سید جمال را به عنوان یك فرد در نظر می گیریم. اهداف او مشخص است و خودش
مشخص كرده است. شخصیتی بود ضد استبداد و ضد استعمار در هر سه شكل
استعمار: استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، كه همه ی اینها در كلمات سید جمال
مطرح است. مردی بود طرفدار بازگشت به اسلام نخستین، به قرآن و سنت و سیره ی
سلف صالح به قول خودش و مبارزه با خرافاتی كه به اسلام در طول تاریخ بسته
شده است. مردی بود طرفدار یك نهضت فرهنگی در جهان اسلام و طرفدار علم، و
بالخصوص مردی بود كه همبستگی دین و سیاست را تبلیغ كرد و این را در حدودی
كه برای یك فرد مقدور بود به جامعه ی اسلامی تفهیم كرد كه مسئله ی جدایی دین از
سیاست نیرنگی است كه سیاست بازان عالم ساخته اند. در دین، بالخصوص دین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 109
اسلام، سیاست یكی از عزیزترین اجزاء است و جدا كردن سیاست از اسلام به معنی
جدا كردن یكی از عزیزترین اعضای اسلام از پیكر اسلام است. و دیگر مسئله ی اتحاد
اسلام به تعبیر خود او. یكی از هدفهای سید جمال اتحاد اسلام بود؛ یعنی
می خواست با این تفرقه هایی كه استبدادها در طول حدود چهارده قرن و استعمار
در طول سه چهار قرن اخیر به وجود آورده است، چه تفرقه های به صورت مذهبی و
چه تفرقه های به صورت ملی و چه به صورتهای دیگر، مبارزه كند و معتقد بود كه
یك روح واحد بر تمام ملل اسلامی حاكم است و نیازمند به بیداری است.