اگر این نظریه درست باشد
[1] كه انقلاب ما یك انقلاب ماهیتا اسلامی است ولی به آن
معنا كه ذكر شد (نه یك انقلاب صرفا معنوی كه انقلاب فقط برای نیایش و عبادت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 154
كردن است) یعنی یك انقلاب همه جانبه اسلامی است، یعنی روح این انقلاب را چه
از جنبه مادی چه از جنبه آزادیخواهانه و چه از جنبه های دیگر، اسلام تشكیل
می دهد، در این صورت تداومش هم در آینده باید بر همین مبنا و اساس باشد یعنی
همه ما باید كوشش كنیم آن را اسلامی كنیم ولی نه اسلامیِ یك جانبه. اسلامی باشد
نه مشترك و مؤتلِف، اسلامی باشد نه طبقاتی محض، اسلامی باشد نه آزادیخواهانه
محض، اسلامی باشد نه فقط روحانی و معنوی محض. و اگر این گونه نیست و گونه
دیگری است، همان گونه ی دیگر را ادامه بدهیم. اگر می گوییم نیمه اسلامی یا ثلث
اسلامی است، به همان نیمه یا ثلث خودمان قانع باشیم، دیگر به آن نیمه یا دو
قسمت دیگرش كاری نداشته باشیم.
این بحثی بود كه طرح كردم. بعد راجع به دلایلی كه می شود برای اسلامی بودن
این انقلاب آورد كه بیشترین دلایل را شاید از طریق نحوه رهبری كه تا كنون شده
است بشود اقامه كرد- اگر لازم و مفید بود- در جلسه دیگری بحث می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 155
[1]
. «اگر» می گویم چون ممكن است شما انتقاد داشته باشید، باید روی اینها بحث كنیم.