در
کتابخانه
بازدید : 71419تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد فرمود: اِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أضْیَقُ [1] عدالت بیش از هرچیز دیگر گنجایش دارد كه همه را راضی كند؛ یگانه ظرفیت وسیعی كه می تواند همه را در خود جمع كند و زمینه ی رضایت عموم واقع گردد عدالت است. اگر كسی در اثر انحراف طبیعت و در اثر حرص و آز، به حق خود و حد خود قانع نباشد و قناعت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 232
به حق بر او فشار بیاورد، جور و ظلم به او بیشتر فشار خواهد آورد.
زیرا دو نوع فشار به روح آدمی وارد می شود: یكی فشار و ضغطه ای است كه عوامل محیط و اجتماع وارد می آورند، تنه ای است كه دیگری به انسان می زند، ضربه و شلّاقی است كه دیگری وارد می آورد، حبس و زندانی است كه دیگری او را گرفتار كرده است؛ یك نوع دیگر فشارها و ضغطه هایی است كه از داخل روح بر آدمی وارد می آید، مثل فشار حسد، فشار كینه، فشار انتقام جویی، فشار حرص و آز و طمع. اگر عدالت اجتماعی برقرار شود، از لحاظ عوامل خارجی تأمین پدید می آید، زیرا در آن صورت كسی نمی تواند به حق دیگری تجاوز كند، از این جهت كسی نمی تواند روح او را در تنگی و فشار قرار دهد. و اما اگر عدالت برقرار نشد و میدان، میدان زور و ظلم و غارت و چپاول شد، آنها كه تحت فشار عوامل روحی حرص و طمع هستند مطامعشان بیشتر تحریك می شود و بیشتر تحت فشار قوی این عاملها قرار می گیرند و رنج می برند. پس كسی كه محیط عدالت بر او فشار آورد، محیط ظلم بیشتر او را می فشارد.
ابن ابی الحدید می گوید: بعد از قتل عثمان، مردم در مسجد جمع شده بودند كه ببینند كار خلافت به كجا می كشد و چون غیر از علی علیه السلام كسی دیگر نبود كه مردم به او توجهی داشته باشند و از طرفی هم عده ای بودند كه رسماً خطابه می خواندند و سخنرانی می كردند و در اطراف شخصیت علی علیه السلام و سوابق او در اسلام صحبت می كردند، مردم هجوم آوردند و با علی علیه السلام بیعت كردند. آن سخنان را كه فرمود: مرا رها كنید و دیگری را بگیرید، زیرا اوضاع آینده چنین و چنان است و بعلاوه من كسی نیستم كه از آنچه خود می دانم كوچكترین انحرافی پیدا كنم، در همین وقت بود كه آمده بودند بیعت كنند و به عنوان اتمام حجت در اول كار خود آن سخنان را ایراد كرد.

[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 15.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است