در
کتابخانه
بازدید : 97407تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
هدایت یعنی چه؟ هدایت یعنی راهنمایی. قافله ای در راهی به سوی مقصدی حركت می كند، از یك نفر می پرسند راه فلان مقصد كجاست و او نشان می دهد، می گوید از این طرف برو یا از آن طرف. این، راهنمایی است كه فرع بر راه بلدی است. چه كسی می تواند راهنمای قافله باشد؟ كسی كه بفهمد قافله چه مسیری دارد و به كجا می رود. جامعه مانند قافله ای همیشه در حال حركت است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این قافله در حركت است. ما باید بفهمیم كه این قافله را چگونه سوق بدهیم، مانند یك راننده ی اتومبیل كه پشت اتومبیل می نشیند و اتومبیل را هدایت می كند، فرمان باید در دستش باشد، موتور در اختیارش باشد، یك جا باید ماشین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 347
را متوقف سازد، جای دیگر برعكس باید گاز بدهد و بر سرعت بیفزاید، یك جا باید فرمان را بپیچد، یك جا باید دنده عوض كند و یك جا ترمز كند. همه ی اینها در هدایت اتومبیل لازم است. در هدایت جامعه نیز همه ی اینها لازم است. هركدام از اینها در یك وقت معین لازم می شود. مصلحت شناسی اجتماع یعنی این. غیر این اگر باشد ممكن نیست كسی بتواند واقعاً هادی جامعه باشد و مصالح جامعه را بگوید.
كِی می توانیم هادی جامعه باشیم؟ وقتی كه همه ی اینها را بدانیم، جای همه ی اینها را تمیز بدهیم، بفهمیم در كجا جامعه را ترمز كنیم، در كجا فرمان را بپیچیم. جامعه حركت دارد، تحولات دارد. گاهی تحولات بزرگ اجتماعی پیش می آید، جامعه به سر یك پیچ می رسد و باید از آن پیچ جامعه را عبور داد. الآن جامعه ی ما با وضع جدیدی كه پیش آمده و با تمدن جدیدی كه پیش آمده، با مسلكهای مختلف و متفاوتی كه پیدا شده، اندیشه های گوناگونی كه پدید آمده، بر سر یك پیچ قرار گرفته، در برابر یك دست انداز قرار گرفته و باید به راحتی و بی خطر از آن بگذرد، باید اندكی فرمان را پیچ داد تا از خطر برهد. دیواری در برابر ما قرار گرفته و باید از آن دیوار بپیچیم و بگذریم و به راه خودمان ادامه دهیم. نباید چشم بسته روی همان خطی كه حركت می كردیم حركت كنیم. سابقاً دیوار نبود حالا دیواری در جلو ما هست، دست اندازی نبود حالا دست انداز پیدا شده، به رودخانه رسیده ایم، به درّه و كوه رسیده ایم. به هرحال هادی اجتماع باید بفهمد در كجا جامعه را بپیچد و در مسیر جدیدی بیندازد و به سوی مقصد اصلی خود حركت كند. همچنین باید بدانیم كجا گاز بدهیم و بر سرعت بیفزاییم. یك جا میدان مسابقه است و همه كوشش می كنند كه مسابقه را ببرند و پیش بیفتند، باید بر نیرو و سرعت افزود. امروز دنیا میدان مسابقه ی علم و صنعت شده است. حالا كه چنین مسابقه ای در دنیا هست باید كوشش كرد و جامعه را به حركت آورد كه در این مسابقه عقب نماند. علی هذا نشستن و هی انتقاد كردن و ایراد گرفتن، این كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدایت نیست.
یك روز در مدرسه ی مروی با چند نفر از آقایان طلاب همین مطلب را در میان گذاشته بودم و می گفتم: آقایان! معنی هادی قوم بودن این نیست كه ما تنها حالت منع و توقف به خود گرفته ایم؛ به هر كاری كه می رسیم می گوییم این را نكن، آن را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 348
نكن، و مردم را گرفتار كرده ایم، یك جا هم باید مردم را تشویق كرد و به حركت آورد. همین مثال اتومبیل را ذكر كردم و گفتم كه ما باید مثل راننده ی اتومبیل باشیم، یك جا به اتومبیل گاز بدهیم، یك جا فرمان را بپیچیم، یك جا ترمز كنیم، یك جا كار دیگر مثلاً چراغ بدهیم؛ هر موقعیتی اقتضایی دارد. بعد شوخی كردم و گفتم: ما كه نباید همیشه «آقا شیخ ترمز» باشیم، همه جا ترمز بكنیم. تنها ترمز كردن كافی نیست، یك جا هم باید «آقا شیخ فرمان» باشیم، یك جا «آقا شیخ موتور» باشیم.

یكی از طلاب گفت: ما هیچ كدام نیستیم، ما «آقا شیخ دنده عقب» هستیم.
به هر حال خیلی علم و اطلاع وسیعی می خواهد كه مواقع مختلف را بشود تشخیص داد. شخص باید بفهمد كجا سنگر هست سنگر را بگیرد، چه فرصتی پیش آمده از فرصت استفاده كند. رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود:
اِنَّ لِرَبِّكُمْ فی اَیّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٍ، اَلا فَتَعَرَّضوا لَها.
یعنی نسیمهای رحمت الهی گاه به گاه می وزد. رحمت الهی مثل نسیم است، خبر نمی كند كه كِی و چه ساعتی می آیم. هوشیار باشید كه از آن نسیمها استفاده كنید.

فرصتها مثل نسیم زودگذر است، اگر از دست رفت به چنگ نمی آید. مع الاسف ما در حالی هستیم كه روز به روز فرصتها را از دست می دهیم.
مادی مسلك ها در كشور ما، یا آن دسته ی گمراهی كه نام مذهب روی مسلك خودشان گذاشته اند چقدر هوشیارند كه پستها و سنگرهای اجتماعی را از دست ما می گیرند و مرتباً اینجا و آنجا را از دست ما می گیرند، مراكز حساس را می گیرند و به هدف خودشان می رسند و ما نشسته ایم و دلخوشیم دائماً بگوییم این كار را نكن، آن كار را نكن، هی ترمز، ترمز، ترمز.
این جمله: وَ تَوْقیفِهِمْ عَلی ما اَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دینِهِمْ وَ دُنْیاهُمْ كه منظور این است مردم را به مصالح دین و دنیای آنها آگاه كنیم، همان طوری كه عرض كردم دو شرط دارد: علم و اخلاص. علم و اطلاع هم در دو قسمت، هم درباره ی خود دین كه واقعاً اسلام شناس باشد و هم درباره ی اوضاع دنیا و جریانهای اجتماعی و سیر و تحولی كه طبعاً در عالم هست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 349
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است