در
کتابخانه
بازدید : 72371تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
امام حسین علیه السلام در مثل دیشب برای شهدای عاشورا گواهی صادر كرده است كه نشان دهنده ی مقام و مرتبت آنهاست. شهدا در میان همه ی صلحا و سعدا می درخشند و اصحاب امام حسین در میان همه ی شهدا. می دانید چه فرمود؟ و چه گواهی ای صادر كرد؟ در آن شب بعد از آنكه در مراحل سابق غربالهایی شده بود و آنهایی كه لایق نبودند رفته بودند و لایقها مانده بودند، باز لایقها را برای آخرین بار آزمایش كرد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 476
دیگر در این آزمایش یك نفر هم رفوزه نشد.
در شب عاشورا چه كرد؟ «فَجَمَعَ اَصْحابَهُ عِنْدَ قِرَبِ الْماء» یا «عِنْدَ قُرْبِ الْمَساء» (دو جور نوشته اند) . آنها كه گفته اند «عِنْدَ قِرَبِ الْماء» یعنی خیمه ای داشت اباعبداللّه كه در آن خیمه مشكهای آب بود؛ آن خیمه اختصاص داشت از روز اول برای مشكها كه از آب پر می كردند و در آن خیمه می گذاشتند؛ آن خیمه را می گفتند خیمه ی «قرب الماء» یعنی خیمه ی مشكهای آب. اصحاب خودش را در آنجا جمع كرده بود. حالا چرا آنجا جمع كرد، من نمی دانم. شاید به این جهت كه آن خیمه در آن شب، دیگر محلی از اِعراب نداشت، چون مشك آبی دیگر آنجا وجود نداشت.

حداكثر آب داشتن همان بوده كه ارباب مقاتل معتبر نوشته اند در شب عاشورا حضرت اباعبداللّه فرزند عزیزش علی اكبر را با جمعیتی فرستادند و آنها موفق شدند و از شریعه ی فرات مقداری آب آوردند و همه از آن آب نوشیدند، بعد فرمود: با این آب غسل كنید و خودتان را شستشو بدهید و بدانید كه این آخرین توشه ی شماست از آب دنیا. و اگر آن جمله «عِنْدَ قُرْبِ الْمَساء» باشد یعنی نزدیك غروب آنها را جمع كرد.
به هرحال اصحاب را جمع كرد و خطبه ای خواند كه بسیار بسیار غرّا و عالی است. این خطبه عطف به حادثه ای بود كه در عصر همان روز پیش آمده بود.
شنیده اید كه در عصر تاسوعا تكلیف یكسره شد و فقط مهلتی داده شد برای فردا؛ تكلیف قطعی بود. بعد از قطعی شدن تكلیف، اباعبداللّه اصحاب را جمع كردند.

راوی امام زین العابدین علیه السلام است كه خودشان آنجا بوده اند، می فرمایند: آن خیمه ای كه امام علیه السلام اصحاب خود را در آن خیمه جمع كرد مجاور خیمه ای بود كه من در آنجا بستری بودم. پدرم وقتی اصحابش را جمع كرد، خدا را ثنا گفت: اُثْنی عَلَی اللّهِ اَحْسَنَ الثَّناءِ وَ اَحْمَدُهُ عَلَی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ، اَللّهُمَّ اِنّی اَحْمَدُكَ عَلی اَنْ اَكْرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ وَ فَقَّهْتَنا فِی الدّینِ من خدا را ثنا می گویم عالیترین ثناها، همیشه سپاسگزار بوده و هستم، در هر شرایطی قرار بگیرم.
آن كه در طریق حق و حقیقت گام برمی دارد، در هر شرایطی قرار بگیرد برای او خیر است. مرد حق در هر شرایطی وظیفه ی خاص خویش را می شناسد و با انجام وظیفه و مسئولیت، هیچ پیشامدی شر نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 477
در طریقت پیش سالك هرچه آید خیر اوست
در صراط المستقیم ای دل كسی گمراه نیست
بر در میخانه رفتن كار یكرنگان بود
خود فروشان را به كوی میفروشان راه نیست
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای كس كوتاه نیست
خودش هنگامی كه داشت به طرف كربلا می آمد، جمله ای در جواب فرزدق شاعر معروف در همین زمینه دارد كه جالب است. بعد از آنكه فرزدق وضع عراق را وخیم تعریف می كند، امام می فرماید: اِنْ نَزَلَ الْقَضاءُ بِما نُحِبُّ فَنَحْمَدُ اللّهَ عَلی نَعْمائِهِ وَ هُوَ الْمُسْتَعانُ عَلی اَداءِ الشُّكْرِ وَ اِنْ حالَ الْقَضاءُ دونَ الرَّجاءِ فَلَمْ یَتَعَدَّ (فَلَمْ یَبْعُدْ) مَنْ كانَ الْحَقُّ نِیَّتَهُ وَ التَّقْوی سَریرَتَهُ یعنی اگر جریان قضا و قدر موافق آرزوی ما درآمد خدا را سپاس می گوییم و از او برای ادای شكر كمك می خواهیم و اگر برعكس، برخلاف آنچه ما آرزو می كنیم جریان یافت، باز هم آن كه قصد و هدفی جز حق و حقیقت ندارد و سرشتش تقواست، از هر غرض و مرضی پاك است، زیان نكرده (و یا دور نشده) است. پس به هرحال هرچه پیش آید خیر است و شر نیست.
