[1]
اعمالی كه به وسیله انسان انجام می گیرد دو قسم است: یك قسم اعمال طبیعی و
غیر ارادی مانند عمل هضم و عمل دَوَران خون و امثال اینها. در این گونه اعمال میل
و اراده و خواستن و نخواستن انسان دخالت ندارد، تابع جریان عوامل و علل
دیگری است. با مرتب بودن جهاز هاضمه و دستگاه دوران خون، انسان چه بخواهد
و چه نخواهد عمل هضم و دوران انجام می یابد.
قسم دیگر اعمال ارادی است، یعنی اعمالی كه با نیروی عزم و اراده صورت
می گیرد، قوّه تمیز و تشخیص و قوّه اراده و تصمیم ما در تكوین آنها دخیل است،
اگر بخواهیم انجام شود می شود و اگر نخواهیم انجام نمی شود مانند راه رفتن، غذا
خوردن، درس خواندن، سخن گفتن و امثال اینها.
اعمال غیر ارادی انسان شبیه به اعمال جمادات و نباتات است، مانند سوزاندن
آتش و غرق كردن آب كه بر یك منوال جاری است. بدیهی است اگر به جسم قابل
احتراقی یك ذره آتش برسد قهرا و جبرا می سوزد و اگر جسم سنگینی در آب بیفتد
قهرا فرو می رود. آتش یا آب فقط یك راه در پیش دارند و آن سوزانیدن و غرق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 303
كردن است، قدرت ترك كردن ندارند.
اما انسان در اعمال ارادی خویش آزاد است، قدرت انتخاب كردن دارد، مثلا
قدرت دارد این درس را بخواند یا نخواند، آن غذا را بخورد یا نخورد، فلان سخن را
بگوید یا نگوید. اینجاست كه یك نحو آزادی مخصوص برای انسان در میان سایر
موجودات این عالم ثابت می شود كه اصطلاحا «آزادی اراده» نامیده می شود و لهذا
انسان در این گونه اعمال همیشه دو راه در پیش دارد: سعادت یا شقاوت، و ارزش
و قیمت انسان مربوط به این گونه اعمال است. وضع قوانین و پیدا شدن شرایع و
تكالیف نیز برای كنترل كردن و تعیین خط مشی انسان در همین اعمال است. قرآن
كریم در سوره «
هَلْ أَتی عَلَی اَلْإِنْسانِ » می فرماید
: إِنّا هَدَیْناهُ اَلسَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا
كَفُوراً [2]یعنی ما راه را به انسان نمایاندیم، اما پیمودن و نپیمودن آن راه مربوط به خود
اوست. در انسان یك قوّه ای موجود است به نام قوّه عقل كه خیر و شر و نیك و بد و
صلاح و فساد را تمیز می دهد، و یك قوّه ای است به نام قوّه اراده كه اجرا كننده آن
چیزهایی است كه عقل تشخیص می دهد و محرّك و بیداركننده سایر ملكات و
قوای انسان است. مثلا ملكه هنرمندی یك صنعتگر و قوّه فكر یك فیلسوف و قوّه
عضلانی یك نفر كارگر را مادامی كه اراده، تحریك و تشجیع نكند افسرده و خامد
است و اثری در زندگی ندارد.
البته باید این نكته را متذكر شد كه معنی آزادی اراده این نیست كه تابع هیچ
نظم و قانون و سنتی نیست و خود به خود صورت می گیرد، زیرا كه این امر عقلاً
محال است. در فلسفه ثابت شده است كه هیچ حادثه ای در عالم هستی واقع
نمی شود مگر تحت یك نظم و جریان یك سلسله اسباب و علل بخصوصی.
علمای فن اخلاق كه موضوع علمشان اعمال ارادی است، از قدیم و جدید در
جست و جوی كشف همین قانونهای ثابت و قطعی كه بر امور نفسی و ارادی ما
حكومت می كند بوده و هستند. در اخلاق و روان شناسی ثابت شده كه اعمال انسان
پایه ها و اساسهای نفسانی دارند، مانند غریزه و عادت، كه بر روی آنها قرار
گرفته اند. البته ما آن پایه ها و اساسها را با حواس خودمان ادراك نمی كنیم، لكن از
راه آثار آنها كه همین اعمال ارادیه است و به اصطلاح منطقیین از طریق برهان انّی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 304
به وجود آنها پی می بریم.
بنابراین برای كسی كه بخواهد یك طریقه اخلاقی پیش بگیرد، اعمال خودش
را كنترل كند و یا كسی كه بخواهد عهده دار تربیت و اصلاحات معنوی جامعه بشود،
لازم است كه تنها به ظواهر اعمال قناعت نكند بلكه ریشه ها و پایه های آنها را
جست و جو نماید. قرآن كریم این اصل را تأیید می كند، می فرماید:
قُلْ كُلٌّ یَعْمَلُ عَلی
شاكِلَتِهِ ِ
[3]یعنی هر كسی هر عملی را انجام می دهد بر طبق حالات و صفات درونی
خود اوست.
فایده تربیت این است كه آن پایه ها و اساسها را طوری در روح افراد تكوین
می كند كه هیچ گاه اراده انسان متوجه كارهای زشت و پست نمی شود، همیشه
كارهای خیر و شایسته و به تعبیر قرآن «عمل صالح» غایت و هدف انسان قرار
می گیرد.
از اینجا سنگینی و دشواری این كار یعنی عهده داری تربیت جامعه روشن
می شود. مربی یعنی كسی كه متصدی بهداشت روحی جامعه است. ما در بهداشت
جسمی كه بیشتر مربوط به محسوسات است می بینیم چه اندازه تحصیل و مطالعه و
تجربه لازم است تا یك نفر، آنهم در یك قسمت مخصوص، متخصص شمرده شود.
قطعا در بهداشت روحی، بیشترْ فكر و تحصیل و مطالعه در رشته های مختلف علوم
و تجربه لازم است تا یك نفر صلاحیت عهده داری این وظیفه خطیر را پیدا كند.
همان طوری كه كوچكترین اشتباه برای یك طبیب گاهی زیانهای جبران ناپذیری
برای یك فرد به بار می آورد و گاهی منجر به هلاكت مریض می شود، اشتباهات
تربیتی و روحی نیز گاهی زیانهای عظیم و غیر قابل جبرانی را در جامعه ایجاب
می كند كه یك ملت را تا پرتگاه فنا و اضمحلال سوق می دهد.
در موضوعات دینی این وظیفه دشوارتر است، زیرا هر مطلبی كه به نام دین
گفته شود مؤثرتر است. اگر در یك نظریه دینی تحریفی بشود موجب بزرگترین
انحرافها می شود. این مطلب در گذشته تاریخ شواهد و امثال زیادی دارد و متأسفانه
یكی از دردهای مهم اجتماعی امروز ما نیز همین است و لهذا یكی از بزرگترین
نیازمندیها هدایت و راهنمایی افكار است در مسائل دینی. دیانت مقدسه اسلام اگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 305
خالی از هر گونه تحریفی تعلیماتش اجرا شود و پایه برنامه تربیتی قرار بگیرد،
بهترین ضامن سعادت جامعه ماست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 306
[
[1] - [تاریخ نگارش مقاله 25 محرم سال 1372 قمری مطابق با /71331/23 شمسی است. ]