در
کتابخانه
بازدید : 745104تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Expand بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Expand بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Expand بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Expand بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Expand بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Collapse بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Expand بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مرحوم سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان صفحه ی 42 می نویسد:

«در زمینه ی تشكیل خانواده نكته ی جالب دیگر كه در تمدن ساسانی دیده می شود این است كه چون پسری به سن رشد و بلوغ می رسید، پدر یكی از زنان متعدد خود را به عقد زناشویی وی در می آورده است. نكته ی دیگر این است كه زن در تمدن ساسانی شخصیت حقوقی نداشته است و پدر و شوهر اختیارات بسیار وسیعی در دارایی وی داشته اند. هنگامی كه دختری به پانزده سالگی می رسید و رشد كامل كرده بود، پدر یا رئیس خانواده مكلف بود او را به شوی بدهد. اما سن زناشویی پسر را بیست سالگی دانسته اند و در زناشویی رضایت پدر شرط بود. دختری كه به شوی می رفت دیگر از پدر یا كفیل خود ارث نمی برد و در انتخاب شوهر هیچ گونه حقی برای او قائل نبودند. اما اگر در سن بلوغ، پدر در زناشویی وی كوتاهی می كرد حق داشت به ازدواج نامشروع اقدام بكند و در این صورت از پدر ارث نمی برد.

شماره ی زنانی كه مردی می توانست بگیرد نامحدود بود و گاهی در اسناد یونانی دیده شده است كه مردی چند صد زن در خانه داشته است. اصول زناشویی در دوره ی ساسانی- چنانكه در كتابهای دینی زردشتی آمده- بسیار پیچیده و در هم بوده و پنج قسم زناشویی رواج داشته است:

1. زنی كه به رضای پدر و مادر، شوهر می رفت فرزندانی می زاد كه در این جهان و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 237
آن جهان از او بودند و او را «پادشاه زن» می گفتند.

2. زنی كه یگانه فرزند پدر و مادرش بود، او را «اوگ زن» یعنی زن یگانه می گفتند و نخستین فرزندی كه می زاد به پدر و مادرش داده می شد تا جانشین فرزندی بشود كه از خانه ی آنها رفته است و شوهر كرده و پس از آن این زن را هم «پادشاه زن» می گفتند.

3. اگر مردی در سن بلوغ بی زن می مرد، خانواده اش زن بیگانه ای را جهیز می داد و او را به كابین مرد بیگانه ای در می آورد و آن زن را «سذر زن» یعنی زن خوانده می گفتند و هرچه فرزند او می زاد، نیمی به آن مرد مرده تعلق می گرفت و در آن جهان فرزند او می شد و نیمی دیگر از آن شوهر زنده بود.

4. زن بیوه ای كه دو بار شوهر كرده بود «چغر زن» می گفتند كه به معنی چاكر زن یعنی زن خادمه باشد، و اگر از شوی اول خود فرزند نداشت او را «سذر زن» می دانستند. . .

5. زنی كه بی رضای پدر و مادرش به شوهر می رفت، در میان زنان پست ترین پایه را داشت و او را «خودسرای زن» یعنی زن خودسر می گفتند و از پدر و مادر خود ارث نمی برد مگر پس از آن كه پسرش به سن بلوغ برسد و او را به عنوان «اوگ زن» به عقد درآورد. » .

در قوانین اسلام هیچ یك از ناهمواریهای گذشته در مورد ارث وجود ندارد. چیزی كه در قوانین اسلامی مورد اعتراض مدعیان تساوی حقوق است این است كه سهم الارث زن در اسلام معادل نصف سهم الارث مرد است. از نظر اسلام پسر دو برابر دختر و برادر دو برابر خواهر و شوهر دو برابر زن ارث می برد. تنها در مورد پدر و مادر است كه اگر میت فرزندانی داشته باشد و پدر و مادرش نیز زنده باشد، هریك از پدر و مادر یك ششم از مال میت را به ارث می برند.

علت اینكه اسلام سهم الارث زن را نصف سهم الارث مرد قرار داد وضع خاصی است كه زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازی و برخی قوانین جزایی دارد؛ یعنی وضع خاص ارثی زن معلول وضع خاصی است كه زن از لحاظ مهر و نفقه و غیره دارد.

اسلام به موجب دلایلی كه در مقالات پیش گفتیم مهر و نفقه را اموری لازم و مؤثر در استحكام زناشویی و تأمین آسایش خانوادگی و ایجاد وحدت میان زن و شوهر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 238
می شناسد. از نظر اسلام الغاء مهر و نفقه و خصوصاً نفقه موجب تزلزل اساس خانوادگی و كشیده شدن زن به سوی فحشاء است. و چون مهر و نفقه را لازم می داند و به این سبب قهراً از بودجه ی زندگی زن كاسته شده است و تحمیلی از این نظر بر مرد شده است، اسلام می خواهد این تحمیل از طریق ارث جبران بشود. لهذا برای مرد دو برابر زن سهم الارث قرار داده است. پس مهر و نفقه است كه سهم الارث زن را تنزل داده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است