بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
[1]
اَلرَّحْمنُ. `عَلَّمَ اَلْقُرْآنَ. `خَلَقَ اَلْإِنْسانَ. `عَلَّمَهُ اَلْبَیانَ [2].
موضوع سخن «خطابه و منبر» است. «خطابه» یعنی سخنرانی. بنابراین موضوع
سخنرانی «سخنرانی» است، یعنی خودش موضوع خودش است، و سخنرانی همان
است كه از لحاظ فنی و علمی در «منطق» خطابه می گویند. خطابه یكی از فنون
پنجگانه ی سخن و كلام است. در «منطق» پنج صناعت یعنی پنج هنر سخنی قائل
هستند كه به آنها صناعات خمس می گویند و از ارسطو رسیده است، یعنی تبویب
آنها از ارسطوست. یكی از آنها فنّ خطابه است. فرصتی نیست كه در تاریخچه ی
خطابه و درباره ی قسمتهای فنی كه راجع به خطابه گفته شده است صحبت بكنم،
خصوصاً بعضی از منطقیین خیلی شرح داده اند. اگر تنها خطابه ی
شفای بوعلی را در
نظر بگیریم یك كتاب پرحجمی است. اینها را نمی خواهم بحث كنم، زیرا می خواهم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 320
بحثی كرده باشم كه تنها جنبه ی نظری نداشته باشد، چون موضوع سخن «خطابه و
منبر» است و منبر یعنی سخنرانی دینی. بنابراین سخن ما در اطراف خطابه ی دینی
است نه سایر اقسام خطابه، و سخن امشب من راجع به پیوند سخنرانی با اسلام
خواهد بود.
[1] این سخنرانی در حدود سال 1380 هجری قمری در انجمن اسلامی مهندسین ایراد شده است.
[2] . الرحمن / 1- 4: [خداوند رحمان است، كه قرآن را تعلیم داد، انسان را آفرید، بیان و سخن گفتن به وی آموخت. ]