به هر حال چون امشب چنین شبی است، در طلیعه ی سخنم در این چند شب شمه ای از
عدالتها و احسانهای مولای متقیان عرض می كنم و در اطراف این كلمه توضیح
می دهم كه چگونه عدالت علی علیه السلام قاتلش شد و چگونه تصلبش در این راه،
آشوبها و فتنه ها از طرف آنها كه عدالت علی مستقیماً بر ضرر آنها بود بپا كرد، و این
عدالت چه جور عدالتی بود؟ آیا یك عدالت صرفاً اخلاقی بود نظیر آنچه می گوییم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 224
امام جماعت یا قاضی یا شاهد طلاق یا بیّنه ی شرعی باید عادل باشد. این جور
عدالتها كه باعث قتل كسی نمی شود، بلكه بیشتر باعث شهرت و محبوبیت و احترام
می گردد.
آن نوع عدالت مولی كه قاتلش شناخته شد، در حقیقت فلسفه ی اجتماعی او و
نوع تفكر مخصوصی بود كه در عدالت اجتماعی اسلامی داشت و خودش شدیداً
اصرار می ورزید كه عدالت اجتماعی اسلام و فلسفه ی اجتماعی اسلام صرفاً همین را
اقتضا می كند.
او تنها عادل نبود، عدالتخواه بود. فرق است بین عادل و عدالتخواه، همان
طوری كه فرق است بین آزاد و آزادیخواه؛ یكی آزاد است یعنی خودش شخصاً مرد
آزادی است و یكی آزادیخواه است یعنی طرفدار آزادی اجتماع است و آزادی
هدف و ایده ی اجتماعی اوست. علم هم همین طور است: یكی شخصاً عالم است،
یكی علاوه بر این طرفدار عمومیت علم و سواد و تعلیم عمومی است. همین طور
است عدالت: یكی شخصاً آدم عادلی است و یكی عدالتخواه است، عدالت فكر
اجتماعی اوست. باز مثل اینكه یكی صالح است و دیگری اصلاح طلب. در آیه ی
كریمه ی قرآن می فرماید:
كونوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ [1]. قیام به قسط یعنی اقامه و بپاداشتن
عدل، و این غیر از عادل بودن از جنبه ی شخصی است.