در
کتابخانه
بازدید : 68553تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این حدیث را از امام سجاد برای شما بخوانم، تعجب كنید: روزی امام سجاد (سلام اللّه علیه) عبیداللّه بن عباس بن علی پسر حضرت ابوالفضل العباس را دیدند؛ نوشته اند: فَاسْتَعْبَرَ گریه كرد و اشكش جاری شد. عمویش اباالفضل و صحنه ی عاشورا و قضایای عاشورا به یادش آمد، اشكش جاری شد. بعد فرمود: چند روز بر پیغمبر بسیار سخت گذشت: یكی روز اُحد بود كه عمویش حمزه به آن وضع شهید شد، دیگر روز موته بود كه پسرعمویش جعفر شهید شد. هیچ روزی مثل روز حسین بر پیغمبر سخت نگذشت. بعد امام فرمود: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 215
وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ سی هزار نفر به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. این شهادت امام سجاد است.
اگر یك چنین زمینه ای نبود كه پسر سعد در عصر تاسوعا وقتی می خواست شعار بدهد و مردم را بلند كند نمی گفت: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» لشگر خدا قیام كن، بشارت باد تو را به بهشت. وقتی كه مقدس احمق بشود این جور از آب در می آید. یك عده ی قلیل منافق توانستند از توده ای مسلمان ولی جاهل و احمق لشگری انبوه علیه فرزند پیغمبر به وجود بیاورند. شما جمله هایی كه اینها گفتند ببینید، تمام آنها عوامفریبی است. خود عبیداللّه رو می كند به مسلم و او را تفسیق می كند: «یا فاسِق» تو فاسقی، من اطلاع دارم تو شرب خمر می كردی، شراب می خوردی. (یك نفر نگفت آخر تو كه نسبت شرب خمر را به چنین مرد پاكی می دهی به كدام دلیل و شاهد؟ الآن باید به حكم اسلام حد بر تو جاری كنند كه یك چنین نسبتی دادی. بلكه گفتند: عجب! این آدم شرابخوار هم بوده! ) ای فاسق! تو آمده ای اینجا كه اجتماع مسلمین را بهم بزنی، آمده ای وحدت مسلمین را بهم بزنی و تفرقه ایجاد كنی، آمده ای كه چنین و چنان بكنی. مسلم هم خوب جواب داد، گفت:

فاسق تو خودت هستی. آیا ما آمده ایم در میان مسلمین تفرقه ایجاد كنیم یا مفرّق جماعت مسلمین شما هستید؟ شما كه مردم بی گناه را می كشید، بیت المال مسلمین را چپاول می كنید، به گمانِ تهمت هم كه شده مردم را می كشید.
اسم این مرد بزرگوار آمد، این مردی كه گول این مردم مقدس مآب جاهل را خورد. یكتنه با یك لشگر در آن هوای گرم كوفه جنگیده بود. خیلی تشنه بود. وقتی كه به درِ همان دارالعماره رسید، چشمش به یك كوزه ی آب افتاد، تقاضا كرد این كوزه ی آب را به من بدهید. یكی از آنها گفت: فایده اش چیست؟ تو عن قریبٍ كشته می شوی از حمیم جهنم خواهی خورد. آخر تو یك آدمی هستی كه بر امام زمان خودت خروج كرده ای، برخلاف امر و دستور خدا رفتار كرده ای. این حرفها دیگر از هر شمشیری برای مسلم دردناكتر است.
اینكه عرض كردم خود امام حسین متوجه است، این جمله را می خواهم عرض بكنم. از جمله های روز عاشورا یكی آن خطبه ی خیلی عجیب است كه من اگر صدهزاربار بخوانم هر وقت كه این خطبه را می خوانم اصلاً دگرگونی در روحم پیدا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 216
می شود از بس كه حماسه در این خطبه وجود دارد: تَبّاً لَكُمْ اَیَّتُهَا الْجَماعَةُ وَ تَرَحاً تا آنجا كه می فرماید: شما ما را دعوت كردید ما آمدیم، حَشَشْتُمْ عَلَیْنا ناراً اقْتَدَحْناها عَلی عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنا [1] آتشی كه ما آن را برای دشمنان ما و شما افروختیم شما این آتش را علیه خود ما به كار بردید. شمشیری كه ما به دست شما دادیم با همان شمشیر خود ما را می خواهید بكشید، مرا با شمشیر اسلام دارید می كشید. واقعاً وقتی كه انسان به این چیزها تأمل و دقت می كند می بیند كه اینها از آن زخمهای ظاهری كه بر بدن مقدس اباعبداللّه وارد می كردند بالاتر و ناراحت كننده تر بود.
ظهر است. عده ای از اصحاب و همه ی اهل بیت و خود امام حسین بعد از ظهر شهید شدند. البته از قبل از ظهر شروع شده بود. عده ای كه در حمله ی اول از میان رفتند قبل از ظهر شهید شدند. مكرر شنیده اید: یكی از اصحاب می آید عرض می كند: آقا اول ظهر است و ما مایلیم كه با شما نماز بخوانیم. چقدر امام خوشحال می شوند. در حق او دعا می كند كه خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. بسیار خوب، نمازی بخوانیم. آنوقت دشمن می گوید فایده ی این نماز چیست؟ نماز شما كه قبول نیست. چه نماز بخوانید چه نخوانید شما به هر حال جهنمی هستید. یكی از اصحاب امام حسین گفت: نماز فرزند پیغمبر و امام برحق قبول نیست، نماز شما نوكرهای ابن زیاد و یزید بن معاویه، یزید شرابخوار سگباز قبول است؟ ! نمازی خواندند، چه نماز سوزانی! نماز خوف خواندند، یعنی نماز جنگ، نه نماز از روی ترس. نماز جنگ را اصطلاحاً «نماز خوف» می گویند. نمازِ در حال جنگ احكام خاصی دارد.

