در
کتابخانه
بازدید : 421430تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
خداشناسی، مبنای انسانیت
خداشناسی، پایه و اساس دین
دین، پشتوانه ی سعادت
بردگان و آزادگان
یاد خدا، تنها مایه ی آرامش جان
دین، یگانه رام كننده ی نفس امّاره
راه سعادت
اركان سعادت بشر
ایمان و عمل صالح
خواری معصیت و عزت طاعت
ارزش سرمایه ی عمر
دنیا، مزرعه ی آخرت
انسان، مربی خود
محاسبه ی نفس
ظلم به نفس
توبه
استغناء و بی نیازی، حافظ كرامت آدمی
ساده زیستی و پرهیز از تكلّف
حق و تكلیف
خصوصیات حق از نظر علی علیه السلام
دشمنان عقل
تقوا و روشن بینی
روحیه ی سالم
آرزوهای دراز
مرگ در نظر مردان خدا
سرمایه ی خُلق نیك
قلب سلیم
تأثیر كار در تهذیب اخلاق
لزوم همگامی كار و دانش
صبر و ظفر
اختیار، امتیاز بزرگ انسان
نعمت زبان و نطق
تأثیر عمل در هدایت بشر
روح اجتماعی مؤمن
رعایت جنبه های معنوی و اخلاقی در انفاق
فقر روحی و فكری
فقر معنوی
تعصب باطل
خطر تحریف در اسناد دینی
تأثیر گناه و معاشرت با بدان در سیاه دلی
تعارفهای دروغین
Expand نظر دین درباره ی دنیا نظر دین درباره ی دنیا
حقیقت زهد
حقوق مردم بر یكدیگر
دوران خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
تربیت علی علیه السلام- مقام نهج البلاغه
روش سیاسی علی علیه السلام
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
راه نیل به آسایش
غریزه فضیلت دوستی و كمال پرستی
ثمرات تعلیمات و قیامهای رجال دین
اغتنام فرصتها
[تكوین پایه های اعمال انسان به وسیله تربیت ]
توسعه فكر، پایه اول تربیت
Expand اثر انحراف فكری در توحید اثر انحراف فكری در توحید
استقلال فكر
حكومت عقل
فطریات بشر
خاندان نبوت و رسالت، حافظ اسلام
هدایت قلب
معرفت دنیای درون
[نهضت حسینی، معرّف دستور موقعیت شناسی اسلام ]
تأثیر روحیه در عمل
آنچه بر مردمی وارد می شود متناسب با روحیات آنهاست
هر چیز، ظاهری دارد و باطنی
ظهور هدایت بعد از ضلالت
Expand عشق الهی عشق الهی
آلایش و بی آلایشی در عقل و فكر
آثار به هم خوردن تعادل اجتماع
حسد
مالكیت نفس و تسلط بر خویشتن
غذای روح
توبه و انابه
خالق جهان و جهانیان
آثار ایمان به خدا
مأموریت پیغمبران خدا
پیغمبر اسلام
علی بن ابی طالب
فریضه علم
Expand كار در اسلام كار در اسلام
انسان به كسب اخلاق خوب نیازمند است
علل مفاسد اخلاق
قدرشناسی وقت و زمان
نظم و مهارت در استفاده از وقت و نیرو
نماز
روزه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.

الحمد للّه رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعین و الصلاة و السلام علی عبد اللّه و رسوله و حبیبه و صفیّه محمّد و آله الطاهرین. .

زمینه ی صحبت امشب یكی از خطب امیرالمؤمنین است در موضوع حقوقی كه مردم بر یكدیگر دارند. این خطبه را در صفّین انشاء فرموده و با این جمله ها شروع می شود:

اَمّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ لی عَلَیْكُمْ حَقّاً بِوِلایَةِ اَمْرِكُمْ، وَ لَكُمْ عَلَیَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذی لی عَلَیْكُمْ [1].

