در
کتابخانه
بازدید : 2828834تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث ما در باره ی اصحاب الیمین بود كه خداوند به آنها چه نعمتهایی می دهد. . . [1] و میوه ای از نوعی كه انتخاب می كنند. حال آن میوه چگونه میوه ای است؟ حتی اگر بگوییم میوه اش مثلاً سیب است، سیبش چگونه سیبی است، چه تفاوتی [با سیبهای این دنیا دارد، ] تفاوت را به ما به تعبیراتی گفته اند. مثلاً این تعبیر با حسابهای دنیا جور درنمی آید كه حریر آنجا حریری است كه یك رشته اش به تمام این دنیا می ارزد. این برای فكر ما اصلاً قابل تصور نیست برای اینكه حساب آنجا با حساب اینجا متفاوت است، ولی ناچار باید با همین زبان دنیا به ما بگویند. آقای طباطبائی در اصول فلسفه مثل خوبی آورده بودند. البته ایشان در باره ی خدا این مثال را آورده بودند كه چگونه انسان خدا را گاهی با مفاهیم سلبی می شناسد و خیلی چیزها را با مفاهیم سلبی [می شناسد] یعنی اول یك مفهوم ایجابی می آورد ولی بعد با یك مفهوم سلبی می خواهد آن را بفهماند. مثلاً یك بابای دهاتی كه بزرگترین شهری كه در عمرش دیده است فرض كنید شهر نیشابور است، به یك كسی كه رفته است بزرگترین شهر دنیا مثلاً نیویورك را با تشكیلات و نظامات آن دیده است می گوید نیویورك چگونه جایی است؟ او می گوید «شهری است اما نه از این شهرها» . او دیگر بیش از این نمی تواند بگوید، یعنی نمی شود به او فهماند كه این شهر است، آن هم شهر است، ولی تشكیلات و نظاماتی آنجاست كه اصلاً شباهتی با اینجا ندارد، مگر اینكه بگوید: «شهری است نه از این شهرها» . با «نه از این شهرها» یك مقدار می شود عظمت آن را به او فهماند. راه دیگری نیست كه بشود عظمت آن را به او
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 114
فهماند.
«لا مَقْطُوعَةٍ» خصوصیت آن میوه ها این است كه بریده نمی شود یعنی برای همیشه هست، روزی ای نیست كه یك مدت موقت باشدبعد قطعش كنند «وَ لا مَمْنُوعَةٍ» و نه اینكه در حالی كه وجود دارد تكلیفی بیاید منعش كند. نه می بُرند (نمی آورند) كه اساساً وجود نداشته باشد (می گوید چنین نیست، همیشه وجود دارد) و نه در حالی كه وجود دارد منعی در كار است كه بگویند به آن درخت نزدیك نشوید مثل آنچه كه [برای ] آدم در ابتدا وجود داشت ولی گفتند به آن درخت نزدیك نشو.
«وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ» بساطها و فراشهایی در آنجا وجود دارد عالی، بلنددرجه، بلند مرتبه. ظاهر «فراش» این است كه مقصود همین بساطها و فرشها باشد ولی [در این صورت ] همین قدر می گفتند «اما عالی» . بعضی گفته اند این كنایه است چون «فراش» در زبان عربی به دو معنا گفته می شود؛ یك معنایش همسر است یعنی زن برای مرد. آنوقت عالی ای كه در اینجا آمده، در تفاسیر آمده است یعنی عالی هستند از نظر قدر، اخلاق و فكر، یعنی بعضی انحطاطهای فكری و روحی (خُلقی) كه در برخی از زنهای دنیا دیده می شود آنجا دیگر وجود ندارد. دیگر زنِ آنجا آن نقص و عیبی كه در زنهای دنیا هست در او نیست، و اینها همان زنهای دنیا هستند كه اهل بهشت می شوند ولی منهای نقصهایی كه احیاناً در زنهای دنیا وجود دارد. «إِنّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» كأ نّه ما آنها را انشاء كرده ایم انشاء كردنی. مثل اینكه از نو ساخته می شوند. «فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً» در آنجا بیوه گی وجود ندارد. «عُرُباً أَتْراباً» عُرُب جمع «عَروب» است. عَروب، نصاب هم می گوید [یعنی ] شوهر دوست، زنی كه به شوهر خود عشق بورزد؛ چون از جمله لذاتی كه یك انسان می برد آن صفا و صمیمیت و مهر و مودّتی است كه در ناحیه ی همسر خودش ببیند (محبوبیت) . «أَتْراباً*» همه تِرْب هستند یعنی هم سنّ و سال و جوان اند، یعنی صحبت از عجوز و پیر در آنجا نیست.
پیرزنی آمد خدمت پیغمبر اكرم (ازجمله شوخیهای پیغمبر كه نقل كرده اند یكی همین است) ظاهراً عرض كرد یا رسول الله دعا كن خدا مرا به بهشت ببرد. فرمود پیرزن كه به بهشت نمی رود؛ در بهشت پیرزنی وجود ندارد. این بدبخت گریه كنان برگشت. عبّاس عموی پیغمبر دید. گفت یا رسولَ اللّه شما به این پیرزن چه فرموده اید؟ فرموده اید پیرزن به بهشت نمی رود؟ فرمود: پیرمرد هم نمی رود. او هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 115
دادش بلند شد. بعد پیغمبر اكرم فرمود آنجا كه پیری وجود ندارد، همه جوانند. بعد فرمود پیرزن را صدا كنید بیاید، به او بگویید آنجا تو دیگر عجوز نیستی، جوان هستی.

[1] . [چند ثانیه ای از بیانات استاد شهید روی نوار ضبط نشده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است