قرآن كریم می فرماید:
اگر پاك و پرهیزكار بوده باشید خداوند به شما روشن بینی می دهد و بر
بصیرت شما می افزاید
[1]
كتاب مقدس ما قرآن به موجب این آیه و آیه های دیگری صریحاً بین تقوا و
پرهیزكاری از یك طرف و روشن بینی و افزایش نور بصیرت از طرف دیگر رابطه ی
مستقیم قائل است؛ یعنی به هر اندازه آدمی پاكتر و پرهیزكارتر و بی غرض و
مرض تر و در مقابل حقایق تسلیم تر باشد، نورافكن عقل و فكرش روشن تر و
نافذتر است. در حدیث معروفی آمده است كه:
از فراست مرد با ایمان در حذر باشید كه او با نور خدا می نگرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 142
مقصود این است كه مرد با ایمان به موجب ایمانی كه دارد همواره دل و روح خویش
را از آلایشها پاك نگه می دارد و نمی گذارد آینه ی روحش با غبار حسادت و
كینه توزی و خودخواهی و عناد و لجوج و تعصب مكدّر شود و برای عقل كه نور
خداست حجابی و پرده ای پدید آید و لهذا از این نور خدایی حداكثر استفاده را
می برد و بی پرده حقایق را مشاهده می نماید.
بین دل كه كانون احساسات و عواطف است و عقل كه كانون مشاعر و ادراكات
است ارتباط و پیوستگی برقرار است. از دل محبت و آرزو و میل و عاطفه
برمی خیزد و از عقل فكر و منطق و استدلال و استنتاج سر می زند. اگر بخواهیم عقل
را در كار فكر و منطق و استدلال و استنتاج آزاد بگذاریم باید میلها و عواطف نیك
و بد خود را تحت نظر بگیریم. اگر بر ما طمع و حرص حكومت كند، اگر اسیر عناد و
لجاج و تعصب باشیم، اگر گرفتار عقده ی حسادت و كینه توزی باشیم و این آتشها در
وجود ما شعله ور باشد، باید بدانیم كه از این آتشها كه هیزمش جز وجود ما و
سلامت خود ما و اعصاب و قلب و اعضای خود ما چیزی نیست دودهای تیره
برمی خیزد و فضای روح ما را تیره و تار می كند. وقتی كه تیرگی فضای روح را
گرفت، چشم عقل نمی تواند ببیند. علی علیه السلام می فرماید:
بیشتر زمین خوردن های پهلوان عقل همانا در فضای حكومت
طمعهاست
[2]
و نیز علی علیه السلام می فرماید:
خودبینی و بزرگ بینی انسان نسبت به خود (كه از آن به «عُجب» تعبیر
می شود) یكی از حاسدان عقل و خرد اوست
[3]
شاعر عرب می گوید:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 143
دو چیز است كه از یك پستان شیر خورده اند و آندو تقوا و حكمت است، و
دو چیز است كه اهل یك شهر و دیار محسوب می شوند و آندو ثروت و
سركشی است.
شاعر فارسی زبان ما می گوید:
حقیقت سرایی است آراسته
هوا و هوس گرد برخاسته
نبینی كه هرجا كه برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد؟
تو را تا دهان باشد از حرص باز
نیاید به گوش دل از غیب راز
در قرآن كریم این تعبیر زیاد آمده كه «بر دلها قفلها زده شده است. » و یا اینكه
«گوش هست و شنوایی نیست، و چشم هست و بینایی نیست» . درباره ی عده ای از
مردم می فرماید: «كران و لالان و كوران اند و امیدی به بازگشت آنها نیست» . واقعاً
هم همین طور است كه آدمی در اثر یك نوع بیماریهای روانی و اخلاقی قوّه ی تمیز و
ادراك خود را از دست می دهد، از حوادث جهان عبرت نمی گیرد، در مكتب زندگی
- كه پر است از تجربه و پند و اندرز- درسی فرا نمی گیرد. مدرسه ی روزگار
آموزنده ترین مدارس است. تاریخ جهان و سرگذشت جهانیان و نشیب و فرازهایی
كه برای افراد و ملتها همواره پیش آمده و پیش می آید، بهترین معلم است. رمز
سعادت در كیفیت استفاده و بهره ای است كه انسان از آموزشهای تكوین می برد.
علی علیه السلام فرزند بزرگوار خود حسن بن علی را اكیداً توصیه می كند كه در تاریخ
گذشتگان فكر كن و آثار آنها را مطالعه نما، و می فرماید: من خودم هرچند در آن
زمانها نبوده ام و از نزدیك شاهد وقایع آنها و زیر و رو شدن اوضاع آنها نبوده ام ولی
در تاریخ زندگانی آنها سیر و مطالعه كرده ام، رمز كار آنها و نشیب و فرازهای
زندگانی آنها را به دست آورده ام، حالا مثل این است كه همراه آنها بوده ام چون
اطلاعات كافی در این زمینه دارم و بلكه مثل این است كه از اول دنیا تا امروز زنده
بوده ام و همراه همه ی آنها بوده ام، تجربه های فراوان آموخته ام، درسهای زیادی یاد
گرفته ام، اكنون گنجینه ای هستم از تجربه ها و حكمتها كه به صورت پند و اندرز
برای تو و دیگران بیان می كنم.
یك تجربه در جلو چشم صدها نفر واقع می شود، ولی آیا همه ی آنها به یك نحو از
آن تجربه استفاده می كنند؟ البته نه. استفاده ی هركدام بستگی دارد به دو چیز: یكی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 144
میزان عقل و علم و هوش و ذكاوت هركدام از آنها، و دیگری میزان صفا و خلوص
نیت و طهارت و پاكی روح آنها. قرآن كریم می فرماید: كسانی كه در راه ما (یعنی در
راه رسیدن به حقیقت و خیر و سعادت) مجاهده كنند و از روی صدق گام بردارند،
ما روی عنایت و لطف عمیمی كه داریم كه به هر مستعدی به اندازه ی استعدادش فیض
و رحمت می رسانیم، او را هدایت و راهنمایی می كنیم، به او روشنی و بصیرت
می دهیم كه بهتر ببیند و بهتر درك كند و بهتر قضاوت كند. در آیه ی دیگر می فرماید:
آیا آن كس كه روحی مرده داشت و ما او را زنده ساختیم و نوری به او
دادیم كه با آن نور در میان مردم حركت كند و معاشرت نماید، با آن نور با
مردم برخورد كند، با آن نور روابط اجتماعی خود را با دیگران تحت نظر
بگیرد، آیا اینچنین آدم روشن با آن كسی كه عناد و لجاج و سایر صفات
رذیله او را تیره و تاریك كرده است و در تاریكی گام بر می دارد، در میان
شك و حیرت و تردید و اضطراب گرفتار است و راه بیرون شدن را
نمی داند، آیا این دو نفر مساوی با یكدیگرند؟ .
این است كه بزرگان و پیشوایان دین و اخلاق گفته اند تا انسان روشن بین نباشد، راه
سعادت خویش را پیدا نمی كند و تا دودهای آتش حسد و كینه و خودپرستی و
تكبر و دیوصفتی و سایر صفات رذیله را از بین نبرد، نورافكن عقلش نمی تواند راه
را بر او روشن كند.
[2] .
نهج البلاغه ، حكمت 219
[3] .
نهج البلاغه ، حكمت 212