خداوند به موجب اینكه من زعیم امور شما و والی شما هستم حقی از من بر عهده ی شما قرار داده و معادل آن، حقی هم از شما بر عهده ی من قرار داده.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 232
بعد از بیان این جمله قبل از آنكه توضیحی بدهد كه حق من بر شما و حق شما بر من چیست، دو نكته در مورد حق ذكر كرد: یكی اینكه اَلْحَقُّ اَوْسَعُ الْاَشْیاءِ فِی التَّواصُفِ وَ اَضْیَقُها فِی التَّناصُفِ حق آسانترین چیزهاست به زبان و مشكلترین كارهاست در عمل؛ میدان حق برای گفتن و بیان و خطابه و مقاله و داد سخن دادن وسیعترین میدانهاست، ولی برای عمل و رعایت و تسلیم شدن تنگترین میدانهاست؛ به اندازه ای كه در اطراف حق و فواید رعایت آن و مضارّ ترك آن می توان استدلال كرد و صغری و كبری چید و جوش و خروش كرد در اطراف هیچ چیز دیگر ممكن نیست، و به اندازه ای هم كه چرخیدن بر محور حق كار دشواری است هیچ چیز دیگر این قدر دشوار نیست. این جمله را حضرت برای آن فرمود كه مردم را متوجه فاصله ی قول و عمل می نماید؛ برای این بود كه گول نخورند و حرفهای افراد را ملاك قضاوت قرار ندهند، عمل و رعایت را ملاك قرار دهند.

آنچه بشر در برابر او تعظیم می كند و سر فرود می آورد خود حق و رعایت حقوق است ولی گاهی اشخاصی تحت تأثیر حرف قرار می گیرند و حرف را دلیل روحیه و عقیده و ملكات اخلاقی قرار می دهند و از این راه در خطا می افتند.

نكته ی دیگری كه ذكر می كند این است: لایَجْری لِاَحَدٍ اِلاّ جَری عَلَیْهِ وَ لا یَجْری عَلَیْهِ اِلاّ جَری لَه حق، له هیچ كس قرار داده نشده مگر آنكه علیه او نیز قرار داده شده، و علیه هیچ كس قرار داده نشده مگر آنكه له او نیز قرار داده شده. حقوق مردم بر مردم یكطرفی نیست، متبادل است. اگر كسی بر كسی حقی دارد، معادل آن هم حقی از آن طرف بر عهده ی او هست. هركس به هر اندازه از اجتماع طلبكار است و اجتماع را در برابر خود موظف می داند، به همان نسبت مدیون اجتماع است. حق و تكلیف دوش به دوش یكدیگرند. این طور نیست كه همه ی حقها را به بعضی داده باشند و همه ی تكلیفها را بر دوش بعضی دیگر گذاشته باشند. «حق» بهره است و «تكلیف» زحمت و كار و مشقت. هركس كه از اجتماع بهره ای [می برد] باید به همان نسبت متحمل زحمت و به دوش كشیدن بار اجتماع باشد. رسول اكرم فرمود:

مَلْعونٌ مَنْ اَلْقی كَلَّهُ عَلَی النّاسِ. .

