پیغمبر اكرم علیه السلام فرمود: «من مبعوث شدم تا اخلاق بزرگوارانه را تتمیم و تكمیل
كنم. »
[1]افراد بشر همان طوری كه از لحاظ قیافه و رنگ متفاوتند: یكی زیباست و
یكی زشت، یكی سیاه است و یكی سفید و یكی زرد و یكی سرخ، از لحاظ صفات
روحی و خلق و خوی نیز متفاوتند: یكی خوشخو است و یكی بدخو، یكی رئوف و
مهربان است و دیگری بی مهر و قسیّ القلب، یكی بی آزار است و دیگری موذی،
یكی شجاع است و دیگری ترسو، یكی عفیف و باتقواست و دیگری لاابالی و
بی قید، یكی بلند نظر است و دیگری پست، یكی عادل است و دیگری ظالم، یكی
حرّ و آزاد است و دیگری زبون و بنده صفت، ولی با این تفاوت كه اولا شكل و اندام
و رنگْ انتخابی و اختیاری و قابل تغییر و تبدیل نیست و اما صفات روحی و اخلاق
و خویها تا حد زیادی انتخابی و اختیاری و قابل تغییر و تبدیل است؛ دیگر این كه
رنگ و شكل و اندام در سعادت و خوشی بشر تأثیر قابل توجهی ندارد اما صفات و
حالات روحی بزرگترین عامل سعادت و یا بدبختی افراد و اقوام است.
یك فرقی كه بین انسان و سایر انواع حیوان هست این است كه هر نوعی از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 432
انواع حیوان دارای یك نوع غرایز و خویهای ثابت هستند و كمتر می توان آنها را
تغییر داد. شیر یا پلنگ یا اسب یا سگ یا گربه هركدام دارای یك سلسله صفات از
درندگی یا بی آزاری یا حرص یا فریبكاری یا وفا یا بی وفایی است و همه افراد نوع،
آن صفت را یكسان دارند. مثلا نوع سگ وفادار است و این صفت در همه افراد این
حیوان دیده می شود و نوع گربه از این صفت بی بهره است، نوع زنبور عسل یا
مورچه با یك سلسله صفات آفریده شده اند كه به صورت ثابت و یكنواخت و به
طور یكسانی در همه افراد آنها موجود است.
مجموع صفات هر حیوانی متناسب است با وضع زندگی و ساختمان وی؛ یعنی
برای زندگی هر حیوانی، بهترین صفات همان است كه به طور غریزه همراه دارد. اما
انسان این طور نیست. اولا همه افراد انسان از لحاظ صفاتْ یكنواخت نیستند، بلكه
هر صفتی در منتها درجه افراط و تفریط در انسانها دیده می شود. بشرهایی دیده
می شوند در منتهای جود و بخشندگی، بشرهایی هم دیده می شوند در منتهای بخل و
امساك، همچنین از لحاظ شجاعت و جبن و از لحاظ پارسایی و ناپارسایی و سایر
صفات.
پس معلوم می شود كه دستگاه خلقت و طبیعت، هر حیوانی را به صفات لازم
حیات مجهز كرده مگر انسان را. اما در خلقت و طبیعت، درباره انسان هم كوتاهی
نشده: از طرفی به وی عقل و اراده داده شده كه می تواند صفات خوب یعنی صفاتی
را كه متناسب شأن و مقام و زندگی آدمی است از صفات بد تمیز بدهد و خود را به
صفات خوب مجهز كند، از طرف دیگر خداوند گروهی از بندگان برگزیده و مخلص
خود را- كه ما آنها را به نام انبیاء می خوانیم- مبعوث فرموده كه صفات خوب و به
تعبیر رسول اكرم اخلاق بزرگوارانه را تتمیم و تكمیل كنند، یعنی مردم را به صفاتی
كه شایسته انسانیت است و موجب رُقاء و كمال و رونق زندگی انسانی است تشویق
و توصیه كنند؛ صفات مخالف را از روح آنها پاك كنند و صفات خوب و مناسب
شأن آدمی را در آنها ایجاد كنند.
