در
کتابخانه
بازدید : 72341تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اسلام آنچه منجر به شهادت یعنی مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس می گردد، به صورت یك اصل درآمده است و نام آن «جهاد» است. فعلا نمی توانیم به تفصیل درباره ی ماهیت این اصل بحث كنیم كه آیا ماهیت دفاعی دارد یا تهاجمی؟ و اگر ماهیت دفاعی دارد آیا منحصر است به دفاع از حقوق شخصی و حداكثر حقوق ملی و یا شامل حقوق انسانی از قبیل آزادی و عدالت می شود؟ و آیا توحید جزء حقوق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 451
بشری و انسانی است یا نه؟ و اساساً خود اصل جهاد آیا با حق آزادی منافی است یا نه؟ اینها بحثهای دلكش و مفیدی است كه در جای خود باید طرح شود. اینجا همین قدر می گوییم كه اسلام دینی نیست كه بگوید اگر كسی به طرف راست چهره ات سیلی زد طرف چپ را جلو ببر، و دینی نیست كه بگوید كار خدا را به خدا و كار قیصر را به قیصر وابگذار، و همچنین دینی نیست كه ایده ی مقدس اجتماعی نداشته باشد و یا كوشش در راه دفاع یا بسط آن ایده را لازم نشمارد.
قرآن كریم سه مفهوم مقدس را در بسیاری از آیات خود توأم آورده است:

«ایمان» ، «هجرت» و «جهاد» . انسانِ قرآن موجودی است وابسته به ایمان و وارسته از هرچیز دیگر. این موجود وابسته به ایمان برای نجات ایمان خود هجرت می كند و برای نجات ایمان جامعه و در حقیقت برای نجات جامعه از چنگال اهریمن بی ایمانی جهاد می نماید. در اینجا اگر بخواهیم آیات مربوط به این موضوع و یا روایات وارد در این باب را بیاوریم، سخن به درازا می كشد؛ به شرح چند جمله از یك خطبه ی نهج البلاغه اكتفا می كنیم.
در قسمت اول می فرماید: اِنَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ اَوْلِیائِهِ همانا جهاد دری از درهای بهشت است؛ دری است كه خداوند این در بهشتی را به روی همه كس نگشوده است. هر فردی لیاقت ندارد كه باب الجهاد به رویش گشوده شود. هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد. خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است. مجاهدین بالاترند از اینكه بگوییم مساوی با اولیاءاللّه هستند. مجاهدین مساوی با «خاصّة اولیاء اللّه» می باشند.
قرآن می گوید بهشت دارای هشت در است، چرا؟ آیا به این جهت كه ازدحام جمعیت نشود درهای متعدد دارد؟ می دانیم كه آن جهان، جهان تزاحم نیست؛ همان طور كه خداوند حساب همه ی بندگان را در یك لحظه می رسد (وَ هُوَ سَریعُ الْحِساب) [1] هیچ مانعی نیست كه همه ی بندگان از یك در و در یك لحظه وارد بهشت شوند. لهذا مسئله ی نوبت و صف كشیدن، آنجا مطرح نیست. آیا یك امر تشریفاتی است؟ شخصیتها و اعیان و اشراف از یك در و دیگران از در دیگر می روند؟ باز می دانیم كه این مسائل در آنجا نمی تواند مطرح باشد. آیا مردم به حسب مشاغل طبقه بندی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 452
شده اند كه مثلاً فرهنگیان از یك در و كسبه از در دیگر و كارگرها از در دیگر؟ همه ی اینها در نشئه ای كه جز ایمان و عمل و تقوا عاملی وجود ندارد بی معنی است. پس چرا؟
در آنجا درجات است نه طبقات. هریك از ایمان و عمل و تقوا دارای مراتب و درجاتی است. هركسی و هر گروهی در یك گروه از ایمان و یك گروه از عمل و یك گروه از تقوا هستند. هر گروهی از نردبان تكامل مقدار معینی بالا رفته اند. به تناسب رفعتی كه از نظر تكامل، در این جهان كسب كرده اند در آن جهان دری به روی آنها گشوده می شود. آن جهان، تجسم ملكوتی این جهان است. دری كه مجاهدین و شهدا از آن در وارد می شوند و در حقیقت بهشتی كه برای آنها آماده است، دری است كه خواص اولیاءاللّه از آن در به جوار قرب الهی نائل می گردند.
در قسمت دوم می فرماید:
وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوی .
جهاد جامه ی تقواست.
قرآن در سوره ی مباركه ی اعراف سخن از جامه ی تقوا آورده است. علی می فرماید:

