در
کتابخانه
بازدید : 190047تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه: نظری به اقتصاد اسلامی مقدمه: نظری به اقتصاد اسلامی
Expand تعریف اقتصاد و مفاهیم اقتصادی تعریف اقتصاد و مفاهیم اقتصادی
ثروت یا مال
Expand مالكیت از نظر فلسفی مالكیت از نظر فلسفی
Expand ارزش اضافی ارزش اضافی
Expand سرمایه داری و سوسیالیسم از دیدگاه اسلام سرمایه داری و سوسیالیسم از دیدگاه اسلام
شركت از نظر فقه اسلام
Expand رساله های اقتصادی رساله های اقتصادی
Expand یادداشت اسلام و اقتصادنظری به نظام اقتصادی اسلام یادداشت اسلام و اقتصادنظری به نظام اقتصادی اسلام
قرآن و اقتصاد
پول و مال
یادداشت نظری به نظام اقتصادی اسلام
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. مسئله جدایی و یا عدم جدایی مسائل زندگی. . . زندگی یك واحد مركب و یا منظم است.

2. اگر دین تنها رفتن به كلیسا یا مسجد می بود. . . ولی این مطلب درباره هر دینی صادق باشد درباره اسلام صادق نیست.

3. اسلام دو نوع پیوند با اقتصاد دارد، یكی مستقیم و یكی غیرمستقیم.

4. مقدمتاً نظر اسلام درباره ثروت چیست؟ آیا چیزی است منفور و دورانداختنی؟ شی ء دورانداختنی تولیدش، مبادله اش، مصرف رساندنش، توصیه نمی شود اما مال و ثروت تولیدش، مبادله اش، مصرف رساندنش توصیه می شود، تضییع و اسرافش ممنوع است، حقوق قضایی و جزایی دارد، دفاع از آن جهاد و شهادت است، برای مال حقی بر انسان است، در قرآن «خیر» نامیده شده است.

5. موضوع بحث ما اقتصاد برنامه ای است نه اقتصاد علمی. لهذا فیزیك اسلامی نداریم ولی اقتصاد اسلامی داریم.

6. امروز بحث زیادی هست درباره سوسیالیسم و كاپیتالیسم و یك فكر ارسطویی هم در كار است كه حتماً به یكی از ایندو باید پیوست. ما مسائلی را می توانیم مطرح كنیم و جواب آن را از اسلام بخواهیم:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 576
الف. آیا اسلام اصل مالكیت را می پذیرد یا نمی پذیرد؟ اسلام اصل مالكیت را می پذیرد ولی مالكیت طبیعت حكمی دارد و مالكیت ماشین، امروز حكمی دیگر دارد.

ب. آیا مال و ثروت در درجه اول تعلق دارد به اجتماع و در درجه دوم به فرد؟ و یا اینكه ثروت به فرد تعلق دارد صد درصد؟ جواب اول است.

ج. آیا آنچه امروز در جهان به نام رژیم سرمایه داری موجود است عادلانه است یا ظالمانه؟ جواب این است: ظالمانه است.

د. آیا اسلام با این نظر موافق است كه امور اقتصادی تحت نظر اعضای مدیر و با فهم و خیرخواه جامعه قرار گیرد؟ یا به حكم «اَلنّاسُ مُسَلَّطونَ عَلی اَمْوالِهِم» هركس باید مستبداً در امور اقتصادی مداخله كند؟ جواب این است كه می تواند [امور اقتصادی تحت نظر اعضای مدیر و با فهم و خیرخواه جامعه قرار گیرد. ] .

هـ. آیا اصل «كار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» را اسلام به عنوان یك اصل حقوقی می پذیرد یا نمی پذیرد؟ خیر، این نوعی استثمار است، بعلاوه نیروی فعالیت را از كار می گیرد.

و. آیا اسلام به طور كلی اداره اجتماع را از روی شعور و اراده می پذیرد یا نمی پذیرد؟ البته می پذیرد.

ز. آیا اسلام با استثمار موافق است یا نه؟ البته نه، «لاتَكونُ جَناةُ اَیْدیهِمْ لِغَیْرِ اَفْواهِهِمْ» .

ح. آیا در عصر ما مناسباتی پیش آمده كه جز با سلب مالكیت فردی از ابزار تولید برقراری عدالت میسر نیست؟ به نظر ما طرح این مسئله به این صورت صحیح نیست.