اگر انسان مسافر هم نباشد باید دوركعتی بخواند، و امام در آنجا وظیفه ای دارد و مأمومین وظیفه ای. امام یك ركعت كه می خوانَد باید صبر كند، ممكن است گاهی یك ساعت هم طول بكشد، نصف مأمومین می روند در مقابل دشمن می ایستند نصف دیگر نماز می خوانند. آن نصفی كه نماز می خوانند بعد از یك ركعت امام، زود ركعت دوم را می خوانند. امام صبر می كند تا آنها بروند و مركز را به جای دوستان خودشان بگیرند و دوستان بیایند نماز بخوانند.
امام حسین چنین نمازی خواند. اما در اثر اینكه میان لشگرگاه و میدان جنگ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 217
امام حسین فاصله ای نبود یعنی هر دو یكی بود، به این شكل احتیاج نبود. فقط دو سه نفر آمدند خودشان را سپر وجود آقا قرار دادند. نماز خوف در این جنگی كه از طرف امام حسین كوچك بود به این شكل بود. در جنگهای بزرگ معمولاً لشگرگاه یك جاست و میدان كه در آنجا می جنگند جای دیگری است. ممكن است دو تا سه كیلومتر فاصله باشد. آنها این فاصله را باید طی كنند بیایند نمازشان را بخوانند و بروند. (اسلام نماز و جهادش با یكدیگر توأم است. ) اما امام حسین و یارانش آن وقت شاید سی چهل نفر بیشتر نبودند. همه در مقابل دشمن، در همان صف جنگ و در میدان جنگ، حالا در اینجا می خواهند نماز بخوانند. دشمن هم اینقدر وجدان ندارد یا بگوییم اینقدر فهم ندارد [كه مانع نشود. ] او فكر می كند- العیاذ باللّه- این نماز قبول نیست. در همان حالی كه آقا نماز می خوانْد آنها تیراندازی می كردند و دو یا سه نفر از اصحاب بدن خودشان را سپر این تیرها قرار دادند. دلیلش این است:

این دو ركعت نماز كه تمام شد یكی از اینها- ظاهراً سعید بن عبداللّه حنفی- به حال احتضار افتاد. وقتی آقا آمد به بالینش او یك جمله بیشتر نگفت: «أوَفَیْتُ» آیا من وفا كردم؟ آیا من وظیفه ی خودم را عمل كردم یا نكردم؟
یكی از مورخین نوشته است كه راستی آن نماز روز عاشورا چه نمازی بود! چه نمازِ از روی خلوص نیتی بود! نمازی بود در حالی كه از دنیا و مافیها منقطع بودند.

آن نماز نبود، یك معراج برای آنها بود، یك اللّه اكبرشان ارزش داشت به یك دنیا نماز خواندن، همین طور یك سبحان اللّهشان، یك ركوعشان، یك سجودشان، یك تشهدشان، یك اِیّاكَ نَعْبُدُ وَ اِیّاكَ نَسْتَعینشان. ولی می دانیم امام حسین در روز عاشورا در غیر حال نماز هم ركوع و سجودی و ذكری داشت. ذكر آخر امام آن وقتی است كه آقا از روی اسب به روی زمین افتادند. ولی این دفعه پیشانی امام بر خاك نیست، طرف راست چهره اش بر خاك است، ذكرش سُبْحانَ رَبِّیَ الْاَعْلی وَ بِحَمْدِه نیست، ذكرش این است: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ.
و صلّی اللّه علی محمد و اله الطاهرین. باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . . .
خدایا عاقبت امر همه ی ما را ختم به خیر بفرما، ما را با حقایق دین مقدس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 218
اسلام آشنا كن، ما را اسلام شناس واقعی قرار بده.
خدایا از ما هر نوع نفاق و دورویی را دور بگردان، به ما بصیرت پرهیز كردن از هرگونه نفاق و دورویی را عنایت بفرما.
خدایا مسلمین را در هر جای دنیا كه هستند تأیید بفرما، دشمنانشان را مخذول و منكوب بگردان، اموات همه ی ما را ببخش و بیامرز.
رحم اللّه من قرأ الفاتحة مع الصلوات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 219
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 220
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 221

[1] . اللّهوف، ص 41.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است