از رحمت الهی محروم است آن كس كه سنگینی اش بر دوش اجتماع باشد (و فقط باری بر دوش دیگران باشد و باری از دوش دیگران بر ندارد) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 233
پدر بر فرزند حقوقی دارد یعنی بهره هایی در وجود فرزند دارد كه ببرد ولی این حقوق و بهره ها یكطرفی نیست، فرزند هم بر پدر حقوقی دارد یعنی از وجود پدر بهره هایی دارد كه باید ببرد. پدر حق اطاعت و احترام دارد، فرزند هم حق تكفل و تربیت دارد. همچنین زن و شوهر، معلم و متعلّم، همسایه با همسایه، حاكم و رعیّت، همسفر با همسفر. نه تنها حقوق انسانها بر یكدیگر یكطرفی نیست و هر فردی مدیون سایر افراد است، نسبت به سایر موجودات هم كم و بیش همین طور است. تا هرجا كه شعاع بهره و استفاده ی انسان امتداد دارد، دایره ی تكلیف انسان هم وسعت دارد. در خطبه ای كه در روزهای اول خلافتش ایراد كرده، می فرماید: اِتَّقُوا اللّهَ فی عِبادِهِ وَ بِلادِهِ، فَاِنَّكُمْ مَسْؤلونَ حَتّی عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِم [2]خدا را در نظر بگیرید، هم در مورد بندگانش و هم در مورد سرزمینها و چهارپایان، زیرا مسئولیت شما اینقدر عمومیت دارد كه حتی در مورد بقعه ها و سرزمینها و در مورد حیوانات و چهارپایان از شما سؤال می شود. حق زمینها و حق حیوانات را هم باید ادا كنید. این زمین و این حیوانها برای استفاده و بهره برداری صحیح شماست(وَ لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِیها مَعایِشَ [3]شما را بر زمین مسلط كردیم، زمین را مسخّر شما قرار دادیم و مایه ی تعیّش و زندگی شما را در دل همین زمین قرار دادیم) . حقی كه زمین بر بشر دارد این است كه آباد بشود، زراعت بشود، عمران در او صورت گیرد، مخروبه و بایر نماند. و همچنین در مورد حیوانها نیز تكالیفی برای حفظ و رعایت و مواظبت آنها دارید. به همان دلیل كه فكر می كنید زمین و موالید روی زمین برای شما آفریده شده، باید بدانید مسئول و مدیون زمین و موالید روی آن می باشید.

بعد فرمود: وَ لَوْ كانَ لِاَحَدٍ اَنْ یَجْرِیَ لَهُ وَ لا یَجْرِیَ عَلیْهِ لَكانَ ذلِكَ خالِصاً لِلّهِ سُبْحانَه اگر كسی باشد كه او بر دیگران حق داشته باشد و دیگران بر او حقی نداشته باشند، او فقط طلبكار باشد، هیچ نوع مسئولیت و مدیونیّت درباره ی او صدق نكند، او ذات اقدس الهی است، زیرا حقی كه او بر بندگان دارد به معنای حظ و بهره نیست كه در عوض دَیْن او به عهده ی او بیاید. این معانی درباره ی مخلوقات صادق است كه از یكدیگر بهره می برند و به یكدیگر بهره می رسانند. خداوند غنیّ مطلق و فیّاض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 234
مطلق است. در نظام تكوین، مخلوقات در یكدیگر تأثیر دارند و از یكدیگر متأثر می شوند، به یكدیگر بهره می دهند و از یكدیگر بهره می برند. در نظام اجتماع هم بر طبق نظام تكوین، حقوقی و دیونی وضع شده كه همه از یكدیگر بهره ببرند و به یكدیگر بهره برسانند تا اجتماع سیر كمالی خودش را طی كند. اما ذات اقدس الهی از این معانی منزّه است. هرچه از ناحیه ی ذات اقدس او به بندگان رسیده و می رسد همه تفضّل است، احسان است، جود است، و به همین دلیل مخلوقاتْ سراسر وجودشان نسبت به ذات اقدس الهی دَیْن است، یك پارچه مسئولیت و مدیونیّت می باشند(لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ) [4].

بعد می فرماید: مهمترین حقوقی كه خداوند در این عالم قرار داده حق والی بر رعیت و حقوق رعیت بر والی است، و این حقوق را مایه ی نظام الفت و عزت قرار داده. اگر این حقوق متبادل شود آنوقت حق مطلقاً محترم می گردد، كار دین درست می شود، محیط و زمان اصلاح می گردد. شما نباید توقع داشته باشید كه صلاح من به تنهایی كافی باشد برای اصلاح امور. من خودم شخصاً تا آخرین درجه، رعایت وظایف خودم و حقوق شما را می كنم. این كافی نیست، شما هم باید صالح باشید.