7. دو مسئله است: یكی اینكه آیا لازم است تولید و توزیع ثروت تحت كنترل اجتماع درآید و چنین حقی حكومت یا اجتماع دارد یا ندارد (كه ملاك سوسیالیسم شمرده شده است) ؟ بدون شك دارد. مسئله دیگر این است كه آیا خواسته و میل مردم و اشتهای مردم باید منبع درآمد باشد، یا منبع درآمد باید احتیاجات واقعی مردم باشد نه هرچه تقاضایش وجود پیدا كند و احیاناً تقاضا به وجود آید؟ اسلام كه با اخلاق و مصالح اجتماعی توأم است دوم را اجازه نمی دهد، لهذا اكل به باطل را اجازه نمی دهد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 577
8. مكاسب محرّمه: بت و صلیب، شراب، اعیان نجسه، آلات قمار، بیع سلاح للاعداء، كتب ضلال، تدلیس ماشطه، نجش، مجسمه سازی، هجو مؤمن، غش، لغو و لهو، اعانت ظلمه، كهانت، اكتساب به واجبات. . .

9. در دنیای امروز آنچه وجود دارد ایجاد تعادل میان تولید و توزیع، و تقسیم عادلانه یا متساوی ثروت است، ولی مسئله هماهنگ ساختن میان احتیاجات واقعی و میان تولید و مبادله مطرح نیست.

10. از مجموع دستورهای اسلام باید فلسفه اسلام را كشف كرد، و به خوبی كشف می شود.

11. عطف به نمره 8، اسلام درآمد از طریق اغراء به جهل را نظیر بیع بت و صلیب به نام آزادی جایز نمی شمارد، و همچنین از طریق اغفال مردم. بیع كتب ضلال یا كتب فساد اخلاق یا فیلمهای اینچنین، نجش، تدلیس ماشطه، مدح من لایستحق المدح، كهانت، مجسمه سازی از این قبیل است. (به نام آزادی این را هم مجاز می دانند. ) .

همچنین تقویت دشمن به هر شكل، بیع سلاح لاعداء الدین، بلكه هر معامله اقتصادی كه سبب تقویت دشمن مسلمین گردد. همچنین تحصیل درآمد از راه تولید و یا مبادله موادی كه مصرف آنها برای بشر زیانبار است: مشروب، هروئین، آلات قمار.

همچنین اموری كه مضر نیست ولی اتلاف وقت است، لهو و لغو است. نوع دیگر آنهاست كه فوق مسائل اقتصادی است از قبیل قضاوت، اجرت بر واجبات.

نوع دیگر تجمل پرستی ها از قبیل خرید و فروش ظروف طلا و نقره است.

12. آیا واقعاً در مناسبات اقتصادی عصر ما تحولاتی به وجود آمده كه جز با سلب مالكیت فردی از ابزار تولید و لااقل ماشین اجرای عدالت و مساوات میسر نیست؟ .

13. رابطه اقتصاد با عدالت و مساوات، مسئله حق طبیعی و تكوینی، مسئله استثمار.

14. اصل «كار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» اگر به صورت قانون درآید اولاً استثمار است، ثانیاً نیروی فعالیت را تضعیف می كند زیرا آزادی و رقابت را از میان می برد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 578
15. دو چیز مانع رشد ثروت است: یكی تمركز سرمایه به دست افراد كه احیاناً فلسفه افقار را در توده عمل می كنند، و دیگر اجرای اصل «كار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» . از نظر اسلام، هم باید منابع ثروت، آزاد و در اختیار همه باشد و ثروت به صورت احتكار و گنج و زمین بایر در نیاید و هم ثمره فعالیت هر كسی برای خودش محترم باشد.

اسلام از طرفی به حكم «وَ لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِیها مَعایِشَ. . . » و «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ اِسْتَعْمَرَكُمْ فِیها. . . » ، «وَ اَلْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ» ، «اَلَّذِینَ یَكْنِزُونَ اَلذَّهَبَ. . . » همه سرمایه های اولیه و ثانویه را برای بشر و در خدمت او قرار داده است، پس نباید راكد یعنی به صورت موات یا احتكار یا گنج و ذخیره بماند (فلسفه زكات) ، و از طرفی بیكاری و ركود فعالیت را ولو تحت عنوان اشتراك اجباری در كار و مرض اداره پیدا كردن محكوم می كند. مَثل طبیعت و انسان مَثل مادر و كودك است. تشبیه طبیعت به زن و انسان به مرد؛ و تولید ثروت به منزله تولید نسل است، لهذا «اِنَّكُمْ مَسْؤلونَ حَتّی عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِمِ. »
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است