در حدود هزارسال پیش تقریباً، این اصل در جامعه اسلامی و حكومت اسلامی
دایره و تشكیلاتی به وجود آورده كه در تاریخ اسلام آن دایره، دایره حسبه یا
احتساب نامیده می شود و قرنها ادامه یافت. من تاریخ دقیق پیدایش دایره حسبه را
نمی دانم كه از چه زمانی پیدا شده و به این نام نامیده شده، ولی قدر مسلّم این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 192
است
و شواهد تاریخی دلالت می كند كه در قرن چهارم بوده است و علی الظاهر در قرن
سوم پیدا شده باشد. این دایره به عنوان امر به معروف و نهی از منكر درست شده و
پایه دینی داشته و از شئون حكومت بوده است، همان طوری كه تشكیلات و دوایر
دیگری وجود داشته مثل دایره قضاء- كه این هم تاریخچه ای دارد و از زمان خلیفه
دوم امر قضاء را شخص دیگر غیر از شخص خلیفه با فرمان خلیفه عهده دار شد و
تدریجاً توسعه پیدا كرد تا در عهد هارون وسیله ابویوسف شاگرد ابوحنیفه
تشكیلات نسبتاً منظمی پیدا كرد و خود ابویوسف به عنوان قاضی القضاة در رأس
تشكیلات قضائی قرار گرفت- و همچنین دایره دیگری بوده به نام «دیوان مظالم»
كه علی الظاهر كار شهربانی را انجام می داده، و همچنین دوایر و مناصب زیادی از
قبیل نقابت و غیره كه در تواریخ مضبوط است. تمام این دوایر به نحوی وابسته به
دستگاه خلافت و حكومت بوده است.
به هر حال دایره حسبه همان دایره امر به معروف و نهی از منكر بوده و رنگ و
صبغه دینی داشته. محتسِبین و مخصوصاً آنان كه در رأس دایره حسبه بوده
می بایست هم عالم و مطلع باشند و هم با ورع و تقوا و امانت، و یك نوع احترام
دینی در میان مردم داشته باشند.
«محتسِب» ناظر و مراقب اعمال مردم بوده كه مرتكب منكرات نشوند و
مخصوصاً میخوارگی و میخواران را سخت تحت نظر قرار می داده. لهذا شعرایی كه
به نام می و محبوب تغزل می كرده اند از جور محتسب زیاد نالیده اند و كلمه
«محتسب» را زیاد در اشعار خود به كار برده اند. گاهی خدا را شكر می كنند كه
محتسب نیست و یا محتسب از جهان رفت. شاید حافظ از همه بیشتر نام محتسب
را در اشعار خود آورده است. از جمله می گوید:
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند
وز می جهان پر است و بت می گسار هم
می گویند نظر حافظ به امیر مبارزالدین است كه مدتی برای جلب نظر مردم
تظاهر به امر به معروف و نهی از منكر می كرد و مانند یك «محتسب» رفتار می كرد.
نام محتسب را حافظ به او داد. و چون كار او تظاهر بود نه حقیقت- لهذا در اواخر،
خود همه چیز را روی میخوارگی گذاشت- مورد طعن و استهزاء حافظ و دیگران
است. 02
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 193
یا مثلاً سعدی در باب دوم
گلستان می گوید:
چندان كه مرا شیخ اجل شمس الدین ابوالفرج بن الجوزی ترك سماع فرمودی
و به خلوت و عزلت اشاره كردی عنفوان شبابم غالب آمدی و هوا و هوس
طالب، هر وقت نصیحت شیخم یاد آمدی گفتمی:
قاضی ار با ما نشیندبرفشانددست را
محتسب گر می خورد معذور دارد مست را
از همین شعر سعدی معلوم است كه قاضی غیر از محتسب بوده و قسمت قضاء
غیر از قسمت احتساب بوده است.
اصطلاح حسبه و احتساب در مورد امر به معروف و نهی از منكر یك اصطلاح
مستحدثی است كه از همان زمانهایی كه دایره احتساب در حكومت اسلامی به
وجود آمد این كلمه هم به معنای امر به معروف و نهی از منكر استعمال شد والاّ در
قرآن یا اخبار نبوی یا روایات ائمه اطهار علیهم السلام این كلمه در مورد امر به
معروف و نهی از منكر استعمال نشده. نه در اخبار و روایات شیعه این كلمه به این
معنی دیده می شود و نه در اخبار و روایات اهل تسنن.
در دوره های بعد كه این كلمه در اجتماع اسلامی برای خود جا پیدا كرد تدریجاً
در اصطلاح فقها و علما هم راه پیدا كرد و بعضی باب امر به معروف و نهی از منكر را
«بابُ الحِسبَه» نامیدند. در میان علمای شیعه آن مقداری كه من دیده و اطلاع دارم،
از فقها شهید اول محمد بن مكی است كه در كتاب
دروس رسماً تحت عنوان «كتاب
الحسبه» از امر به معروف و نهی از منكر نام می برد؛ و از محدثین مرحوم فیض
كاشانی است در كتاب
وافی . ولی مرحوم فیض حسبه را تعمیم داده به طوری كه
شامل كتاب جهاد و امر به معروف و نهی از منكر و كتاب حدود می شود. صاحب
مجمع البحرین هم با اینكه تنها در صدد تفسیر و شرح لغاتی است كه در قرآن كریم یا
احادیث آمده است و همان طوری كه عرض كردم در قرآن كریم و حدیث این ماده
به معنی امر به معروف و نهی از منكر نیامده، در عین حال به ملاحظه ی اینكه در عصر
صاحب
مجمع البحرین این ماده به این معنی استعمال می شده، می گوید: الحسبة هو
الامر بالمعروف و النهی عن المنكر.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 194
به هر حال همچو دایره ای به نام امر به معروف و نهی از منكر در تاریخ اسلام به
وجود آمده و دایره وسیعی بوده است. هرچند حسبه و احتساب از آن نظر كه وابسته
به دستگاه حكومت و خلافت بوده نمی توانسته كاملاً اسلامی باشد، اما نظر به اینكه
خواسته مردم در مورد اجرای احكام و مقررات اسلامی آن را به وجود آورده بود،
نسبتاً دایره مفید و ثمربخشی بوده است و حتی كتابهای بسیار خوب و نفیس در
موضوع حسبه و وظایف محتسب نوشته شده است.
اخیراً كتابی دیدم به نام
معالم القربة فی احكام الحسبه كه یكی از فقهای شافعیه
نوشته است و یك نفر مستشرق اروپایی نسخه ی آن را در اروپا به چاپ رسانیده
است. كتاب نفیسی است. وقتی كه انسان این كتابها را می بیند متوجه می شود كه در
گذشته به چه دقایقی از اصلاحات اجتماعی توجه و عنایت كرده اند و شعور دینی
مسلمانان چقدر وسعت داشته! روی احساس وظیفه دینی و شرعی و اصل امر به
معروف و نهی از منكر وظیفه خود می دانسته اند كه در جمیع شئون زندگی اصلاحات
به عمل آورند.