در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ما در اینجا [1]كه خود را پاسدار معارف اسلامی می دانیم باید یكی از وظایف خودمان را این بدانیم كه از روی مبانی دقیق علمی، فلسفی، اجتماعی و مطالعات زیاد تاریخی، این راه را در میان این دو دسته ی مفرط و مفرّط، در جامعه مشخص كنیم؛ [همچنان كه با آن طبقه مبارزه می كنیم كه انحرافات زمان را به نام پیشرفت زمان می پذیرند، ] با آن طبقه مبارزه كنیم كه با هر جدیدی و با هر امر نوی مخالفت می كنند. یك عده افراد بودند كه گویا همه ی پیمانهایشان با كهنه بسته شده بود. مثلاً برای نوشتن باید یك قلمدان مركّب باشد و لیقه به آن شكل باشد كه چقدر وقت بگیرد برای اینكه این مركّب درست بشود و قلم دم به دم در دوات برود، چقدر وقت از این جهت می گیرد، باز قلم یك جایش مثلاً پر مَد بنویسد یك جایش كم مد؛ به جای یك خودنویسِ به این سادگی كه انسان یك دفعه كه به این سرعت پر می كند،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 483
بعد ساعات متوالی می نویسد، فكرش هم دیگر صرف اینكه دائماً متوجه دوات و قلم باشد نمی شود. می گفتند چون از قدیم پدران ما همیشه با دوات و قلم كار می كردند ما با خودنویس كار نمی كنیم. به قول آن شخص گفته بود: «یَترُكونَ حمارَ اللّه وَ یَركَبونَ شمن دو فِرْ [2]» حمار اللّه را رها می كنند و سوار شمن دو فِر می شوند! .

در مشهد- ما كه یادمان نمی آید ولی شنیدیم- اولین باری كه در «آستانه» برق كشیدند یك كسی هیاهو راه انداخت، مردم ریختند و تمام چراغ برقها را خاموش كردند. به چه دلیل؟ مگر در متنی از متون اسلام، در آیه ای از آیات قرآن مثلاً وارد شده یا ایها الذین آمنوا علیكم به چراغ نفتی و مبادا كه این چراغ نفتی را از دست بدهید! یا ایها الذین آمنوا علیكم به اینكه همیشه الاغ سوار بشوید و غیر از الاغ چیز دیگری سوار نشوید. اینها مخلوط كردن دین با سنتهایی است كه در میان مردم پیدا می شود و بعد شكل تقدس پیدا می كند.

باز یادم هست كه در دهات، تازه دبستان پیدا شده بود و یك آقایی این جور استدلال می كرد- البته خلط مبحث بود- و در واقع مغالطه می كرد، می گفت: ای آقا! این حرفها چیست، مگر مردم دیگر كه مكتبخانه می رفتند ملا نمی شدند؟ مگر شیخ مرتضی انصاری از راه همین «الف دو زبر اَن دو زیر اِن دو پیش اُن» ملا نشد؟ خوب بچه های ما هم همین جورند. او خیال كرده كه شیخ مرتضی انصاری كه شیخ مرتضی انصاری شد شرطش همین بود. شیخ مرتضی انصاری كه شیخ مرتضی انصاری شد به علل دیگری بود، البته این هم مانع بزرگی در راهش نبود. برای او هم اگر یك متد درسی بهتری تعیین شده بود از آنچه هم كه شد خیلی بهتر می شد. این دیگر جزو اسلام نیست كه مثلاً ما نوآموز را كه می خواهیم یاد بدهیم حتماً باید به آن ترتیبِ الف ب و بعد الف سرگردان و از این حرفها باشد یا به شكل دیگری. اسلام كه روی این جور مسائل تكیه ای نكرده است.

در بخش دوم كه ما وارد مسائل اسلامی می شویم باز فهرست وار چند مطلب را باید عرض كنم. اسلام یك سیستم قانونگذاریِ- اگر بگویم جادویی می ترسم اهانت باشد- خیلی عجیب دارد كه به همان دلیل می تواند همیشه با پیشرفتهای زمان هماهنگ باشد و بلكه هادی و راهنما باشد در عین اینكه با انحرافات زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 484
مبارزه كند. راز اصلی چیزی است كه در یك آیه ی قرآن بیان شده و سربسته مطلب را گفته است و آن این است كه اسلام دینی است كه جدا از قانون خلقت نیست یعنی واضع این قانون خالق این خلقت است و آن را مطابق و هماهنگ با خلقت وضع كرده كه در آن آیه می فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنّاسَ عَلَیْها [3]می گوید دین خلقت الهی است، خود دین مطابق و هماهنگ با خلقت الهی است. در یك آیه ی دیگر می گوید: أَمّا ما یَنْفَعُ اَلنّاسَ فَیَمْكُثُ فِی اَلْأَرْضِ [4]به این دلیل باقی می ماند كه به حال مردم نافع و مفید است. این كه یك امر كلی است؛ در اسلام چه چیزهایی وجود دارد كه این دین را با خلقت و با نوامیس خلقت- كه تطور و تكامل از جمله نوامیس خلقت است- هماهنگ كرده؟
[1] [دانشكده ی الهیات دانشگاه مشهد]
[2] [ Chemindefer كلمه ای فرانسوی و به معنی قطار شهری است. ]
[3] روم/30
[4] رعد/17
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است