همان طوری كه من حقوق شما را رعایت می كنم، شما هم حق مرا رعایت كنید تا همه ی كارها درست شود و كارها بر محور خود بچرخد.

یكی از مورخین عصر ما بعد از آنكه بحثی می كند راجع به سیرت و حكومت علی علیه السلام، می گوید: از اینجا معلوم می شود كه تنها اینكه خلیفه و زمامدارْ بیدار و عادل و خیرخواه و طالب رضای خدا باشد، قادر بر حل مشكلات باشد، كافی نیست؛ عامه ی مردم هم باید هوشیار و آشنا به حقوق و وظایف خود باشند، باید از هوشیاری و میل به عدالت بهره مند باشند، باید آنها هم خواستار حق و عدالت بوده باشند.

خود امیرالمؤمنین (سلام اللّه علیه) در یكی از نامه ها به یكی از عمّال خود می نویسد:

حقی كه مردم بر والی دارند این است كه نعمتها اخلاق او را تغییر ندهد و به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 235
طول زمان زمامداری مغرور نگردد، بین خود و مردم فاصله ایجاد نكند، به مردم نزدیك باشد. حق شما بر من این است كه مطلبی را بر شما پنهان نكنم مگر آنكه مربوط به اسرار جنگ باشد؛ دیگر اینكه هیچ كاری را بدون مشورت شما انجام ندهم مگر آنكه مطلبی باشد كه تكلیفش را اسلام معین و مشخص كرده؛ دیگر اینكه همه ی شما را به یك چشم نگاه كنم.

بعد از قسمتهایی، به نكته ی دیگری در این موضوع اشاره می كند، می فرماید:

وَ لَیْسَ امْرُؤٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ فِی الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِی الدِّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوْقِ اَنْ یُعانَ عَلی ما حَمَّلَهُ اللّهُ مِنْ حَقِّهِ وَ لاَامْرُؤٌ وَ اِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُیونُ بِدونِ اَنْ یُعینَ عَلی ذلِكَ اَوْ یُعانَ عَلَیْهِ [5].

این جمله در زمینه ی تعاون بر حقوق است كه همه باید با همكاری یكدیگر و با اجتماع و اتحاد و فعالیتهای اجتماعی به حقوق خود برسند. می فرماید: هیچ كس هر اندازه دارای مقام شامخی باشد نباید این خیال را در دماغ خود قرار بدهد كه من بالاتر از این هستم كه احتیاج به همكاری دیگری داشته باشم، و درباره ی هیچ كس هم هر اندازه در نظرها كوچك بیاید و به چشم نیاید نباید فكر كرد كه او كوچكتر از این است كه دعوت به همكاری بشود و یا به خود او كمك بشود؛ نه كسی بالاتر از مقام همكاریهای اجتماعی است و نه كسی پایین تر، همه محتاجند و به همه احتیاج هست.

قرآن كریم می فرماید: وَ تَعاوَنُوا عَلَی اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی اَلْإِثْمِ وَ اَلْعُدْوانِ [6]در كارهای خوب، در احسانها و منشأ خیر شدن ها و بر اقامه ی تقوا و طهارت، یكدیگر را اعانت كنید و به كمك یكدیگر بشتابید، و اما در شر و فساد و كینه توزی ها یكدیگر را اعانت نكنید.

امیرالمؤمنین راجع به اتفاق و اتحاد بیانات زیادی دارد. در اینجا با این فكر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 236
مبارزه می كند كه بعضی از مردم را غرور می گیرد و خودشان را مافوق همفكری و همكاری، مافوق عقل و فكر و عمل دیگران فرض می كنند؛ فكر نمی كنند كه عقل فرد هر اندازه صائب باشد و عمل فرد هر اندازه مؤثر باشد، مثل عقل اجتماعی و عمل اجتماعی نیست. در دستورات دین مقدس اسلام به مشورت توصیه ی اكیدی شده خصوصاً در كارهای اجتماعی. اولاً خود قرآن می فرماید:

وَ اَلَّذِینَ اِسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا اَلصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ [7].

