إِنَّ اَلصَّلاةَ تَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اَللّهِ أَكْبَرُ [1].
در اسلام، عبادات گذشته از اصالتی كه دارند جزء برنامه ی تربیتی آن هستند. توضیح
اینكه اصالت داشتن عبادت به معنی این است كه قطع نظر از هر جهتی، قطع نظر از
مسائل زندگی بشر، عبادت خودش جزء اهداف خلقت است:
وَ ما خَلَقْتُ اَلْجِنَّ
وَ اَلْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ [2]. عبادت مركبی است برای تقرب به حق و در واقع برای
تكامل واقعی بشر. چیزی كه خود مظهر تكامل بشر و خود هدف و غایت است،
لزومی ندارد كه مقدمه و وسیله ی چیز دیگر باشد. ولی در عین حال عبادات، گذشته
از این اصالت، مقدمه ی چیز دیگر هم هستند، یعنی همان طور كه عرض كردم خود
برنامه ی تربیتی اسلامند به این معنی كه اسلام كه می خواهد افراد را چه از نظر اخلاقی
و چه از نظر اجتماعی تربیت كند، یكی از وسایلی كه برای این كار اتخاذ كرده- و از
قضا این وسیله از هر وسیله ی دیگری در اخلاق و روح بشر مؤثرتر و نافذتر است-
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 516
عبادت است. حالا چگونه است، این مطلب را توضیح می دهم.
محور مسائل اخلاقی، خود را فراموش كردن و از خود گذشتن و از منافع خود
صرف نظر كردن است. همان طور كه در سلامت بدن یك اصل هست كه به منزله ی مبدأ
و منشأ همه ی خوبیهاست و آن مسئله «حِمیه» یعنی ترك پرخوری است، در اخلاق
هم یك مسئله وجود دارد كه اُسّ اساس همه ی مسائل اخلاقی است و آن رهایی از
خودی و رها كردن و ترك «منیّت» است.