امام را به بغداد آوردند و تحویل فضل بن ربیع دادند. فضل بن ربیع، پسر «ربیع»
حاجب معروف است
[1]. هارون امام را به او سپرد. او هم بعد از مدتی به امام علاقه مند
شد، وضع امام را تغییر داد و یك وضع بهتری برای امام قرار داد. جاسوسها به هارون
خبر دادند كه موسی بن جعفر در زندان فضل بن ربیع به خوشی زندگی می كند، در واقع
زندانی نیست و باز مهمان است. هارون امام را از او گرفت و تحویل فضل بن یحیای
برمكی داد. فضل بن یحیی هم بعد از مدتی با امام همین طور رفتار كرد كه هارون خیلی
خشم گرفت و جاسوس فرستاد. رفتند و تحقیق كردند، دیدند قضیه از همین قرار
است، و بالاخره امام را گرفت و فضل بن یحیی مغضوب واقع شد. بعد پدرش یحیی
برمكی، این وزیر ایرانی علیهِ ما علیه، برای اینكه مبادا بچه هایش از چشم هارون
بیفتند كه دستور هارون را اجرا نكردند، در یك مجلسی سرزده از پشت سر هارون
رفت سرش را به گوش هارون گذاشت و گفت: اگر پسرم تقصیر كرده است، من خودم
حاضرم هر امری شما دارید اطاعت كنم، پسرم توبه كرده است، پسرم چنین، پسرم
چنان. بعد آمد به بغداد و امام را از پسرش تحویل گرفت و تحویل زندانبان دیگری به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 100
نام سندی بن شاهِك داد كه می گویند اساساً مسلمان نبوده؛ و در زندان او خیلی بر امام
سخت گذشت، یعنی دیگر امام در زندان او هیچ روی آسایش ندید.
[1] . خلفای عباسی دربانی دارند به نام «ربیع» كه ابتدا حاجب منصور بود، بعد از منصور نیز در دستگاه آنها
بود، و بعد پسرش در دستگاه هارون بود. اینها از خصّیصین دربار به اصطلاح خلفای عباسی و فوق العاده
مورد اعتماد بودند.