در
کتابخانه
بازدید : 743822تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Expand بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Expand بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Expand بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Expand بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Collapse بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Expand بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Expand بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اكنون كه نظر اسلام را در باره ی مهر دانستید و معلوم شد مهر از نظر اسلام چه فلسفه ای دارد، خوب است سخن كسانی را كه به این قانون اسلامی انتقاد دارند نیز بشنوید.

خانم منوچهریان در كتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران در فصلی كه تحت عنوان «مهر» باز كرده اند چنین نوشته اند:

«همچنانكه برای داشتن باغ یا خانه یا اسب یا استر، مرد باید مبلغی بپردازد، برای خریدن زن هم باید پولی از كیسه خرج كند. و همچنانكه بهای خانه و باغ و استر بر حسب بزرگی و كوچكی و زشتی و زیبایی و بهره و فایده متفاوت است، بهای زن هم بر حسب زشتی و زیبایی و پولداری و بی پولی او تفاوت می كند. قانونگذاران مهربان و جوانمرد ما قریب 12 ماده در باره ی قیمت زن نوشته اند و فلسفه ی آنان آن است كه اگر پول در میان نباشد رشته ی استوار زناشویی سخت سست و زود گسل می شود. » .

اگر قانون مهر از طرف اجنبی آمده بود، آیا باز هم اینقدر مورد بی مهری و تهمت و افترا بود؟ مگر هر پولی كه كسی به كسی می دهد، می خواهد او را بخرد؟ ! پس باید رسم هدیه و بخشش و پیشكش را منسوخ كنند. ریشه ی قانون مهر كه در قانون مدنی آمده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 209
قرآن است. قرآن تصریح می كند كه مهر عنوانی جز عطیه و پیشكشی ندارد. بعلاوه، اسلام قوانین اقتصادی خود را آنچنان تنظیم كرده كه مرد حق هیچ گونه بهره برداری اقتصادی از زن ندارد. در این صورت چگونه می توان مهر را به عنوان قیمت زن یاد كرد؟ .

ممكن است بگویید عملاً مردان ایرانی از زنان خود بهره برداری اقتصادی می كنند.

من هم قبول دارم كه بسیاری از مردان ایرانی این طورند، ولی این چه ربطی به مهر دارد؟ مردان كه نمی گویند ما به موجب اینكه مهر پرداخته ایم، به زنان خود تحكّم می كنیم. تحكّم مرد ایرانی به زن ایرانی ریشه های دیگری دارد. چرا به جای اینكه مردم را اصلاح كنید، قانون فطرت را خراب می كنید و بر مفاسد می افزایید؟ در تمام این گفته ها یك منظور بیشتر نهفته نیست و آن اینكه ایرانی و مشرق زمینی باید خود را و فلسفه ی زندگی خود را و معیارهای انسانی خود را فراموش كند و رنگ و شكل اجنبی به خود بگیرد تا بهتر آماده ی بلعیده شدن باشد.

خانم منوچهریان می گویند:

«اگر زن از نظر اقتصادی مانند مرد باشد، دیگر چه حاجت است كه ما برای او نفقه و كسوه و مهر قائل شویم؟ همچنانكه هیچ یك از این پیش بینی ها و محكم كاری ها در مورد مرد به میان نمی آید، در مورد زن هم آن وقت نباید وجود داشته باشد. » .

اگر این سخن را خوب بشكافیم معنی اش این است: در دوره هایی كه برای زن حق مالكیت و استقلال اقتصادی قائل نبودند مهر و نفقه می توانست تا اندازه ای موجّه باشد، ولی اگر به زن استقلال اقتصادی داده شود (همچنانكه در اسلام این استقلال به زن داده شده) دیگر نفقه و مهر هیچ وجهی ندارد.

ایشان گمان كرده اند كه فلسفه ی مهر صرفاً این است كه در مقابل سلب حقوق اقتصادی زن پولی به او برسد. آیا بهتر نبود كه ایشان مراجعه ی كوتاهی به آیات قرآن می كردند و اندكی در باره ی تعبیراتی كه قرآن از مهر كرده تأمل می كردند و فلسفه ی اصلی مهر را درمی یافتند و آنگاه از اینكه كتاب آسمانی كشورشان دارای چنین منطق عالی است به خود می بالیدند؟ .

نویسنده ی «چهل پیشنهاد» در شماره ی 89 مجله ی زن روز، صفحه ی 71 پس از ذكر وضع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 210
ناهنجار زن در جاهلیت و اشاره به خدمات اسلام در این راه چنین نوشته است:

«چون زن و مرد مساوی آفریده شده اند، پرداخت بها یا اجرت از طرف یكی به دیگری منطق و دلیل عقلانی ندارد زیرا همان گونه كه مرد احتیاج به زن دارد، زن هم به وجود مرد نیازمند است و آفرینش آنها را به یكدیگر محتاج خلق كرده و در این احتیاج هر دوی آنها وضع مساوی دارند، و لذا الزام یكی به دادن وجه به دیگری بلادلیل خواهد بود. و لكن از نظر اینكه طلاق در اختیار مرد بوده و زن برای زندگی مشترك با مرد تأمین نداشته، لذا به زن حق داده شده علاوه بر اعتماد به شخصیت زوج، نوعی وثیقه و اعتبار مالی نیز از مرد مطالبه نماید. . . » .

در صفحه ی 72 می گوید:

«اگر ماده ی 1133 قانون مدنی كه مقرر می دارد: «مرد می تواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد» اصلاح گردد و طلاق بسته به میل و هوس مرد نباشد، اساساً صداق و مهر فلسفه ی وجودی خود را از دست خواهد داد. » .