جامه ی تقوا جهاد است. تقوا یعنی پاكی راستین؛ پاكی از چه؟ از آلودگیها. ریشه ی آلودگیهای روحی و اخلاقی چیست؟ خودخواهی ها و خودپسندی ها و خودگرایی ها؛ و به همین دلیل مجاهد واقعی باتقواترین باتقواهاست؛ زیرا یكی پاك و متقی است از آن جهت كه پاك از حسادت است، دیگری پاك از تكبر است، سومی پاك از حرص است، چهارمی پاك از بخل است، اما مجاهد پاكترین پاكهاست، زیرا پا روی هستی خود گذاشته است؛ مجاهد پاكباخته است. لهذا دری كه به روی پاكباخته ها باز می شود با دری كه به روی سایر پاكها گشوده می شود متفاوت است.
این مطلب كه تقوا درجات و مراتب دارد از قرآن مجید به خوبی استفاده می شود. می فرماید:
لَیْسَ عَلَی الَّذینَ امَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِموا اِذا مَا اتَّقَوْا وَ امَنوا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 453
وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ امَنوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ اَحْسَنوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ [2].
بر آنان كه ایمان آورده و شایسته عمل كرده اند، در مورد آنچه از نعمتهای دنیا مصرف كنند باكی نیست (حلالشان باد) هرگاه تقوا و ایمان و عمل صالح را توأم داشته باشند و بعد از آن ایمان و تقوا و بار دیگر تقوا و احسان (نیكوكاری) ، [ و خدا نیكوكاران را دوست می دارد. ]
این آیه ی كریمه متضمن دو نكته ی عالی از معارف قرآنی است: یكی درجات و مراتب ایمان و تقوا كه مورد بحث ماست، دیگر فلسفه ی حیات و حقوق انسان.

می خواهد بفرماید: نعمتها برای انسان است و انسان برای ایمان و تقوا و عمل. انسان آنگاه مجاز است از نعمتهای الهی بهره مند گردد و آنگاه این نعمتها به مورد مصرف خواهد شد كه خود انسان در مسیر تكاملی خودش كه خلقت، او را در آن مسیر قرار داده حركت كند، یعنی مسیر ایمان و تقوا و عمل شایسته.
علمای اسلامی با الهام از این آیه و سایر تصریحات و اشارات متون اسلامی، مراتب تقوا را به تقوای عام، تقوای خاص، تقوای خاص الخاص اصطلاح كرده اند.