پس معنی سخن پیغمبر این است كه من مبعوث شده ام برای این كه آدمیّت را
تكمیل كنم. یكی از فلاسفه می گوید: عالیترین هدفی كه انسان می تواند داشته باشد
شركت در آدم سازی است.
كسانی كه به بشریت خدمت كرده اند آنها هستند كه یك چیز خوب به بشر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 433
داده اند. یكی مَركب خوب در اختیار بشر گذاشته و یكی وسیله روشنایی خوب و
یكی اسلحه خوب و یكی عمارت و ساختمان خوب و یكی راه خوب و بالاخره هر
كسی كه به بشر خدمت كرده از این راه بوده كه یك وسیله خوب در اختیار بشر
گذاشته، به استثناء سلسله انبیاء و معلمان و مربیان الهی كه هدفشان این بوده كه
انسانهای خوب بسازند، و آنچه از اخلاق فاضله امروز دیده می شود مدیون
زحمات معلمان و مربیان الهی است.
هر وسیله خوب آنگاه به حال بشر مفید است كه خود بشر خوب باشد یعنی
اخلاق عالی انسانی داشته باشد، و اگر روح و جان بشر خوب نشد همه وسایل
خوب در راه تخریب و بدبختی بشریت به كار برده می شود. دانش و كار كه دو شرط
اساسی سعادت بشر می باشند هنگامی كافی خواهند بود كه مقرون به صفات خوب
اخلاقی بوده باشد و اگر نه مانند سلاح برّنده و كاری است كه در دست دیوانه ای
بیفتد.
تیغ دادن در كف زنگیّ مست
به كه افتد علم را ناكس به دست
علم و مال و منصب و جاه و قران
فتنه آرد در كف بد گوهران
امروز پس از هزاران سال كه از تمدن بشر گذشته، مقدس ترین كلمات برای
وی كلمه های حق، عدالت، همزیستی، دموكراسی، آزادی، برادری، مساوات،
احسان، حق شناسی، وفای به عهد، راستی، درستی، تقوا، پاكدامنی، نوع دوستی،
صفا و صمیمیت است. این كلمات نشانه های حقایقی است كه بشر آنها را مقدس
می شمارد و خوشبختی خود را در پرتو اینها می داند. از طرفی ابزارهای بسیار
سودمند در طول تاریخ به دست بشر افتاده: بشر قوای طبیعت را در خدمت خود
آورده، از برق و بخار و نیروی اتم وسایلی برای همه شئون زندگی فراهم كرده است.
این وسایل كمك فراوانی به خوشبختی بشر كرده است. باید دید آیا این وسایل،
بیشتر در خوشبختی بشر تأثیر دارد یا آن حقایق كه مقدس می شمارد. مسلّما اگر بنا
بشود بشر همه وسایل را در حدّ اعلا داشته باشد و اما اثری از آن حقایق وجود
نداشته باشد و یا این حقایق بوده باشد اما بشر این وسایل را نداشته باشد و مانند
دوره های اول تمدن زندگی كند، قسم دوم را ترجیح خواهد داد.
اگر آن حقایق وجود داشته باشد وسایل پیدا می شود، و اما اگر وسایل باشد و
آن حقایق نباشد تدریجا خود وسایل نیز از بین می رود. آن حقایق به منزله روح و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 434
حیات است و این وسایل به منزله عضو. اگر روح، سالم باشد عضو درست خواهد
شد و اما عضو بدون روح طولی نمی كشد كه فاسد می گردد.
آنچه هدف پیغمبران است اصلاح روح و معنی زندگی است. هنگامی كه روح و
معنی اصلاح شد و به تعبیر رسول اكرم اخلاق بزرگوارانه در جامعه پدید آمد، سایر
شئون زندگی تدریجا اصلاح می گردد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 435
[1] - . سفینه البحار، ج /1ص 411.