هنوز دو سال یا سه سال بیشتر از بعثت رسول اكرم نگذشته بود كه روزی پیغمبر
اكرم به پسرعموی خردسالش علی بن ابی طالب علیه السلام دستور داد غذایی از گوشت
ترتیب دهد و مقداری شیر مهیّا سازد و سران فامیل و خویشاوندان نزدیك
خودشان را دعوت كند، زیرا از طرف خداوند به پیغمبر وحی شده بود كه
خویشاوندان نزدیك خود را به اسلام دعوت و با آنها اتمام حجّت كن.
علی علیه السلام طبق دستور پیغمبر عمل كرد و در حدود چهل نفر دعوت نمود.
عموها و عموزادگان پیغمبر همه در آن مجلس جمع شدند. همین كه غذا صرف شد و
از پذیرایی فارغ شدند، پیغمبر رو كرد به جمعیت و فرمود: ای فرزندان عبدالمطّلب!
من جوانی را در عرب سراغ ندارم كه چیزی بهتر از آنچه من برای شما آورده ام او
برای قوم خود آورده باشد. من چیزی برای شما آورده ام كه خیر دنیا و آخرت
شماست. من از طرف خداوند دینی و آیینی برای شما آورده ام كه اگر به آن ایمان
آورید و عمل كنید، هم در دنیا سعادتمند خواهید شد و هم در آخرت. هر كدام از
شما در این مجلس پیشقدم بشود و ایمان خود را اعلام كند و پشتیبان من بوده
باشد، او برادر و وصی و خلیفه من خواهد بود.
این سخن در نظر آن جمعیت به قدری بزرگ و باورنكردنی جلوه كرد كه بعضی
زبان به استهزاء گشودند و دیگران سكوت كردند. یگانه كسی كه با كمال شهامت و
اطمینان با حضور پدر و عموها قدم جلو گذاشت و آمادگی خود را اعلام داشت،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 419
علی پسر عموی خردسال پیغمبر بود. در آن وقت در حدود دوازده یا سیزده سال از
عمر علی می گذشت. رسول خدا سخن خویش را دو نوبت دیگر نیز تكرار كرد و در
هر نوبت تنها علی بود كه پاسخ مثبت می داد. رسول خدا دست علی را فشرد و گفت:
برادر و وصی و خلیفه من تو خواهی بود.
علی علیه السلام كودك خردسالی بود كه پیغمبر اكرم او را از پدرش ابوطالب گرفت و
به خانه خویش آورد و در دامان خویش پرورش داد. هیچ كس به اندازه علی
پیغمبر را از نزدیك نمی شناخت و از نزدیك با او آشنا نبود و هیچ كس هم به اندازه
علی شیفته پیغمبر نبود و به او ایمان و اعتقاد محكم نداشت. هنگامی كه رسول خدا
به پیغمبری مبعوث گشت و دعوت خود را اظهار كرد، اولین مردی كه آن را پذیرفت
علی بود و اولین زنی كه پذیرفت خدیجه بود. علی در آن وقت در حدود ده سال از
عمرش می گذشت. از علی پرسیدند: آیا برای این كه به محمد ایمان بیاوری و دین
او را بپذیری با پدرت ابوطالب مشورت كرده ای؟ علی جواب داد: مگر آن روزی كه
خدا می خواست مرا بیافریند با پدرم ابوطالب مشورت كرد كه امروز كه من
می خواهم دین خدا را بپذیرم با پدرم در این باب مشورت كنم؟ !
علی مرد شماره دو اسلام است. هیچ كس به اندازه او در راه اسلام اخلاص و
فداكاری و مجاهدت به خرج نداد و هیچ كس به اندازه او به روح و معنی و حقیقت
اسلام آشنا نبود. او عالمترین و زاهدترین و باتقواترین مردم بعد از پیغمبر بود.
وجود علی بهترین نمونه تعلیمات عالیه اسلام است. عدالت علی و طرفداری وی از
حقوق مردم و مخصوصا حمایت وی از طبقه ضعیف، ضرب المثل جهان است.
علی در راه اسلام، خود را بكلی فراموش می كرد. در زمان حیات پیغمبر مانند
یك عاشق پاكباز و یك سرباز فداكار، فرمان پیغمبر را اطاعت می كرد. بزرگترین
فداكاری علی بعد از پیغمبر ظاهر شد. علی با آنكه قائم مقام واقعی پیغمبر بود و
خلافت را حق مسلّم خود می دانست، برای آنكه وحدت مسلمین محفوظ بماند و
زحمات رسول خدا هدر نرود از حق مسلّم خود چشم پوشید و با دیگران در كمال
صمیمیتْ همفكری و همكاری كرد. علی می گفت مادامی كه مصلحت جامعه
مسلمین محفوظ باشد و كارها بر مدار مصالح عمومی بچرخد و تنها كسی كه از حق
خود محروم مانده من هستم، من تسلیم و همراهم؛ من آنگاه قیام می كنم و به
مخالفت برمی خیزم كه مصالح عمومی را در خطر ببینم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 420