معمولا تغییراتی كه در یك جامعه در جهت خیر و صلاح آن جامعه صورت می گیرد
اگر جزئی باشد و بنیادی نباشد یعنی اگر آن جامعه از نظر بنیاد و ساخت اصلی و
نظامات حاكم همان طوری كه بوده، باشد ولی در عین حال تغییراتی هم در او داده
شود، اصطلاحا آن را «اصلاح» می گویند. مصلح به حسب اصطلاح امروز یعنی
فردی كه ساخت جامعه را دگرگون نمی كند ولی در عین حال به وضع جامعه بهبود
می بخشد. ولی انقلاب بر عكسِ اصلاح عبارت است از دگرگونی و تغییری بنیادی
كه ساخت جامعه را بكلی عوض می كند. مثلا دو گونه می شود وضع یك ساختمان
را در جهت «خوبی» تغییر داد. یكی این كه بنیاد آن همین طوری كه هست باشد ولی
در وضع دیوارها، سقف، اتاقها، درها و كف تغییراتی داده شود، چنان كه می توان
وضع یك بنای كهنه مثلا یك مسجد دویست سال پیش را عوض كرد، دیوارها را
تراش داد و به آنها سنگ نصب كرد، وضع سقف و كف را عوض كرد، شبستانها را به
شكلی توسعه داد؛ نظیر آنچه در مسجد گوهرشاد مشهد انجام شد. ولی یك وقت
هست كه یك ساختمان را از بیخ و بن خراب می كنند و به جای آن یك ساختمان
جدید با یك وضع جدید و با یك سبك و استیل جدید می سازند. جامعه هم چنین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 210
است. پس آنگاه انقلاب اجتماعی است كه ساخت جامعه را دگرگون كند و اما اگر
ساخت جامعه همان باشد كه بوده است و در عین حال بهبودهایی به وضع جامعه
داده شود اصلاح در آن جامعه صورت گرفته و انقلاب صورت نگرفته است.
در حالت روحی یك فرد هم همین طور است. مثلا می بینید كه جوانی وضع
امسالش از وضع سال گذشته اش بهتر است، بهبودی به وضع روحی و اخلاقی و
رفتار خودش داده است. مثلا سابقا كمی بی ادب تر و بی تربیت تر رفتار می كرد، به
بزرگترها سلام نمی كرد، اخم می كرد، حالا اخلاق بهتری پیدا كرده است. ولی یك
وقت بعضی از افراد، انقلاب و دگرگونی روحی پیدا می كنند و گویی این آدمِ سال
گذشته نیست، تمام نظامات حاكم بر روح این فرد عوض می شود؛ و توبه یعنی
همین. در اصطلاح شرعی و اسلامی، توبه آن است كه انسان یك دگرگونی بنیادی
در وضع روحی خودش به وجود آورد. الان درباره ی توبه نمی خواهم بحث كنم، شاید
یك شب به طور مستقل درباره ی این حالت عجیب روحی بشر صحبت كنم
[1].
[1] . [علاقه مندان می توانند به كتاب آزادی معنوی اثر استاد شهید مراجعه نمایند. ]