تقوای مجاهدین تقوای پاكباختگی است. شهیدان تمام مایملك خود را در طبق اخلاص گذاشته و به حق تسلیم كرده اند. آنان این جامه از جامه های تقوا را بر تن كرده اند.
در قسمت سوم می فرماید:
وَ دِرْعُ اللّهِ الْحَصینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثیقَةُ.
جهاد زره نفوذ ناپذیر خدا و سپر مطمئن خداست.
اگر ملتی مسلمان روحش روح جهاد باشد، مُدَّرَع باشند به این دِرع الهی، و اگر این سپر الهی را همواره در دست داشته باشند دیگر ضربتی بر آنها كارگر نخواهد افتاد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 454
زره آن جامه ی حلقه حلقه ی آهنین است كه سربازان هنگام جنگ مانند یك پیراهن به تن می كرده اند و اما سپر ابزاری است كه به دست می گرفته و مانع ورود ضربت می شده اند. كار سپر جلوگیری از ورود ضربت بوده و كار زره خنثی كردن اثر ضربت وارده. ظاهراً علی علیه السلام از آن جهت جهاد را، هم به سپر تشبیه كرده و هم به زره كه برخی جهادها نوعی پیشگیری است و مانع ورود ضربت می شود و بعضی دیگر شكل مقاومت و بی اثر كردن حملات را دارد. در قسمت چهارم می فرماید:
مَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ اَلْبَسَهُ اللّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمْلَةَ الْبَلاءِ، وَ دُیِّثَ بِالصَّغارِ وَ الْقَماءَةِ، وَ ضُرِبَ عَلی قَلْبِهِ بِالْاِسْهابِ، وَ اُدیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْییعِ الْجِهادِ وَ سیمَ الْخَسْفُ وَ مُنِعَ النِّصْفُ [3].
آن كه از جهاد به دلیل بی میلی و بی رغبتی (نه به دلیل خاص شرایط و احوال) رو بگرداند، خداوند جامه ی ذلت و روپوش بلا بر تن او می پوشاند و او را لگدكوب حقارت می گرداند و حجابها و پرده ها روی بصیرت دل او قرار می دهد و بینش را از او سلب می كند، دولت حق به جریمه ی ضایع ساختن جهاد، از او برگردانده می شود و به سختیها و شداید گرفتار می گردد و از رعایت انصاف درباره اش محروم می شود.
این قسمت برخلاف سه قسمت پیشین كه آثار مثبت جهاد را ذكر می كرد، آثار منفی آن را یعنی آثار ترك جهاد را بیان می فرماید.
آثار منفی كه در این جمله ها تذكر داده شده، چنان كه از مضمون آنها پیداست آثار جمعی است نه فردی، یعنی مربوط به جامعه است نه فرد.
آثار منفی عبارتند از:
الف. ذلت و خواری. ملتی كه این درجه را از دست بدهد قطعاً خوار و زبون می گردد.
ب. شداید و گرفتاریها. زبون و توسری خور بودن برخلاف تصور آنان كه می پندارند پناهگاه آسایش است، صدها گرفتاری در پی خود می آورد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 455
ج. حقارت روحی.
د. بصیرت و بینش را از دست دادن. این نكته عجیب است كه علی علیه السلام بصیرت دل و نورانیت قلب را موقوف به این امر می شمارد. در منطق اسلام به صراحت گفته شده كه بصیرت زاده ی عمل است، ولی هیچ جا به این صراحت، عملی اجتماعی مانند جهاد را یك ركن از اركان معنویت و سلوك الی اللّه نشمرده تا آنجا كه ترك آن موجب پیدایش حجابها بر دل گردد.
هـ. با ترك جهاد، دولت حق از آنان كه به آنها سپرده شده گرفته می شود. دیگر آنها لایق نیستند كه پرچمدار اسلام و منادیان حق به شمار روند.
و. محرومیت از انصاف دیگران؛ یعنی تا ملتی مجاهد است دیگران او را به حساب می آورند و اجباراً رعایت انصاف را درباره اش می نمایند، اما ملتی كه این خصیصه را از دست داد، دیگران برای او شخصیتی قائل نمی شوند و از هرگونه انصافی درباره اش مضایقه می كنند.
این همه نكبتها و ادبارها معلول از دست دادن روحیه ی مجاهدگری است.
پیغمبر اكرم فرمود:
اَلْخَیْرُ كُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ [4].
خیر و بركت در شمشیر و زیر سایه ی شمشیر است.
و هم فرمود:
اِنَّ اللّهَ اَعَزَّ اُمَّتی بِسَنابِكِ خَیْلِها وَ مَراكِزِ رِماحِها [5].
خداوند امت مرا به وسیله ی سم اسبها و فروگاه نیزه ها عزیز ساخت.
یعنی امت اسلام مساوی است با امت قوّت و امت قدرت. اسلام دین قدرت و قوّت و دین مجاهدساز است. ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش می گوید: «هیچ دینی به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 456
اندازه ی اسلام امت خویش را به سوی قوّت و قدرت نخوانده است. »
حدیث پرمعنی دیگری از رسول اكرم نقل شده است كه:
مَنْ لَمْ یَغْزُ وَ لَمْ یُحَدِّثْ نَفْسَهُ بِغَزْوٍ ماتَ عَلی شُعْبَةٍ مِنَ النِّفاقِ.
آن كه جهاد نكرده و لااقل اندیشه ی جهاد را در دل خود نپرورده باشد، با نوعی از نفاق خواهد مرد.
یعنی اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جداشدنی نیست؛ صداقت اسلامِ انسان با این معیار شناخته می شود. حدیث دیگری هست كه از رسول خدا پرسش شد: «ما بالُ الشَّهیدُ لایُفْتَنُ فی قَبْرِه؟ » چرا شهید در قبر مورد آزمایش (سؤال و جواب قبر و برزخ) واقع نمی شود؟ فرمود:
كَفی بِالْبارِقَةِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَةً.
شهید در زیر برق شمشیری كه بالای سرش بود آزمایش خویش را انجام داد و پیشاپیش پاسخ همه ی پرسشها را داد.
یعنی شهید عملاً صداقت و حقیقت خود را ظاهر كرد، لهذا موردی برای سؤال و جواب عالم برزخ باقی نمی ماند.

[1] . رعد / 41.
[2] . مائده / 93.
[3] . نهج البلاغه، خطبه ی 27.
[4] . تهذیب الاحكام شیخ طوسی، ج 6، كتاب الجهاد.
[5] . همان. در كتاب كافی هر دو حدیث هست ولی در حدیث دوم به جای «اَعَزَّ» «اَغْنی » است و ظاهراً با جمله های قبل از این جمله كلمه ی «اَعَزَّ» كه مطابق نسخه ی تهذیب است مناسبتر است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است