در
کتابخانه
بازدید : 500410تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این سخنرانی در سال 1347 شمسی در شب نیمه ی شعبان و در یك منزل شخصی ایراد شده است.

بسم اللّه الرحمن الرحیم.

الحمد للّه ربّ العالمین بارئ الخلائق اجمعین والصلاة والسّلام علی عبداللّه و رسوله و حبیبه و صفیّه، سیّدنا و نبیّنا و مولانا ابی القاسم محمّد صلی الله علیه و آله و علی اله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین، اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم:

اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ [1]. در عرف ما این طور معروف است كه به بعضی از افراد می گوییم مؤمن. می گوییم فلان كس مرد مؤمنی است. مقصود این است كه مرد عابد و متعبدی است؛ یعنی واجباتش را انجام می دهد، مستحبات را هم زیاد انجام می دهد، زیارت می رود، نافله می خواند، ذكر زیاد می گوید. اما درباره ی فرد دیگری كه دارای این مشخصات نیست، می گوییم فلان كس آدم مؤمنی یا آدم مقدس مآبی نیست. این اصطلاح عرف است ولی یك اصطلاح هم قرآن دارد. قرآن به بعضی از مردم می گوید مؤمن و به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 640
بعضی دیگر می گوید كافر و غیرمؤمن. مؤمن در اصطلاح قرآن یعنی چه؟ یعنی صاحب ایمان. غیرمؤمن یعنی كسی كه فاقد ایمان است. ایمان یعنی چه؟ از خود ایمان شروع كنیم؟ .

ایمان مربوط به دل، قلب و اعتقاد است و این، نصّ قرآن مجید است. عده ای از اعراب بادیه نشین آمدند خدمت پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و گفتند: «امَنّا یا رَسولَ اللّه» ما ایمان آوردیم. آیه ی قرآن نازل شد: قالَتِ اَلْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ اَلْإِیمانُ فِی قُلُوبِكُمْ [2]یعنی گروهی از اعراب بادیه نشین آمدند نزد تو (پیغمبر) و گفتند ما ایمان آوردیم. به آنها بگو: شما نگویید ما ایمان آوردیم، بگویید ما اسلام آوردیم. (اسلام آوردن یعنی شهادتین را به زبان آوردن ولی ایمان مربوط به دل و قلب است، مربوط به اعتقاد باطن است. ) هنوز ایمان در دل شما مردم نفوذ نكرده است.

از این آیه می فهمیم كه ایمان واقعیت و حقیقتی است مربوط به روح انسان نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پیشانی انسان كه آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان كه متذكر خدا باشد یا نباشد، بلكه به ریشه ی این امور - كه عبارت است از یك حالت قلبی و فكری و اعتقادی- مربوط است. شما می پرسید: ایمان به چه؟ بگویم به خدا؟ بگویم ایمان به صفات خداوند؟ بگویم ایمان به رسالت پیغمبر و نزول وحی بر او؟ بگویم ایمان به اینكه معادی هست؟ بله، همه ی اینها درست است ولی خود قرآن تمام اینها را در یك كلمه جمع كرده است كه من فقط می خواهم آن را توضیح بدهم. آن كلمه كلمه ای است كه در اولین آیه ی سوره ی بقره به یك اعتبار و در سومین آیه ی آن به اعتبار دیگر ذكر شده است. در سوره ی بقره این طور می خوانیم:

بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ. `الم. `ذلِكَ اَلْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ. `اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ [3].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 641
در عبارتاَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ (آنها كه به حقایق نهانی ایمان دارند) كلمه ی «غیب» یك كلمه است به جای چندین كلمه؛ ایمان به خدا هست، ایمان به صفات پروردگار هست، ایمان به دستگیریهای نهانی و غیبی در یك شرایط معین هست.

حالا كلمه ی «غیب» را تا اندازه ای كه متناسب با این جلسه باشد شرح می دهم، بعد دنباله ی عرایضم را عرض می كنم.


[1] بقره/3.
[2] حجرات/14.
[3] بقره/1- 3.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است