آنها كه دعوت الهی را پذیرفته و نماز را بپا داشته اند و كارهای خود را با مشورت حل و فصل می كنند و از روزیها كه به آنها داده ایم انفاق می كنند.

یكی از مختصات اهل ایمان را این مطلب قرار می دهد كه كارهاشان را با شور و همفكری صورت می دهند؛ آن را همردیف نماز و انفاق قرار داده. درباره ی رسول اكرم می فرماید:

فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ [8].

نسبت به مردم عفو و گذشت داشته باش، برای آنها دعا و استغفار كن و در كارها با آنها مشورت كن.

رسول خدا با آنكه پیغمبر بود و با آنكه مردم توقع نداشتند كه او رأی و عقیده و نظر آنها را بخواهد و دخالت دهد، او خودش برای آنكه مردم را تحقیر نكرده باشد، برای آنكه به مردم شخصیت بدهد و شخصیت آنها را محترم بشمارد، برای اینكه دستورالعمل امت باشد برای همیشه، با آنها مشورت می كرد و از آنها نظر می خواست. داستان مشورت نظامی در جنگ خندق و نظر دادن سلمان فارسی كه در ایران در این گونه مواقع دور شهر خندق می كَنند و به این وسیله از خود دفاع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 237
می كنند و پذیرفتن رسول اكرم نظر سلمان را، معروف است.

سخن امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن خطبه همینكه به اینجا رسید كه فرمود: یك نفر در هر مقام و هر درجه ای باشد، مقامش در دین و در نزد خدا هرچه باشد، مافوق همكاری با دیگران نیست، افراد دیگر هم هر اندازه در چشمها حقیر و بی قدر نمایند این حق از آنها سلب نمی شود كه به همكاری دعوت بشوند؛ سخن كه به اینجا رسید یكی از مستمعین مثل اینكه تهییج شد و تحت تأثیر احساسات خود قرار گرفت، از جا حركت كرد و از آن حضرت تشكر و ثنای بلیغی كرد. بعد از حرفهای او دومرتبه حضرت به سخن درآمد و جمله هایی فرمود. از آن جمله ها من امشب فقط یك نكته را- كه باز در مورد حق است و مكمّل مطالب گذشته است- عرض می كنم. آن نكته این است كه حضرت آمادگی خود را برای شنیدن هر نوع انتقادی و عرضه داشتن پیشنهادهای اصلاحی ذكر می كند و می گوید: با من به تعارف و رودرواسی و مجامله رفتار نكنید، هرچه به نظرتان می رسد بگویید. فرمود:

وَ لا تُخالِطونی بِالْمُصانَعَةِ وَ لا تَظُنّوا بِیَ اسْتِثْقالاً فِی حَقٍّ قیلَ لی وَ لاَ الِْتماسَ اِعْظامٍ لِنَفْسی، فَاِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ اَنْ یُقالَ لَهُ اَوِ الْعَدْلَ اَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ كانَ الْعَمَلُ بِهِما اَثْقَلَ عَلَیْهِ [9].

با من با تعارف و تملّق و رودرواسی رفتار نكنید. گمان نبرید كه گوش من برای شنیدن انتقاد و عرضه شدن اینكه مقتضای حق این است كه چنین و چنان باشی سنگین است. بدانید آن كس كه شنیدن انتقاد و تذكرات و سخن حق بر گوشش ثقیل است، عمل بر طبق حق بر او سنگین تر خواهد بود. علامت اهل حق و اهل عدل این است كه از تذكرات و انتقادات پروا ندارند.