از آنچه تاكنون گفته ایم بی پایگی این سخنان روشن گشت. معلوم شد كه مهر، بها یا اجرت نیست و منطق عقلانی هم دارد. هم معلوم شد زن و مرد در احتیاج به یكدیگر وضع مساوی ندارند و خلقت، آنها را در دو وضع مختلف قرار داده است.

از همه بی پایه تر اینكه فلسفه ی مهر را وثیقه ی مالی در مقابل حق طلاق برای مرد ذكر كرده است و مدعی است علت اینكه اسلام مهر را مقرر كرده است همین جهت است.

از این گونه اشخاص باید پرسید: چرا اسلام حق طلاق را به مرد داد تا زن به وثیقه ی مالی احتیاج پیدا كند؟ بعلاوه، معنی این سخن این است: علت اینكه پیغمبر اكرم برای زنان خود مهر قرار می داد این بود كه می خواست به آنها در مقابل خودش وثیقه ی مالی بدهد، و علت اینكه در ازدواج علی و فاطمه برای فاطمه مهر قرار داد این بود كه می خواست برای فاطمه در مقابل علی یك وثیقه ی مالی و وسیله ی اطمینان فكری بگیرد.

اگر اینچنین است، پس چرا پیغمبر اكرم زنان را توصیه كرد كه متقابلاً مهر خود را به شوهر ببخشند و برای این بخشش پاداشها ذكر كرد؟ بعلاوه، چرا توصیه كرد كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 211
حتی الامكان مهر زنان زیاد نباشد؟ آیا جز این است كه از نظر پیغمبر اسلام هدیه ی زناشویی مرد به نام مهر، و بخشش مهر یا معادل آن از طرف زن به مرد موجب استحكام الفت و علقه ی زناشویی می شود؟ .

اگر نظر اسلام به این بود كه مهر یك وثیقه ی مالی باشد، چرا در كتاب آسمانی خود گفت: «وَ آتُوا اَلنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» ؛ چرا نگفت «وَ اتُو النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ وَثیقَةً» ؟ .

گذشته از همه ی اینها، نویسنده ی مزبور پنداشته كه رسم مهر در صدر اسلام همین بوده كه امروز هست. معمول امروز این است كه مهر بیشتر جنبه ی ذمّه و عهده دارد؛ یعنی مرد مبلغی را طبق عقد و سند به عنوان مهر به عهده می گیرد و زن معمولاً آن را مطالبه نمی كند مگر وقتی كه اختلاف و مشاجره ای به میان آید. این گونه مهرها می تواند جنبه ی وثیقه به خود بگیرد. در صدر اسلام معمول این بود كه مرد هرچه به عنوان مهر متعهد می شد، نقد می پرداخت. علیهذا به هیچ وجه نمی توان گفت كه نظر اسلام از مهر این بوده كه وثیقه ای در اختیار زن قرار دهد.

تاریخ نشان می دهد كه پیغمبر اكرم به هیچ وجه حاضر نبود زنی را بدون مهر در اختیار مردی قرار دهد. داستانی با اندك اختلاف در كتب شیعه و سنی آمده است از این قرار:

زنی آمد به خدمت پیغمبر اكرم و در حضور جمع ایستاد و گفت:

یا رسول اللّه! مرا به همسری خود بپذیر.

رسول اكرم در مقابل تقاضای زن سكوت كرد، چیزی نگفت. زن سر جای خود نشست.

مردی از اصحاب بپا خاست و گفت:

یا رسول اللّه! اگر شما مایل نیستید، من حاضرم.

پیغمبر اكرم سؤال كرد:

مهر چی می دهی؟ .

- هیچی ندارم.

- این طور كه نمی شود. برو به خانه ات، شاید چیزی پیدا كنی و به عنوان مهر به این زن بدهی.

مرد به خانه اش رفت و برگشت و گفت:

در خانه ام چیزی پیدا نكردم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 212
- باز هم برو بگرد. یك انگشتر آهنی هم كه بیاوری كافی است.

دومرتبه رفت و برگشت و گفت: انگشتر آهنی هم در خانه ی ما پیدا نمی شود. من حاضرم همین جامه كه به تن دارم مهر این زن كنم.

یكی از اصحاب كه او را می شناخت گفت: یا رسول اللّه! به خدا این مرد جامه ای غیر از این جامه ندارد. پس نصف این جامه را مهر زن قرار دهید.

پیغمبر اكرم فرمود: اگر نصف این جامه مهر زن باشد كدامیك بپوشند؟ هر كدام بپوشند دیگری برهنه می ماند. خیر، این طور نمی شود.

مرد خواستگار سر جای خود نشست. زن هم به انتظار، جای دیگری نشسته بود.

مجلس وارد بحث دیگری شد و طول كشید. مرد خواستگار حركت كرد برود. رسول اكرم او را صدا كرد:

آهای بیا.

آمد.

- بگو ببینم قرآن بلدی؟ .

- بلی یا رسول اللّه! فلان سوره و فلان سوره را بلدم.

- می توانی از حفظ قرائت كنی؟ .

- بلی می توانم.

- بسیار خوب، درست شد. پس این زن را به عقد تو در آوردم و مهر او این باشد كه تو به او قرآن تعلیم بدهی.

مرد دست زن خود را گرفت و رفت.

در باب مهر مطالب دیگری هست ولی ما سخن را همین جا كوتاه می كنیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است