وَ اَحْمَدُهُ عَلَی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ من او را سپاس می گویم، هم برای روزهای راحتی و آسانی و هم برای روزهای سختی.
می خواهد بفرماید من روزهای راحتی و خوشی در عمر خود دیده ام، مانند روزهایی كه در كودكی روی زانوی پیامبر می نشستم، روی دوش پیامبر سوار می شدم، اوقاتی بر من گذشته است كه عزیزترین كودكان عالَم اسلام بودم؛ خدا را بر آن روزها سپاس می گویم، بر سختیهای امروز هم سپاس می گویم. من آنچه پیش آمده برای خود بد نمی دانم، خیر می دانم. خدایا! ما تو را سپاس می گوییم كه نبوت را در خاندان ما قرار دادی، خدایا! تو را سپاس می گوییم كه علم قرآن را به ما دادی، ما هستیم كه قرآن را آن جوری كه هست درك می كنیم و می فهمیم، و تو را سپاس می گوییم كه ما را بابصیرت در دین قرار دادی، فقیه در دین كردی، یعنی توفیق دادی كه دین را از روی عمق درك كنیم، روح و باطنش را بفهمیم، زیر و روی دین را آن جوری كه باید بفهمیم، بفهمیم.
بعد چه كرد؟ بعد آن شهادتنامه ی تاریخی را درباره ی اصحابش و درباره ی اهل بیتش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 478
صادر كرد، فرمود: اِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحاباً خَیْراً وَ لا اَوْفی مِنْ اَصْحابی وَ لا اَهْلَ بَیْتٍ اَبَرَّ وَ لا اَوْصَلَ وَ لا اَفْضَلَ مِنْ اَهْلِ بَیْتی من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و باوفاتر سراغ ندارم.
می خواهد بفرماید من شما را حتی بر اصحاب پیامبر كه در ركاب پیامبر شهید شدند ترجیح می دهم، بر اصحاب پدرم علی كه در جمل و صفّین و نهروان در ركاب او شهید شدند ترجیح می دهم، زیرا شرایط خاص شما از شرایط آنها مهمتر است.
و اهل بیتی نیكوتر و صله ی رحم بجاآورتر و بافضیلت تر از اهل بیت خود سراغ ندارم. با این وسیله اقرار كرد و اعتراف كرد به مقام آنها، و تشكر كرد از آنها.
بعد فرمود: ایها الناس! به همه تان اعلان می كنم، هم به اصحاب خودم و هم به اهل بیت خودم كه این قوم جز با شخص من با كس دیگر كار ندارند. اینها فعلا وجود من را مزاحم خودشان می دانند؛ از من بیعت می خواهند كه بیعت نمی كنم. اینها چون فقط شخص من را مزاحم خودشان می دانند، اگر من را از بین ببرند به هیچ كدام شما كار ندارند. پس دشمن كه به شما كار ندارد. اما من كه شما با من بیعت كردید به همه تان اعلان می كنم كه بیعت خودم را از شما برداشتم. پس شما نه از ناحیه ی دشمن اجباری به ماندن دارید و نه از ناحیه ی دوست؛ آزاد مطلق، هركس می خواهد برود برود.
رو كرد به اصحاب و فرمود: هریك از شما دست یكی از خاندان مرا بگیرد (اهل بیت امام حسین كوچك داشتند، بزرگ داشتند؛ آنها هم كه بودند، اهل آن دیار نبودند و با آن محیط ناآشنا بودند. می خواست بفرماید كه دسته جمعی اهل بیت من نروند، بلكه هریك از شما دست یكی از آنها را بگیرید و از معركه خارج كنید و بروید) .
اینجاست كه مقام اصحاب اباعبداللّه روشن می شود. هیچ اجباری نه از ناحیه ی دشمن- كه بگوییم در چنگال دشمن گرفتارند- و نه از ناحیه ی حضرت- كه مسئله ی تعهد بیعت بود- نداشتند. اباعبداللّه به همه شان آزادی داد.
در همین جاست كه می بینید آن جمله های پرشكوه را یك یك اهل بیت و اصحابش به اباعبداللّه در جوابش عرض كردند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 479
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است