این جمله را برای این فرمود كه قبلاً آن مرد برخاسته بود و از آن حضرت مقداری ثنا و ستایش كرده بود. خواست به مردم بفهماند كه گمان نكنید من خوشم می آید كه از من تعریف كنید، بنای كار را بر مصانعه و مجامله بگذارید؛ نه، برعكس، انتظار من اظهارنظرهای صریح و خیرخواهانه است در كارها: فَلا تَكُفّوا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 238
عَنْ مَقالَةٍ بِحَقٍّ اَوْ مَشْوَرَةٍ بِعَدْلٍ مبادا از تذكرات بجا و از مشورت دادن ها مضایقه كنید.

اینكه می گویند حكومت علی علیه السلام عالیترین مظهر دموكراسی بود روی همین جهات بود. خودش با آنكه امام است و قدرتهای مادی و معنوی را در اختیار دارد، به مردم پر و بال می دهد، آنها را بر انتقاد و اعتراض تشجیع می كند. البته این نكته هم هست كه هر اعتراضی بحق نیست و انتقاد كننده دو شرط باید داشته باشد: یكی آنكه حسن نیت داشته باشد، یعنی غرض شخصی نداشته باشد، مقصودش اصلاح باشد نه اینكه مقصودش لجن مال كردن و لگدمال كردن طرف باشد؛ دیگر آنكه حسن تشخیص داشته باشد، یعنی اهل درك و تشخیص باشد؛ انتقادهای جاهلانه و احمقانه بسیار زیان آور است. انتقاد اگر بر مبنای حسن نیت و حسن تشخیص باشد موجب حركت و اصلاح است و اگر بر مبنای سوء نیت و بر مبنای جهالت و عدم تشخیص و عدم آشنایی به مصالح عالیه ی اجتماع و راه صحیحی كه لازم است اجتماع [طی كند] واقع شود، آن وقت چوب لای چرخ گذاشتن است و سبب هرج و مرج و توقف است.

بعد جمله ای دارد كه معنایش این است: هیچ شخصی و هیچ مقامی بالاتر از اینكه مورد انتقاد قرار بگیرد نیست.

مجموع نكته هایی كه علی علیه السلام درباره ی حق فرمود، چهار نكته بود كه خلاصه اش را تكرار می كنم: اول اینكه حق در زبان آسانترین چیزها و در عمل مشكلترین كارهاست. عمل، ملاك قضاوت درباره ی اشخاص است نه گفتار.

دوم اینكه خدای متعال حقوق مردم را بر یكدیگر یكطرفی وضع نكرده، حقوق متبادل است، هركس حقی بر عهده ی اجتماع دارد دَیْنی هم به اجتماع دارد. تنها ذات اقدس الهی است كه بر مخلوقات خود حق دارد و دَیْنی نسبت به آنها ندارد.

سوم اینكه رسیدن به حقوق بدون تعاون و كمك میسر نمی شود، از تك روی و تك اندیشه ای كاری ساخته نیست، هیچ كس مافوق همكاری و همفكری با دیگران نیست همان طوری كه هیچ كس مادون همكاری و همفكری نیست.

چهارم: علامت اهل حق این است كه از استماع تذكرات اصلاحی و انتقادات صحیح و بجا ابا و امتناعی ندارند. اولین دلیل صدق و كذب كسی كه مدعی است اهل حق است و روی مرز حق رفتار می كند این است كه گوشش آماده ی شنیدن انتقاد و اعتراض باشد [یا نباشد. ] هیچ فردی از افراد نیست كه در سطح بالاتر از اعتراض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 239
و انتقاد قرار گرفته باشد.

این بود قسمتی از كلام امیرالمؤمنین علیه السلام پیشوای اهل حق [درباره ی حق ] و درباره ی عدالت كه مبنایش محفوظ ماندن حقوق است.

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته
[1] . نهج البلاغه ، خطبه ی 214
[2] . نهج البلاغه ، خطبه ی 165
[3] . اعراف/10
[4] . انبیاء/23
[5] . نهج البلاغه ، خطبه ی 214
[6] . مائده/2
[7] . شوری/38
[8] . آل عمران/159
[9] . نهج البلاغه، خطبه ی 214
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است