1. اسلام به شكل ظاهر و صورت زندگی كه وابستگی تام و تمامی به میزان دانش
بشر دارد نپرداخته است. دستورهای اسلامی مربوط است به روح و معنی و هدف
زندگی و بهترین راهی كه بشر باید برای وصول به آن هدفها پیش بگیرد. علم نه هدف
و روح زندگی را عوض می كند و نه راه بهتر و نزدیكتر و بی خطرتری به سوی هدفهای
زندگی نشان داده است. علم همواره وسایل بهتر و كاملتری برای تحصیل هدفهای
زندگی و پیمودن راه وصول به آن هدفها در اختیار قرار می دهد.
اسلام با قراردادن هدفها در قلمرو خود و واگذاشتن شكلها و صورتها و ابزارها در
قلمرو علم و فن، از هرگونه تصادمی با توسعه ی فرهنگ و تمدن پرهیز كرده است؛ بلكه
با تشویق به عوامل توسعه ی تمدن یعنی علم و كار و تقوا و اراده و همت و استقامت، خود
نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.
اسلام شاخصهایی در خط سیر بشر نصب كرده است. آن شاخصها از طرفی مسیر و
مقصد را نشان می دهد و از طرف دیگر با علامتِ خطر انحرافها و سقوطها و تباهیها را
ارائه می دهد. تمام مقررات اسلامی یا از نوع شاخصهای قسم اول است و یا از نوع
شاخصهای قسم دوم.
وسایل و ابزارهای زندگی در هر عصری بستگی دارد به میزان معلومات و
اطلاعات علمی بشر. هر اندازه معلومات و اطلاعات توسعه یابد ابزارها كاملتر
می گردند و جای ناقصترها را به حكم جبر زمان می گیرند.
در اسلام یك وسیله و یا یك شكل ظاهری و مادی نمی توان یافت كه جنبه ی
«تقدس» داشته باشد تا یك نفر مسلمان خود را موظف بداند آن وسیله و شكل را برای
همیشه حفظ كند.
اسلام نگفته كه خیاطی، بافندگی، كشاورزی، حمل و نقل، جنگ و یا هر كاری
دیگر از این قبیل باید با فلان ابزار مخصوص باشد تا با پیشرفت علم كه آن ابزار
منسوخ می گردد میان علم و دستور اسلام تضاد و تناقضی پیدا شود. اسلام نه برای
كفش و لباس مد خاصی آورده و نه برای ساختمانها سبك و استیل معینی در نظر
گرفته و نه برای تولید و توزیع، ابزارهای مخصوصی معین كرده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 118
این یكی از جهاتی است كه كار انطباق این دین را با ترقیات زمان آسان كرده است.