بحث ما درباره ی مفهوم تكامل تاریخی یا تكامل اجتماعی انسان، مربوط به گذشته ی
انسان بود كه آیا آنچه بر انسان و جامعه ی انسان گذشته است تكامل و لااقل پیشرفت
بوده است یا نه، و یا شقّ سومی در كار است و آن اینكه در قسمتی از شئون زندگی
اجتماعی انسان پیشرفتهای بسیار قابل توجهی صورت گرفته است ولی در
قسمتهایی و در جنبه هایی و در ابعادی از زندگی انسان یا باید بگوییم پیشرفت و
تكاملی صورت نگرفته است و یا لااقل باید بگوییم اگر احیاناً پیشرفتی بوده است با
آهنگی بسیار بسیار كند بوده كه با آهنگ پیشرفت در ابعاد فنی و در ابعاد تشكیلاتی
و ساختمانی جامعه ی انسانی هیچ گونه هماهنگی نداشته است. آن ابعادی كه در آن
ابعاد بشر نتوانسته است آن اندازه جلو برود، ابعاد انسانی زندگی اجتماعی است و
اگر زندگی اجتماعی انسانها را به یك انسان تشبیه كنیم، ابعاد فنی و تشكیلاتی
زندگی كه پیشرفت قابل توجهی كرده است به منزله ی اندام این انسان است و ابعاد
انسانی زندگی اجتماعی به منزله ی روح انسانیت است. آنگاه نتیجه چنین گرفته
می شود كه انسانیت به طور كلی از نظر اندام زیاد رشد كرده و زیاد پیش رفته است
ولی از نظر روح و معنا چیزی پیش نرفته است.
اینجاست كه برداشتها و نظرها راجع به آینده ی انسان مختلف شده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 528