه و كلیه ی خود را نمی بینیم ولی دیدنی اند و نمی بینیم، از باب اینكه پرده ی شكم فعلاً مانع است؛ اگر شكم ما را بشكافند هر كسی می تواند ببیند. اینها غیب نیست. اینها را ما نمی بینیم ولی دیدنیهایی است كه نمی بینیم. اما آنچه كه به روح ما تعلق دارد اصلاً دیدنی نیست. یك كسی بگوید ما می خواهیم مغز این شخص را بشكافیم روحش را پیدا كنیم، یا كسی بگوید می خواهیم مغز او را زیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 175
اشعه ی ایكس بگذاریم روحش را پیدا كنیم، افكار و اندیشه هایش را پیدا كنیم؛ بگوید شما گلستان سعدی یا سوره ی جمعه را حفظ هستید، من می خواهم مغز شما را زیر اشعه ی ایكس بگذارم ببینم این گلستان سعدی یا سوره ی جمعه در كجای آن وجود دارد؟ چنین چیزی امكان ندارد. پس فرق است میان دیدنی و ندیدنی. «غیب» در اینجا به معنی «ندیدنی» است، نه آن كه ما نمی بینیم. فرق است میان آن كه نمی بینیم ولی دیدنی هست (مشهد را الآن ما نمی بینیم ولی امری است دیدنی) و آن كه اصلاً دیدنی نیست.
قرآن وقتی سخن از غیب می گوید یعنی ندیدنیها: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ اَلْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ» [1] كلیدهای ندیدنیها در نزد اوست. گفتیم خود پروردگار غیب الغیوب است، از هر ندیدنی ای ندیدنی تر است، چون موجود هر چه از نظر وجود كاملتر باشد از دسترس حواس انسان خارجتر است. آنگاه فرق مؤمن و غیر مؤمن در این است كه مؤمن آن كسی است كه تنها به دیدنیها ایمان ندارد، به ندیدنیها هم ایمان دارد، یعنی به حقایق موجود ندیدنی هم اعتقاد و ایمان دارد (الم. `ذلِكَ اَلْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ. `اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ) [2] و اساساً پیغمبران آمده اند برای همین كه در ما ایمانِ به حقایق ندیدنی به وجود بیاورند. دیدنیها را كه ما چشم داریم و می بینیم، حال یا چشم مسلح یا غیر مسلح، دیگر احتیاجی به پیغمبران نیست. پیغمبران نیامده اند برای اینكه ما را به «شهادت» آگاه كنند، چون وسیله ی آن در اختیار ما هست. كاری كه «علم» می كند و علوم بشری انجام می دهد چیست؟ انسان را به شهادت آگاه می كند. عالَم شهادت منطقه ی علم و علوم است، غیب منطقه ی ایمان است. البته این كه می گوییم «غیب منطقه ی ایمان است» نه این است كه عقل به هیچ وجه به آن راه ندارد؛ عقل هم كه راه دارد با استدلال راه پیدا می كند.

پیغمبران می آیند عقل مردم را ارشاد می كنند، تذكر می دهند، یادآوری می كنند و از راه عقل هم مردم را مؤمن می كنند ولی عقل غیر از علمِ به معنای تجربه و احساس است. پس در واقع «عالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهادَةِ» [یعنی ] ذات پروردگار آگاه است بر نهان، آنچه كه منطقه ی ایمان است، و بر شهادت و آنچه كه منطقه ی حس و احساس و علوم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 176
است، منطقه ای كه بشر هم با پای خودش می تواند به آن منطقه برود. ولی غیب و شهادت، هر دو برای پروردگار علی السویه است؛ او دانا و آگاه است هم بر غیب و هم بر شهادت.

[1] . انعام / 59.
[2] . بقره / 1- 3.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است